معرفت كلامي، سال اول، شماره اول، بهار 1389، ص 31 ـ 58
حسين نقوي
چكيده
موضوع زبان ديني مسئلهاي است كه شايد بتوان گفت در تمام اديان آسماني مطرح است. مباحث زبان ديني، شامل چيستي زبان ديني، معناداري و معرفتبخش بودن انواع گزارههاي ديني است. مهمترين بخش آن مربوط به گزارههاي كلامي است كه از ديرباز مورد توجه فيلسوفان و متكلمان ديني بوده است.
اين نوشتار با رويكرد تحليلي، بررسيِ تطبيقي آراي علامه طباطبايي و ويليام آلستون فيلسوف دين امريكايي معاصر، در زمينة زبان الاهيات (كلام) مدّ نظر است. آلستون براي توجيه مشكل اطلاق گزارههاي كلامي بر خدا، نظريه «كاركردگرايي» را مطرح ميكند. علامه براي توجيه اين مشكل، نظريههاي «اشتراك معنوي و تشكيك در وجود»، «تأويل كلامي» و «غائيت» را مطرح ميسازد كه هر كدام در جايي كاربرد دارند. نظرية اشتراك معنوي دربارة اوصافي نظير علم، قدرت، حيات و وجود كاربرد دارد و اطلاق آنها را توجيه ميكند. نظرية تأويل كلامي در مورد اوصافي مانند سميع، بصير، داراي دست بودن و مكان داشتن كاربرد دارد كه اين اوصاف، متعلق به ممكنات، و از ساحت الاهي دور است. اين اوصاف، به اوصاف دستة اول تأويل برده ميشود و نظرية غائيت در زبان عرفي و ديني و دربارة تمام اوصاف استفاده ميشود و كاربرد و صدق آنها را توجيه ميكند.
كليد واژهها: زبان دين، كلام، كاركردگرايي، غائيت، اشتراك معنوي و تشكيك در وجود، تأويل، اوصاف خدا.