سال ششم، شماره دوم، پياپي 15، پاييز و زمستان 1394
ناصرالرضا ضيائي نيا / دانش پژوه سطح چهار حوزه 17561naser@gmail.com
اكبر فايدئي / مربي فلسفه و حكمت اسلامي دانشگاه شهيد مدني آذربايجان faydei@yahoo.com
دريافت: 28/4/94 - پذيرش: 15/9/94
چکيده
داشتن شناخت صحيح و روشن از حقيقت «روح» و استعمالات آن در قرآن و روايات، کليد فهم بسياري از اصول و مباني دين اسلام است. براي رسيدن به فهمي صحيح و روشن از حقيقت «روح» بايد استعمالات قرآني و روايي آن كانون توجه جدي قرار گيرد؛ به ويژه بايد نسبت اين استعمالات با يکديگر تبيين شود. بديهي است که اگر نسبت اين استعمالات، اشتراک معنوي باشد، تفسير ما از حقيقت «روح» کاملا متفاوت با تفسيري خواهد بود که بر اساس «اشتراک لفظي» صورت مي گيرد. نوشتار حاضر با توجه به اين مسئله، ديدگاه علامه طباطبائي را به عنوان شخصيتي که کانون توجه انديشمندان اسلامي است، بررسي كرده است. به نظر مي رسد با توجه به آثار علامه، نمي توان مبناي مشخصي را دربارة نسبت استعمالات قرآني و روايي «روح» به ايشان نسبت داد. برخي از آثار ايشان صراحت در «اشتراک معنوي» استعمالات «روح» دارند؛ درحالي که ايشان در برخي ديگر از آثار، به اشتراک «لفظي» استعمالات «روح» روي آورد و به «اشتراک لفظي» آنها تصريح مي کند. پيامدهاي تفسيري اين عدم تعيين مبنا، اختلاف ديدگاه علامه در تفسير آيات مرتبط با استعمالات «روح» است. نوشتار حاضر به روش کتابخانه اي اطلاعات را گردآوري مي كند و به صورت توصيفي ـ تحليلي به ارزيابي آنها مي پردازد و در پايان، با بررسي استعمالات قرآني و روايي «روح»، مبنايي ثابت در اين زمينه ارائه مي دهد.
کليدواژه ها: علامه طباطبائي، روح، روح أمري، آيات، روايات.