سال دهم، شماره دوم، پياپي 23، پاييز و زمستان 1398
سيدمصطفي موسوي اعظم / استاديار گروه فلسفه دانشگاه ياسوج mostafa.mousavi64@gmail.com
محمود صيدي / استاديار فلسفه دانشگاه شاهد M.saidiy@yahoo.com
دريافت: 03/07/1398 ـ پذيرش: 06/11/1398
چکيده
نظريات فخررازي در بحث شر به چهار بخش کلي تقسيم ميشود: 1. پيشفرضهاي الهياتي مسئلة شر؛ وي در اين موضع مدعي است كه فلاسفه قائل به حسن و قبح شرعياند و خداوند را فاقد اختيار ميدانند. ازاينرو، شايستگي بحث دربارة اين مسئله را ندارند؛ 2. نقد ديدگاه ثنويت و فلاسفه؛ وي در رويکردي مخالف با ثنويت، سرمنشأ شُرور را ذات الهي ميداند و درعينحال، با ديدگاه فلاسفه، که قائل به مجعول بالعرض بودن شرورند، مخالفت ميکند؛ 3. طرح انتقاداتي به ديدگاه عدمي بودن شرور (ديدگاه منسوب به افلاطون)؛ که از جملة آنها، نقض اين ديدگاه از طريق احساس درد و رنج است؛ 4. بيان اشکالاتي بر نظرية تقسيمي شرور (منسوب به ارسطو)؛ در اين موضع، وي تصريح ميكند كه ملازمهاي ميان عالم ماده و شرور نميبيند. و از سوي ديگر، اين پيشفرض را که عالم ماده داراي شر قليل و خير کثير است، به چالش ميکشد.
کليدواژهها: فخررازي، شر، عدميانگاري شر، شر ادراکي، نظرية تقسيمي شرور.