معرفت کلامی، سال نهم، شماره اول، پیاپی 20، بهار و تابستان 1397، صفحات 51-65

    مدلول زبانی وعد و وعید در قرآن

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ سعید عباسی نیا / استاديار دانشگاه آزاد اسلامي واحد آبادان / dr.saeedabasi@mailfa.com
    ابوالفضل ساجدی / استاد گروه كلام مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني / sajedi@qabas.net
    چکیده: 
    یکی از اسلوب های زبانی پرتکرار در قرآن، وعد و وعید است. بالغ بر 1800 آیه‌ی قرآنی متضمن وعد و وعید است که این کثرت در گستره‌ی قرآنی و شکل گیری کلی زبان قرآن و مختصات آن تأثیر بسیار دارد. این نوشتار با روش توصیفی و تحلیلی و تطبیقی تلاش نموده است که مدلول زبانی وعد و وعید قرآنی را در قالب فعل ضمن گفتاری با رویکردی به نظریه‌ی افعال گفتاری آستین و جان.آر.سرل شناسایی کند و مختصات آن را به تحلیل گذارد. بر اساس یافته های این پژوهش، مدلول زبانی وعد و وعید، ایصال و القای قصد وعده گزار و حتمیت آن به مخاطب است؛ و اظهار طلب و اراده ای است از سوی متکلم برای واداشت مخاطب به فعل و حالاتی که مطلوب اوست، در قبال تعهدی که به انجام مفاد وعد و وعید می سپارد. برآیند این اظهار قصد، اراده و طلب، همان انگیزشی است که منجر به خوف و رجا و افعال احتمالی دیگر می گردد. لذا مدلول زبانی در وعد و وعید، نوعی انگیزش است که خوف و رجا و افعال بعدی مخاطب بر آن مترتب می گردد. با این تقریب، مدلول زبانی وعد و وعید داخل در زبان انگیزشی قرآن کریم است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Lingual Signified of Promise and Threat in the Qur’an
    Abstract: 
    One of the most versatile linguistic forms in the Qur’an is promise “Wa’d” and threat “Wa’id”. A total of 1800 Quranic verses involves promise and threat, which this plurality in the Qur’an, has a great influence on the general formation of the Quranic language and its coordinates. Using the descriptive, analytical and comparative method, this paper seeks to identifies and analyzes the coordinates of the lingual signified of the Qur’anic promise and threat in the form of speech act, with an approach to the theory of speech act of Austin and John Rogers Searle. Findings of this paper show that, the lingual signified of promise and threat is delivery and induction of the promisor’s intention and its certainty to the audience; and declaring the demand and will of the speaker for leading the audience to action and desirable states, in relation to an obligation that fulfills the requirements of the promise and threat. The result of this intention, demand and will is the same motivation that leads to fear, hope and other possible actions. So, the lingual signified of promise and threat is a kind of motivation that is followed by the fears, hope and the subsequent acts of the audience. Accordingly, the lingual signified of promise and threat is in the motivational language of the Holy Qur'an
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     

     

     

      1. مقدمه

    زبان دین، شاخه‌ای از فلسفة دین است که به تحلیل گزاره‌های دینی و کشف صفات عام و خاص آن می‌پردازد و در این زمينه بیشتر در جست‌وجوی خصوصیاتی است که گاه متون مقدس را از ديگر متون، و باورهای دینی را از ديگر باورها و دانش‌ها متمایز می‌کند (ساجدی، 1377، ص 8). بر این اساس، زبان قرآن شاخه‌ای جدید از علوم قرآنی است که به تحلیل گزاره‌ها و باورهای قرآنی، همچنين مبانی فهم آنها و کشف صفات عام و خاص هریک می‌پردازد. یکی از مهم‌ترین شگردهای تربیتی ـ هدایتی قرآن مجید، استفاده از روش وعد و وعید در شاکلة مفاد آیات است؛ به‌گونه‌ای‌که در قرآن مجید بیش از 1800 آیه متضمن این اسلوب است. ایروانی‌زاده در پژوهشی فراگیر و در مقام برشماري گزاره‌های وعد و وعید قرآنی، 1823 آیه را متضمن وعد و وعید شناسایی کرده که 611 آیه در نیمة اول قرآن و 1212 آیة دیگر در نیمة دوم آن است. همچنین 1038 آیة متضمن اسلوب وعید، 715 آیة وعد و70 آیه با اسلوب مشترک شناسایی شده است (ایروانی‌زاده، 1388، ص 138). با توجه به تأثیر این حجم از آیات در فضای کلی زبان قرآن، بررسی ساختار زبانی وعد و وعید، کاربردهای زبانی آن و اوصاف عام و خاص زبانی آن، در تحلیل و تبیین چیستی زبان قرآن تأثیری دوچندان دارد.

    ما در این نوشتار در پی آن هستیم که با بررسی ساختار زبانی وعد و وعید، کاربردهای زبانی و تحلیل گزاره‌ای آن، راهی به سوی کشف مدلول واقعی زبان وعد و وعید قرآن بگشاییم. در این راه، برآیند مباحث کلامی پیرامون مسئلة وعد و وعید در قرآن و هم تحلیل زبانی آن، با درنظرداشت عنصر معرفت‌بخشی، همراه با سایر مؤلفه‌های زبانی قرآن مدنظر خواهد بود. به عبارتی، این مطالعه صرفاً به مسئلة وعد و وعید ازدیدگاه کلامی نمی‌پردازد؛ بلکه به تحلیل وعد و وعید و بیان اوصاف عام و خاص آن در کاربرد زبانی به‌نحوی خواهیم پرداخت تا تنسیق و هماهنگی دریافت‌های زبانی با مسلمات و ثوابت کلامی ما آشکارتر گردد. بررسی ساختار زبانی و کاربردهای زبانی وعد و وعید در قرآن، از مباحث مهم این نوشتار است. کشف مدلول زبانی وعد و وعیدهای قرآنی با رویکرد مبتنی بر فلسفة زبان و به شکل خاص، نظریة افعال گفتاری آستین و جان.آر.سرل مبنا خواهد بود؛ از اين‌رو تبیین نوع وعد و وعیدهای قرآنی با رویکردی تطبیقی، جان‌مایة اصلی تحقیق پیش‌روی مي‌باشد.

    همچنین برخی فواید عملی بررسی مدلول زبانی وعد و وعید قرآنی و تطبیق آن با نظریه افعال گفتاری را اجمالاً می‌توان چنین برشمرد:

    اولاً تحلیل زبانی و معناشناسی نظریه افعال گفتاری - چنانکه خواهد آمد - ناظر به قصد متکلم و فعلی است که وی در خلال سخن به انجام می‌رساند. لذا چنانچه این شیوة کشف معنا، بر قرآن و گزاره‌های متضمن وعد و وعید آن قابل انطباق باشد، همسویی رهیافت‌های آن با نظریة تفسیری و رویکرد هرمنوتیکی عالمان اسلامی به قرآن را شاهد خواهیم بود؛ زیرا رویکرد عالمان دین نیز بر محوریت قصد متکلم و جست‌وجوی مراد وی و تعبیر از تفسیر به کشف‌القناع مبتنی است. بر این اساس، رهیافت‌های ‌کلامی، اصولی، تفسیری مألوف با دستاوردهای مطالعات زبانی و فلسفة زبان جدید، در این خصوص تقریب یافته، مؤید و مکمل یکدیگر خواهند بود؛

    ثانیاً گرچه پیشگامان در عرصة تبیین معرفت‌بخشی گزاره‌های متضمن وعد و وعید قرآنی، از راه و منطقی که خود پوزیتیویست‌‌ها مدعی شده‌اند، توفیقات چشمگیری داشته‌اند (رک: ساجدی، 1377)، رویکرد کارکرد‌گرایانه و تحلیل زبانی، از جمله نظریة افعال گفتاری نیز راه جدیدی در تقابل با مدعیات يادشده فرارو قرار می‌دهد که بررسی تطبیقی آن با قرآن می‌تواند متمم و مکملی بر رهیافت‌های پیشین باشد؛

    ثالثاً دستاوردهای مطالعة مدلول زبانی وعد و وعید قرآنی که این نوشتار متضمن آن است، ارتباط واتصال وثیقی با رویکردها و مبانی تعلیم و تربیت قرآنی خواهد داشت؛ گرچه تبیین و تحلیل آن مجال و مقالی مستقل را می‌طلبد.

      1. 1. وعده و وعيد در لغت و اصطلاح

    «وعد» در لغت به معنای عهد می‌باشد (قرشى،1371، ج‏7، ص227) و در اصطلاح عبارت است از تعهد كردن به انجام امری، خواه آن امر خير باشد يا شر؛ و اختصاص پيدا كردن به يكى از آنها، به واسطة قرينه معيّن مى‏شود (مصطفوی، 1380، ج‏3، ص219)؛ و «وعید» که از وعد گرفته شده، خبری است که فقط در وعدۀ شر و تهدید استعمال می‌گردد (بانوی اصفهانی، 1361، ج‏4، ص274 و 275).

      1. 1-1. تفاوت وعده با وعید

    الف) مهم‌ترین تفاوتی که بین این دو کلمه وجود دارد، تفاوت از ناحیة استعمال است و آن این است که «وعد» هم در وعدۀ خير و هم در وعدۀ شر به كار می‌رود؛ ولى «وعيد» و «ایعاد» فقط در وعدة شر استعمال مي‌شود (ابن‌منظور، 1414ق، ج3، ص463).

    ب) فرق دیگری که بین «وعد» و «وعید» وجود دارد، در تخلف‌پذیری آنهاست؛ چراکه خُلف وعده قبیح است؛ زیرا مستلزم وقوع کذب از طرف خداوند است و صدور آن از خداوند محال است (طيّب، 1378، ج‏10)؛ ولی خُلف وعید در مواردی، نه‌تنها قبیح نیست، بلکه حُسن هم دارد؛ چون این کار نوعی اظهار کرم است (همان، ج‏1، ص299).

    پ) وعده از راه تفضّل خداوند بر بندگان است، نه استحقاق بندگان؛ زيرا مؤمن هرچه ايمانش كامل‌تر باشد و اعمال صالحة او زيادتر باشد، نمی‌تواند شكر كوچك‌ترين نعمت‌های الهى را ادا نماید تا مستحق دریافت آن وعدها گردد؛ ولی وعيد از راه استحقاق عباد است و خداوند زايد بر استحقاق، کسی را عذاب نمى‏كند؛ بلكه چه‌بسا عفو و گذشت مى‏كند (همان، ج‏9، ص275).

      1. 2. تحلیل زبانی وعده و وعید

    وعد و وعید، یکی از کارگفت‌های فرازبانی است؛ یعنی صرف‌نظر از زبانی خاص، وعده یکی از کارگفت‌های مشترک میان انسان‌ها و در همة زبان‌هاست؛ گرچه در هر زبان، شکل بیان آن متفاوت و دارای اسلوبی خاص است (سرل، 1387، ص 164و165).

    بیان قرآنی نیز از مقولة زبان است؛ لذا گویندة قرآن، قواعد زبانی لازم در افهام و ایصال مقصود را به کار بسته است. یکی از اسلوب‌های زبانی که در قرآن به‌وفور از آن استفاده شده، وعد و وعید است. انتشار آیات متضمن وعد و وعید،  سراسر قرآن را متأثر از آن ساخته است. وعد و وعیدهای قرآن، همة قواعد ایراد و بیان وعد و وعید در زبان عربی را به کار بسته‌اند. گزاره‌ها در یک تقسیم‌بندی کلی، دو گونة خبری و انشايی دارند. تهانوي دراين‌باره آورده است: جمله، یا خبری است یا انشايی؛ زیرا اگر مابازای خارجی داشته كه مطابق یا غیرمنطبق با آن باشد، خبری، و در غیر این صورت انشايی است: «الجملة اما خبریة او انشائیة؛ لأنه ان کان لها خارجٌ تطابقه او لاتطابقه فخبریة و الا فالانشائیة» (تهانوی، 1996م، ج1، ص 226). جمله‌های خبری، به‌صورت مستقیم از واقعیت گزارش می‌دهند یا آن را نفی می‌کنند؛ خواه آن واقعیت، وجود یک چیز یا صفت یا حالت یا عدم آن باشد، خواه اِخبار از یک واقعیت مشهود یا عینی و خواه از امور مادی عالم پدیده‌های این جهان یا جهان دیگر باشد (سعیدی روشن، 1389، ص93). برخي از اصوليان، مفهوم جملة‌ خبری را قصد حکایت از وقوع و عدم وقوع آن می‌دانند، نه خود وقوع و عدم آن (خوئی، 1399ق، ص412). بيشتر علما نیز مفهوم جملة‌ خبری را وقوع یا عدم وقوع چيزي می‌دانند كه از آن خبر داده می‌شود (سعیدی روشن، 1389، ص193). در مقابل جملات خبري، عبارت‌ها و گزاره‌هاي انشايی قرار دارند. به گفتة برخي، جملة‌ انشايی، مرکب تامّی است که قابل تصدیق و تکذیب نيست. (خوانساری، بي‌تا، ج1، ص 68). بعضي ديگر در تعريف آن آورده‌اند: عبارات انشايی، متضمن انشا؛ يعني امر و درخواست انجام فعل، نهی و درخواست ترک فعل، پرسش، امید و آرزو، تحسین و تعجب و... هستند (زرکشی،1957م، ج2، نوع45). برخی علماي اصول، تفاوت انشا و اخبار را در مدلول تصدیقی، و آن را خارج از حوزة مدلول استعمالی کلام می‌دانند. محقق خراسانی در این زمینه آورده است: «اگر مقصود از آوردن کلام، دلالت برثبوت نسبت یا نفی آن درعالم خارج یا ذهن باشد، كلام خبري است؛ و چنانچه مقصود از کلام، ایجاد معانی به‌وسیلة الفاظ و ثبوت و تحقق معانی باشد، كلام انشايي است» (آخوند خراسانی، 1406 ق، ص12). خوئی‌€ نیز تفاوت گزاره‌های انشايی و خبری را در مراد استعمالی کلام مي‌داند و می‌نویسد: «اگر جمله به‌قصد حکایت از خارج گفته شود، اِخباري است و چنانچه به‌قصد طلب و ایجاد امری در عالم اعتبار باشد، انشايي است؛ زیرا هیئت ترکیبی جملة‌ خبری به‌مقتضای وضعش، علامت و نشانة این است که گوینده قصد دارد تا از وقوع یا عدم وقوع چیزی حکایت کند» (خوئی، 1399ق، ج1، ص87). سیوطی و برخی دیگر از قرآن‌پژوهان، اسلوب وعد و وعید را مردد بین اخبار و انشا دانسته‌اند (سیوطی، 1969م، ج1، ص93). گرچه اغلب وعد وعید‌های قرآنی در قالب گزاره‌های خبری‌اند، اما این گزاره‌های خبری در هر صورت متضمن نوعی انشايند. ظاهراً این انشاي ضمنی را مي‌توان همان فعل مضمون درگفتاری تفسیر نمود که جان.آر.سل در نظریة افعال گفتاری، شناسايی كرده و به آن پرداخته است. در اینجا لازم است به‌شکلی موجز نظریة افعال گفتاری را مرور کنیم تا غایت و فایدة تقریب بین وعد و وعید قرآنی با این نظریه بیشتر و بهتر براي ما مکشوف گردد.

    نظریة کارگفت (افعال گفتاری) را نخستین‌بار آستین، از فیلسوفان مکتب آکسفورد، در سخنرانی‌هایش به سال 1955م در دانشگاه هاروارد معرفی کرد و بیست سال بعد، این نظریه به چاپ رسید. نظریة وی در اصل واکنشی مخالف به سه اصلی بود که مبنای نگرش منطقیون اثبات‌گرای حلقة وین شمرده می‌شد. این سه اصل را می‌توان به‌صورت الف تا پ به دست داد.

    الف) زبان، ابزاری برای اطلاع دادن است؛ بنابراین:

    ب) جملات خبری گونة اصلی جملات زبانی‌اند؛ بنابراین:

    پ) ارزش صدق پاره گفتارهای زبان، قابل تعیین است.

    مخالفت آستین با آراي این دسته از معناشناسان و منطقیون بر این پایه استوار بود که زبان صرفاً ابزاری برای اطلاع دادن نیست و ارزش صدق بسیاری از جملات خبری به این شکل قابل تعیین نیست (صفری، 1394، ص155). وی با برشماری بسیاری از عبارت‌های زبانی در قالب خبری‌ای که متضمن انشا و فعل‌اند، مناط ارزیابی این‌گونه عبارات را صدق یا کذب بودن نمي‌داند؛ بلکه به این امر توجه می‌دهد که در این عبارات، مسئله این است که این عبارات چه کاری را انجام می‌دهند؟ و اینکه در این عبارات باید به موقعیت گوینده توجه نمود و اینکه  آیا او در مقامی هست که بتواند چنین کاری را انجام دهد؟ بر این اساس، این عبارات بیانی را می‌توان به صحت و فساد یا بجا و نابجا بودن، متصف و ارزیابی نمود (عباسیان، 1376، ص169-200). بدین‌ترتیب، درحالیکه نظریات اثبات‌گرا شرط صدق معنای یک جمله را تنها در محتوای گزاره‌ای یا گفتاری آن می‌جويند، نظریة افعال گفتاری آنها را در مقابل این پرسش قرار می‌دهد که آیا -توان گفت-کنشی (فعل گفتاری) نوعی معنا نیست؟ مسلماً هست و اگر تمایز توان‌ها را متوجه نشویم، جنبة مهمی از زبان هست که هنوز بر آن تسلط نیافته‌ایم. پس به‌نظر می‌رسد که معتقدان به تحقیق‌پذیری و نظریه‌پردازان صدق، چیز مهمی از حقیقت را جا انداخته‌اند (لایکن، 1394، ص276). بر این مبنا، آستین برای پاره‌گفتارهای بیانی سه کنش در نظر می‌گیرد: نخست، تولید کارگفت گوینده که «کنش بیانی» نامیده می‌شود؛ دوم، اثری که پاره‌گفتار بیانی در مخاطب می‌گذارد که «کنش غیربیانی» نام دارد. معمولاً اصطلاح کارگفت (فعل ضمن گفتاری) به همین کنش غیر‌بیانی برمی‌گردد؛ سوم، واکنش مخاطب در برابر پاره‌گفتار بیانی است که «کنش پس بیانی» نامیده می‌شود (صفری، همان، ص156). بعدها نظریة آستین توسط شاگردان وی سیر تطوری خود را طی می‌کند. جان.آر.سرل، از شاگردان وی، تبیین‌های عمیق‌تری را از آراي آستین همراه با تغییراتی به دست می‌دهد؛ به‌نحوی‌که نظریة افعال گفتاری در فلسفة زبان، جایگاه ویژه خود را می‌یابد و در تحلیل زبانی و معناشناسی، آفاق جدید و متناسب‌تری با حقیقت معنا را فرارو قرار می‌دهد. از نظر سرل نظریة افعال گفتاری دارای یک فرضیة اساسی است و آن اینکه سخن گفتن به یک زبان، وارد شدن در نوعی رفتار قاعده‌مند است. به تعبیر واضح‌تر، سخن گفتن، انجام افعالی مطابق با قواعد است (سرل، 1387، ص117). اثبات این فرضیه، هدف اصلی سرل در کتاب افعال گفتاری است. مطابق با این فرضیه، گفتار چیزی جز انجام افعال گفتاری نیست که قوام آن نیز بر دو چیز است: نخست، قصد گوینده؛ دوم، ابزار زبانی‌ای که برای اظهار قصد، استعمال می‌شود (سرل، همان، ص48). بنا بر فرض یادشده، سرل ابتدا یک سطح‌بندی از افعال گفتاری، منتها متمایز از سطح‌بندی آستین، ارائه می‌کند که عبارت‌ است از الف) فعل تلفظی، که همان ادای واژه‌هاست؛ ب) فعل گزاره‌ای، که همان حکایت و حمل است؛ ج) فعل مضمون در سخن، که بار محتوایی جمله مانند امر، اخبار، نهی و مانند اینها را بیان می‌دارد. او با بیان این سه سطح فعل، در نتیجه سخن آستین را نیز معتبر مي‌داند و همچون آستین آن سطحی را که  واحد زبان است و به تحلیل جهت فهم گفتار نیاز دارد، فعل مضمون در سخن می‌داند. بر اساس این نظریه، متکلم در مقام بیان، چند فعل را هم‌زمان انجام می‌دهد. نوعی از این افعال را فعل مضمون در سخن نام‌گذاری کرده است که متکلم در پی آن، قضیه‌ای را یادآور مي‌شود و ارادة خود را اظهار مي‌نماید (سرل، 1387، ص31و32).

    به‌نظر می‌رسد طرح‌وارة سرل برای تحلیل گزاره‌ها با رویکرد کارکردگرایانه‌اش، درعین‌حال با معرفت‌بخشی و واقع‌نمونی زبان قرآن در کل، و وعد و وعید قرآنی به‌شکل خاص، منافاتی نداشته و علاوه برآن، الگوی مناسبی برای تحلیل  وعد و وعید قرآنی و گزاره‌های آن باشد؛ چراکه انجام فعل گفتاری وعده، در زبان‌های مختلف با استفاده از قراردادهای زبانی مختلف انجام می‌شود؛  برای مثال، در زبان فارسی مي‌گويیم: «من قول مي‌دهم که ...»؛ انگلیسی‌زبانان مي‌گویند: «I promise…» و به زبان فرانسه گفته می‌شود: (Je promest). همة این جمله‌ها، نشانه‌ها و علايم زبانی مختلف، برای فعلیت و تحقق یک چیز به‌کار مي‌روند و آن، فعل واحدی است که  عُقلا  دربارة تحقق وعده اعتبار کرده‌اند و آن قاعده این است که: «وعده دادن، تعهد به انجام یک تکلیف به‌حساب مي‌آید». این قاعده، به زبانی خاص اختصاص ندارد؛ بلکه مربوط به تأسیس انسانی وعده است. اگر چنین تأسیسی وجود نداشت، اساساً گفتن «من قول می‌دهم»، تعهد و التزام به‌حساب نمی‌آمد و فعل گفتاری «وعده» تحقق نمی‌یافت. بنابراين، یکی از عناصر تحقق بسیاری از افعال گفتاری، وجود این نوع تأسیس‌های اجتماعی فرازبانی است. روش سخن شارع مقدس و متکلم در قرآن، همان روش و سیرة عقلا در محاورات است (مظفر، 1426ق، ج1، ص34)؛ لذا «وعده» که از مؤلفه‌های فرازبانی است، در زبان شارع نیز به کار گرفته شده است. این «کارگفت» زبانی، همچون سایر کارگفت‌های زبانی (پرسش، امر، اخبار و...) در قرآن با توجه به انتخاب زبان عربی به‌عنوان زبان خاص قرآن، مطابق با دستور زبان عربی و قواعد فرعی این زبان برای بیان وعد و وعید است؛ اما چنانکه پیش‌تر آمد، یکی از اسلوب‌های پرتکرار در قرآن، همین اسلوب بوده که آن نیز با اهداف و غایات هدایتی و تربیتی قرآن هماهنگ است.

    سرل برای وعده‌سپاری، اعم از وعد و وعید، قواعد و شروط عمومی‌ای را برشمرده است که در صورت جمع بودن تمام این قواعد و شرایط، وعده تحقق یافته است. این قواعد، ترکیبی از قواعد نظام‌بخش و قواعد قوام‌بخشی است که در کارگفت وعده به‌شکل خاص تطبیق داده شده است و انجام و کاربست صحیح این قواعد یا عدم کاربست صحیح آنها، کلام را به صحت و فساد یا بجا و نابجا متصف می‌سازد.

    در این بخش سعی می‌کنیم با برشماری این قواعد و شرایط در غایت ایجاز و اختصار، تطبیق آنها در وعده و وعید قرآنی را بررسی كنيم. قواعد نه‌گانة ذیل از فصل سوم کتاب افعال گفتاری جان.آر.سرل صفحات 169-194 می‌باشد:

    1. شرایط ورودی و خروجی عادی تحقق یابند: مفاهیم و الفاظ ورودی و خروجی، ناظر به طیف وسیعی از شرایطی است که تحت آن شرایط، هر نوع ارتباط زبانی جدی و حقیقی ممکن مي‌گردد. شرایط خروجی، شرایط سخن گفتن معقول، و شرایط ورودی، شرایط فهم را شامل مي‌شوند؛ از همین روی، این شرایط اموری از این دست را شامل مي‌شود که گوینده و شنونده، هر دو مي‌دانند که چگونه به زبانی خاص سخن بگویند؛ هر دو  به آنچه  انجام می‌دهند، آگاه‌اند؛ سخن از سنخ سخنی جدی است و از نوع سخن در ایفای نقش در یک نمایشنامه نبوده و متکلم در پی لطیفه‌گویی و امثال آنها نیست.

    خدای تبارک و تعالی این مهم را دربارة قرآن و آیات آن به‌تصریح مورد اشاره قرار مي‌دهد:

    «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ» (طارق:13و14). این آیه جواب قسمی است که در ابتداي سوره آمده است.«إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ»، یعنی قرآن البته بین حق و باطل جدا می‌کند به واسطة بیان کردن هر یک از آن ‌دو؛ یعنی وعدة بروز بعثت و قیامت و زنده شدن بعد از مرگ، قول فصل و سخنی قطعی است که خلاف و شکی در آن نیست. «و ما هو بالهزل»، یعنی این وعده جدی است و شوخی نیست (طبرسی، 1417ق، ج27، ص13).

    قرآن کریم همچنین حال مخاطبان بعد از تلقی و دریافت وعده‌های الهی را چنین بیان می‌دارد:

    «وَ يَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن كاَنَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً»  (الاسرا: 108). و آنان هنگام شنیدن قرآن به سجود فرود مي‌آيند و مراتب پاک داشت خداوند و دورداشت او از آنچه دیگران گفته‌اند را به جای مي‌آورند و می‌گویند وعدة پروردگار ما از عقاب و ثواب، حتماً به وقوع خواهد پیوست؛ و وعدة او را حق و مطابقتش با واقع را یقینی مي‌دانند و از روی ایمان، تصدیق می‌نمایند (طوسی، بي‌تا، ج 6، ص532).

    تلقی مخاطبان بعد از این تصریح، قطعاً جدی بودن سخن سخنور خواهد بود. یکی از اصول موضوعه و پیش‌فرض‌های فهم قرآن، اصالةالظهور است. اصالةالظهور خاستگاه قریب به اتفاق همة اصول لفظیه‌ای است که مبنای فهم و تفسیر صحیح آیات قرآنی قرار می‌گیرد. نتيجة این اصل مبنایی آن است که متکلم در قرآن، سیره و روش عقلایی در تخاطب را مبنای صدور خطابات خود قرار داده است. و از آنجاکه عقلا در محاورات خود ظواهر کلام را اخذ مي‌كنند و مبنای ایفاد و فهم معنا قرار می‌دهند، اخذ معنای ظاهر آیات و عمل به آنها حجیت دارد و مبنای فهم صحیح آن است (حق این است که مدرک و دلیل در همة اصول لفظیه، یک چیز است و آن همان توافق و تبانی عقلا در خطابات و گفت‌وگوهای جاری بین خودشان است، مبنی بر اینکه ظهور کلام را اخذ كنند و به احتمال ارادة خلاف ظاهر اعتنا نکنند: «کما اینکه عقلا به احتمال غفلت یا خطا یا شوخی یا ارادة اهمال و اجمال، اعتنایی نمی‌کنند» (مظفر، 1426ق، ج1، ص65).

    2. گوینده قضیه‌ای را در اظهار جمله بیان می‌کند: اظهار یک قضیه، فعلی قضیه‌ای است، نه فعلی مضمون در سخن. وقتی قضیه‌ای اظهار مي‌شود، همواره در انجام فعلی مضمون در سخن اظهار مي‌شود. چنانکه پیش‌تر آمد، سرل سه سطح از افعال گفتاری را تفکیک مي‌كند و به دست می‌دهد که عبارت‌اند از الف) فعل تلفظی، که همان ادای واژه‌هاست؛ ب) فعل گزاره‌ای، که همان حکایت و حمل است؛ و ج) فعل مضمون در سخن، که بار محتوایی جمله مانند امر، اخبار، نهی، تهدید و مانند اینها را بیان می‌دارد. این قاعده (شمارة2) ناظر به فعل گزاره‌ای است که همان حکایت و حمل می‌باشد. اظهار قضیه، که یکی از شرایط انجام موفق و غیرناقص فعل وعده است، شرطی لازم و نه کافی است. این شرط و شرط سوم -که سخن از آن خواهد آمد- داخل در قاعدة ناظر به محتوای قضیه‌ای فعل وعده‌اند. برای تحقق کارگفت اصلی -که همان فعل ضمن گفتاری است- ابتدا باید فعل گفتاری صورت گیرد که همان اظهار یک قضیه است؛ یعنی عبارت، جمله و گفتاری از جانب گوینده صادر گردد که متناسب با مقصود باشد و ظرف و قالب صحیح و مناسب برای مفاهمة زبانی باشد . قرآن کریم فرم‌بندی و شکل‌دهی کلام در این خصوص را متناسب با فرم و شکلی که بیان‌کنندة قالب وعده در زبان عربی است، در بهترین وجوه برگزیده است.

    آنچه در مطاوی کلام وعد یا وعید قرآنی مشهود است، گويی قضیه‌ای شرطی اظهار مي‌گردد که در مقابل فعل، رفتار، گرایش یا جهت‌گیری‌هایی که مخاطب بعد از تلقی خطاب از خود بروز مي‌دهد، گوینده نیز تعهد یا تعهداتی را بر خود بار مي‌نماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيم» (انفال: 29)؛ «مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُون» (بقره:245). آنچه در اغلب آیات وعد و وعید ساری و جاری است، قضیه‌ای است که در سیاق شرط آمده است.

    3. گوینده در اظهار قضیه، فعل آیندة خاص، مثلاً (الف) را بر گوینده حمل کند: در مورد وعده، قلمرو علامت دال بر مضمون در سخن، جنبه‌های خاصی از قضیه را شامل مي‌شود. در یک وعده، باید فعلی بر گوینده حمل شود و این فعل نمی‌تواند یک فعل گذشته باشد (سرل، 1387، ص176). گوینده نمی‌تواند وعده دهد که چیزی را انجام داده باشد و نمی‌تواند وعده دهد که شخص دیگری چیزی را انجام دهد؛ بلکه همواره تعهد به انجام فعلی در آینده لحاظ مي‌گردد: «سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِيلاً» (النساء:57)؛ «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضي»‏ (الضحی:5).

    «س» و «سوف» برای آینده به کار می‌روند؛ اعم از آیندة دور و نزدیک. علاوه بر اینکه فعل مضارع نوعاً برای حال و آینده به کار می‌روند و افعال به کاررفته در وعد و وعید قرآنی، عموماً با فعل مضارع به کار رفته است

    مفهوم فعل، آن‌گونه‌که آن را برای مقاصد (افعال گفتاری) فعلی تفسیر می‌کنیم، شامل انجام ندادن افعال و انجام دادن سلسله‌ای از افعال مي‌شود:

    «لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْني وَ زِيادَةٌ وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ» (یونس:26).

    باید توجه داشت در برخی مواقع در قرآن به کارگیری فعل ماضی در معنای مضارع، که به‌جهت حسم و حتمیت است، تابع قواعد خاص زبان عربی است و خللی در این شرط از شروط عمومی ساختار زبانی وعده نیست.

    4. شنونده، انجام فعل وعده‌ داده ‌شده توسط گوینده را بر انجام ندادن آن ترجیح دهد و گوینده بر این باور باشد که شنونده انجام دادن آن فعل را از طرف او بر انجام ندادن آن ترجیح مي‌دهد.

    تمایز اصلی میان وعده‌ها از سويي و تهدیدها (وعید) از سوي دیگر، این است که «وعده» تعهد به انجام چیزی است که به‌نفع شنونده باشد، نه به ضرر او.

    به‌نظر مي‌رسد نوع تنعمات وعده‌داده‌شده در آیات توصیف بهشت و وعیدی که برای دوزخیان تدارک آن تعهد شده است، در قرآن کاملاً با میل اولیه، گرایش‌ها و خواسته‌ها و از طرفی ناخواسته‌ها، ترس‌ها و زجرهایی که مخاطبان به آن حساس‌اند، کاملاً تنسیق و هماهنگ‌شده است: «لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيها خالِدُونَ» (البقره:25).

    «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّي وَ لَهُمْ فِيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ» (محمد:15).

    و در وعید:

    «إِذِ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ يُسْحَبُونَ» (غافر:71).

    «فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ» (غافر: 72).

    که هم وعده‌ها مطابق دلخواه‌هایی است که نوع بشر آنها را می‌طلبد و هم وعید‌ها چنان‌اند که نوع بشر از آنها گریزان.

    5. برای هیچ‌یک از گوینده و شنونده معلوم نباشد که گوینده، فعل وعده‌داده‌شده را به‌طور طبیعی انجام مي‌دهد. اصولاً کاربست اسلوب وعد و وعید در قرآن، برای حصول فضای انگیزشی‌ای از خوف و رجاست که در اوامرْ اثر ترغیبی، و در نواهی اثر بازدارنده دارد. وعد و وعید قرآنی ضمانت اجراهایی بسیار قوی برای احکام و هدایت‌هایی است که التزام و پایبندی به آنها مطلوب شارع است:

    «إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً» (انسان:10).

    «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيم» (بقره: 218).

    آنچه در اين آیات به خوبی قابل ملاحظه است، بیانگر خوف و رجایی است که از آن سخن گفتیم. البته این خوف و رجا برآمده از نوع تلقی و دریافتی است که مخاطبان از آیات وعد و وعید دارند. هیچ‌ یک از وعد و وعید‌های قرآنی بدون مابازای خارجی از عمل و فعل مخاطبین و افراد نیست. فضای عمومی وعد و وعیدهای قرآنی و همچنین هر وعد و وعید خاص قرآنی، اصولاً در مقابل فعل مطلوب و توصیه‌شده‌ای است که خداوند مورد امر یا نهی قرار داده است: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ.» (زلزال: 7و8).

    بلکه در آیاتی چند، از جمله «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّي يَقُولَ الرَّسُولُ ...» (بقره:214)، بهشت و تحقق وعده‌های الهی تنها منوط به تحقق فعل و پس دادن امتحان الهی قرار داده شده است؛ چنانکه هیچ یک از مذاهب و مناهل کلامی نیز قائل به دخول بهشت بدون دفع ثمن و امتثال اوامر و ترک نواهی نبوده و نیستند. لذا تحقق این شرط، یعنی مبتنی بودن وعده‌های الهی بر شرطی که نوعاً منوط به فعلی است که از مخاطب باید سر زند، در قران و وعد و وعیدهای آن شرطی اساسی است که مبنای غالب رفتارهای ایمانی بندگان می‌باشد و دلالتی آشکار بر ساری و جاری بودن قاعدة فوق در تلقی مخاطبان از وعد و وعید قرآنی دارد.

    6. گوینده قصد کند که فعل وعده‌داده‌شده را انجام دهد: تفاوت وعده‌های صادق و غیرصادق در همین قصدی است که متکلم و وعده‌دهنده، عزم مي‌كند و آن را اظهار مي‌نماید. انواع صور تأکیدی کلام در آیات وعد و وعید، که گزاره‌ی خبری را با نوعی بار انشايی و طلبی همراه می‌سازد، برای انتقال این پیام است که گوینده قصد تام در ایفای عهدی دارد که مورد وعده یا وعید قرار گرفته است؛ از جمله، تأکید به قسم: «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ» (ذاریات:22). معناى آيه اين است كه: پس به پروردگار آسمان و زمين سوگند كه آنچه ما گفتيم كه رزقتان است و آنچه وعده داده شده‏ايد كه همان بهشت باشد -كه خود رزقى ديگر است- در آسمان است. اين مطلبى است ثابت، و قضايى است حتمى؛ مثل حق بودن سخن گفتن خودتان؛ همان‌طوركه در سخن گفتن خود شكى نداريد، در اين گفتة ما هم شك نداشته باشيد (طبرسی، 1417ق، ج23، ص307).

    زجاج گوید: خداوند به خودش سوگند یاد می‌کند که آنچه دربارة روزی وعده داده شده، حق است و در آن هیچ شک و تردیدی نیست (طبرسی، 1417ق، ج23، ص 398): «و ما توعدون». از عطا روایت شده است که یعنی «و آنچه که از ثواب و عقاب به شما وعده داده شده است» (همان)؛ که صور تأکید، قسم و...، همه دلالت‌هايي بر این قصد و عزم از جانب خداوندند.

    7. گوینده قصد کند که اظهار جمله، او را به انجام فعل وعده‌داده‌شده مکلف کند: بر عهده گرفتن تکلیف انجام فعلی خاص، ویژگی ذاتی وعده است. این شرط، مشترک میان وعده و همة عهدهاست و این سنخ از عهدها با این قید، از ديگر افعال مضمون در سخن متمایز مي‌گردد. این شرط، دایر مدار «قصد گوینده»، یعنی انشا کنندة وعده است. به این نحو که اظهار جملة متضمن وعد، همراه با ادات، کلمات، سیاق یا هر امر دیگری باشد که بر ارادة او بر انجام فعل وعده‌داده‌شده دلالت داشته باشد: إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ (یونس4).

    جملة «وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا» از باب قائم شدن مفعول مطلق مقام فعلش مى‏باشد و معناى جمله، «وعَد اللَّه وعداً حقاً» است؛ يعنى خداى تعالى وعده داده است، وعده‏اى حق. كلمة «حق» عبارت است از چيزى كه اصل و واقعيت داشته باشد و خبر، مطابق آن واقعيت باشد. بنابراين، خبر يا به عبارتى وعده‏اى كه خداى تعالى مى‏دهد به اينكه معادى در پيش است، حق بودنش به اين معناست كه خلقت الهى به‌نحوى صورت گرفته است كه جز با برگشتن موجودات به‌سوى او، تام و كامل نمى‏شود؛ و از جمله موجودات، يكى هم نوع بشر است كه بايد به‌سوى خداى تعالى برگردد ...؛ و بخش دوم آیه «لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ ... »، متضمن اِعمال قسط و عدل الهی با پاداش دادن به اَعمال صالح و کیفر دادن به طالح (طباطبائی، 1374، ج7، ص12) و همچنین متضمن پذیرفتن این تعهد از جانب خداوند است که هر یک را به وعده یا وعید خاص خود برساند.

    همچنین در آیة «يَوْمَ نَطْوِى السَّمَاءَ كَطَىِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُ  وَعْدًا عَلَيْنَا  إِنَّا كُنَّا فَعِلِين» (یونس:104)؛ روزى كه آسمان را چون طومارى نوشته درهم نورديم و چنانكه نخستين‏ بار بيافريديم، آفرينش از سر گيريم. اين وعده‏اى است كه برآوردنش بر عهدة ماست و ما چنان خواهيم كرد»، به‌صراحت و تأکید مضاعف، قصد خود از انجام وعدة داده‌شده را بیان می‌دارد.

    در آیات وعد و وعید قرآن، آنچه به‌وفور مشاهده مي‌گردد، استفاده از ادات تأکیدی و سیاقی است که اِشعار به پذیرش این عهد از جانب وعده‌سپار (یعنی خداوند تبارک‌وتعالی) دارد؛ مانند: (نساء:27و28 و آل‌عمران:176).

    همچنین «اظهار» عباراتی است که بيان كنندة حتمیت و ارادة حتمی فاعل بر انجام تعهدی است که در وعده به آن تصریح شده است؛ مانند: فرقان:6، توبه:68، توبه:72، یونس:4.

    8. گوینده قصد کند که در شنونده این شناخت را ایجاد کند که اظهار جمله باید مکلف ساختن گوینده به انجام فعل وعده‌داده‌شده به حساب آید. علاوه‌بر سیاق وعده‌سپاری و صدور نوع گزاره‌هایی که وعده را مي‌رساند، در قرآن کریم از خود مادة «وعده» نیز برای تصریح و تأکید و تقریر، بسیار استفاده شده است. در آیاتی از این دست، ملخص نوع وعده‌سپاری‌های قرآن با تصریح به وعده بودن آن میان وعده‌سپار (خداوند) و بندگان از هر گروه به‌وضوح روشن است؛ مانند: مائده:9، توبه:68، توبه:72 و کهف:21. همچنین آیاتی که لازم‌الاجرا بودن وعد را تصریح مي‌نمایند: «إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» (یونس:55)؛ « إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا» (مریم: 61 )؛ «إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً» (اسراء:108).

    «قصد اظهار» و «اظهار قصد» دو فعل گفتاری‌اند که بار زبانی معین به گزاره‌های بیانی مي‌دهند و فعل ضمن گفتاری -که خود، فعل غیربیانی است- معمولاً حاصل این دو فعل و بار زبانی آنهاست. در قرآن کریم نیز گاهی وعده دادن، با اظهار به وعده بودن و گاهی با به کارگیری نشانه‌هاي تأکیدی، گاهی در قالب سیاق، گوینده (خداوند) قصد این اثر در شنونده را رقم زده است.

    9. قواعد معناشناختی ناظر به لهجه‌ای که گوینده و شنونده به آن لهجه سخن مي‌گویند، به‌گونه‌ای باشد که جمله به‌طور صریح و صادقانه اظهار شود. این مهم دربارة قرآن، هم با تحلیل‌هايي که لسان قوم بودن را تبیین مي‌نماید و  هم با تعبیراتی که قرآن از خود دارد، همچون لسان صدق و عربی مبین (نحل:103) به‌خوبی روشن است و احراز آن کمتر به تفصیل و تبیین نیاز دارد.

      1. 3. وعده و وعید و آراي نحله‌ها و مذاهب کلامی

    وعد و وعید از دیرباز محل معرکه‌ای از اقوال و انظار و عقايدی میان متکلمین مذاهب مختلف اسلامی بوده است. درعین‌حال، چنانکه در ادامه خواهد آمد، هیچ یک نه در صدق و راستی وعد و وعید الهی تشکیک نموده‌اند و نه از زبان  وعد و وعید  قرآنی تلقی غیر‌معرفت‌بخش داشته‌اند؛ بلکه تلقی همگان است که با تحقق همۀ شرایط، وعد و وعید حق است و هم بر اساس صفات الهی، از جمله قدرت بی‌منازع و علم لایزال الهی، علاوه‌بر لازم‌الاجرا بودن پاداش‌ها و عذاب‌های وعده‌داده‌شده، این وعده‌‌ها ضمانت اجرای کافی برای تحقق را دارند؛ اما آنچه محل نزاع و اختلاف واقع شده، امکان تخلف و عدول از وعید الهی است. قائلین به این امکان نیز ادلۀ عقلی و نقلی خویش را متکی به داده‌های زبانی، قواعد ایراد سخن و تحقق معنا در قرآن یا غیر آن ارائه نكرده و پیش نبرده‌اند؛ بلکه بر اساس معرفت‌ها و تلقی‌هایشان از صفات الهی و تناظر، تعاطی و تداخلات مفهومی راهی به‌سوی معتقدات و باورهایشان در این خصوص گشوده‌اند.

    گروهی که خلف وعید الهی را به هیچ وجهِ ممکن جایز نشمرده‌اند و به خلود و جاودانگی مرتکب کبیره در دوزخ باور دارند، یعنی معتزله، گرچه به ظاهر آیات قرآن در تببین مطلوب خویش استفاده مي‌جویند (قاضی، 1422ق، ص219)، اما عمده دلیل خود در این زمينه را دلیل عقل و قاعدة حسن و قبح عقلی مي‌دانند (همان، ص223). در مقابل نیز متکلمان شیعی خلود و جاودانگی اصحاب کبائر در دوزخ را به دلایل نقلی و عمدتاً عقلی نپذیرفته و در مقابل آن استدلال مي‌نمایند. (حلی، 1415ق، ص 440و441) و (مقداد،1380، ص 443و444).

    متکلمان اشعری هم در خصوص بحث امکان و عدم امکان خلود مرتکب کبائر، آرايی نزدیک به متکلمین شیعی دارند و نیز استنادات و استدلالاتی مبنی بر عفو اصحاب کبائر و عدم خلودشان به کار گرفته‌اند. (رازی، بي‌تا، ج2، ص228-236) (تفتازانی، 1419، ص148، 149،150).

    با توجه به اینکه رویکرد این نوشتار رویکردی زبانی است و استدلالات کلامی و اعتقادی مألوف و مفروض ماست، از توسعه و ورود به آن خودداری مي‌کنیم. محل استشهاد ما در این مسئله، دو امر است: اول اینکه تلقی همة فرق و مذاهب اسلامی از زبان وعد و وعید الهی، تلقی و دریافتی معرفت‌بخش و شناختاری است؛ دوم اینکه در مناقشه در امکان یا عدم امکان عدول از وعد و وعید، در استدلالات خود همچنان بر تلقی معرفت‌بخشی زبان آیات پابرجا و باورمندند.

      1. 4. مدلول زبانی وعد و وعید قرآنی

    آنچه در فقرات پیشین این نوشتار آمد، تحلیل گزاره‌های متضمن وعد و وعید قرآنی، همچنین مطابقت وعد و وعید قرآنی با قواعد عام و خاص زبانیِ وعد و وعید در مطلق زبان بود. همان‌گونه‌که قواعد خاص زبانیِ وعده در هر زبانی مطابق با زبان و گویش خاصی است که عبارات به آن بیان مي‌گردد، وعد و وعید قرآنی نیز قواعد خاص زبان عربی را در اوج فصاحت و بلاغت به‌کار برده و اسلوب وعد و وعید را ایفا نموده است؛ اما منظور از مدلول زبانی، ساختار، فرم و مسائل شکلی سخن و گفتار نیست؛ بلکه فعلی است که در ضمن ادای اصوات و کلمات و البته در قالب فرم و ساختار، صورت مي‌گیرد. فعل ضمن گفتاری در این اسلوب‌ها، آن‌گونه که جان.آر.سرل بیان مي‌دارد، همان وعده سپردن است؛ که ایشان «وعده» را فعل ضمن گفتاری شناسايی كرده و بیان داشته است (سرل،1387، ص78). درعین‌حال، به‌نظر می‌رسد مدلول زبانی وعد و وعید را باید در پی قصد گوینده و فاعل از وعده‌سپاری، و نه خود آن، تحلیل نمود. وعده کردن و بیان و اظهار این قصد، مدلول اولیة وعده به‌جهت برانگیختن و ایجاد انگیزشی در مخاطب است تا شرایط انگیزشی لازم برای واداشت او به مطلوب، صورت گیرد.

    در مورد خطابات قرآنی، فضای برآمده از وعد و وعید، حالت انگیزشی‌اي است که در نهایت به خوف و رجا مي‌انجامد. بنابراين، خوف و رجا اثری است که از آن، مدلول زبانی حاصل مي‌گردد و به‌اصطلاح مي‌توان گفت: خوف و رجا فعل «بعدِ گفتاری» است.

    افعال بعد گفتار با افعال گفتار و افعال ضمن گفتار، تفاوت عمده دارند: افعال گفتار و ضمن گفتار، از سنخ خود جمله‌اند یا در درون جمله‌اند. (همان، 1387، ص78). فعل گفتار، اظهار جملة معنادار است و با خود اظهار جمله صورت مي‌گیرد؛ ولی فعل بعد گفتار، از سنخ جمله یا در درون آن نیست؛ بلکه بر جمله مترتب مي‌شود و تأثیری است که جمله بر شنونده دارد. مي‌توانیم بگويیم فعل بعد گفتار ویژگی زبانی ندارد؛ ولی فعل گفتار و فعل ضمن گفتار، ویژگی زبانی دارند (قائمی‌نیا، 1381، ص77و78). لذا خوف و رجا را که مترتب بر وعد وعید است و اثری غیرزبانی است که حاصل از اسلوب وعدة قرآنی است، نمی‌توان مدلول زبانی وعد و وعید دانست. بنابراین، مدلول زبانی وعد و وعید، ایصال و القای قصد وعده‌گزار و حتمیت آن، و از طرفی طلب و اراده‌ای است از سوی متکلم برای واداشتن مخاطب به فعل و حالاتی که مطلوب گوینده‌اند و در (ما نحن فیه) خدای تبارک و تعالی و شارع مقدس است. برآیند این اظهار قصد، اراده و طلب، همان انگیزشی است که به خوف و رجا مي‌انجامد. بنابراين، مدلول زبانی ما در وعد وعید، نوعی انگیزش است که خوف و رجا و افعال بعدی مخاطب بر آن مترتب مي‌گردد. با این تقریب، مدلول زبانی وعد و وعید داخل در زبان انگیزشی قرآن کریم است. مقصود از زبان انگیزشی قرآن، اين است كه خداوند -که گویندة این کلام حکیم است- محرک‌ها و عواملی را در سخن خود به‌کار مي‌گیرد تا از رهگذر آنها، شنونده و مخاطب را به امر یا اموری فراخواند که مقصود و مطلوب اوست. این امور مي‌توانند ذهنی و عاطفی، کشش‌ها و میل‌ها یا فعالیت‌ها و رفتارهایی باشند که در عالم خارج واقع مي‌شوند (عباسی‌نیا، 1393، ص49). براین‌اساس، متکلم زمانی ارتباط زبانی موفقی را رقم مي‌زند که محرک‌ها و عوامل مناسب آن را به‌شکلی صحیح به مخاطب برساند تا تأثیر و واکنش مطلوبش محقق گردد.

    باید توجه داشت واکنش‌های ياد‌شده، واکنش‌های نوعی است، نه فعلی؛ یعنی اگر خطاب و گفتاری، واکنش و فعل بعد گفتار را در مورد یا مواردی با خود همراه نداشت، این مخل به وعده‌گزاری صحیح و موفق نیست. آنچه کافی است، اين‌است‌كه مخاطبین نوعاً در چنین شرایطی در موقعیت واکنش مطلوب قرار مي‌گیرند.

      1. نتیجه‌گیری

    بر اساس آنچه در این مقاله بررسی شد، گزاره‌های متضمن وعد و وعید در قرآن کریم، اگرچه نوعاً گزاره‌هایی اخباری‌اند، در همین حال خبر از انشایی ضمنی مي‌دهند و آن قصد و ارادة شارع در برانگیختن مخاطب به فعلی خاص، و هم تعهدسپاری و قبول وعده از جانب وی است. از سوی دیگر، وعد و وعید قرآنی، تمامی قواعد عمومی وعده‌سپاری در مطلق زبان را رعایت كرده و به‌کار بسته است و شروط و قواعد ادا و اظهار این قالب زبانی به‌خوبی در مورد وعد و وعید قرآنی قابل انطباق است.

    مدلول زبانی وعد و وعید، با تطبیقات صورت‌گرفته با معیارهای نظریة افعال گفتاری، فعلی ضمن گفتاری است. این فعلِ ضمن گفتاری، همان قصد انشا، طلب و انگیزشی است که جمله و عبارت در قالب خبری، از آن خبر می‌دهد تا ضمانت اجرایی باشد برآنچه به‌عنوان فعل بعد گفتاری (خوف و رجا) از سوی مخاطب صورت مي‌گیرد. مدلول زبانی وعد و وعید، تابعی از قصد متکلم است و کشف این معنا متوقف بر کشف مراد و قصد وی می‌باشد. متکلم با به‌کارگیری اسلوب وعد و وعید، در پی انجام فعلی در ضمن گفتار است و این فعل، ایجاد نوعی انگیزش است. لذا زبان وعد و وعید و مدلول آن، ایجاد نوعی انگیزش است که شروط پيش‌گفته را با خود به‌همراه دارد و مي‌تواند در عمومات زبان انگیزشی قرآن بازتعریف گردد. به‌کاربندی تمامی قواعد وعده‌سپاری در وعد و وعید قرآنی، هم جدیت متکلم در قصد خود را تثبیت مي‌كند و هم تلقی مخاطب از آن را جدی مي‌سازد وتأثیر‌پذیری وی را در حد اعلا قرار می‌دهد؛ و این طریقی در فهم معناداری و تحلیل معرفت‌بخشی کلام فرارو قرار می‌دهد که معیارهای تحقیق‌پذیری و شرط صدق را درمی‌نوردد؛ گرچه در جای خود ثابت است که حتی با معیارهای شرط صدق و اثبات‌پذیری نیز گزاره‌های متضمن وعد و وعید قرآنی، گزاره‌هایی معرفت‌بخش‌اند و از معیارهای معناداری لازم برخوردارند.

     

     

    References: 
    • القرآن کریم
    • ابن‌منظور، محمدبن مکرم، 1414ق، لسان العرب، بیروت، دار صادر.
    • ایروانی‌زاده، عبدالغنی، 1388، «آفاق الحضاره الاسلامیه»، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال12، ش24.
    • آخوند خراسانی، محمد كاظم‌بن حسین هروی، 1406ق، کفایة الاصول، موسسه آل‌بیت.
    • بانوی اصفهانی امین، سیّده نصرت، 1361، مخزن العرفان فی تفسير قرآن، تهران، نهضت زنان مسلمان.
    • بی.تی.بامور، 1357، جامعه شناسی، ترجمه سیدحسن حسینی کلجاهی، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی
    • تفتازانی ، مسعودبن عمربن عبدالله، 1419ق، شرح المقاصد، بیروت.
    • تهانوی، محمدعلي، 1996م، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تحقیق غلی دحروج، بیروت، مکتبه لبنان ناشرون.
    • خوانساری، بی‌تا، منطق صوری، چ سوم، تهران، دانشگاه تهران.
    • خوئی، سيد ابوالقاسم، 1399ق، البیان فی تفسیر القرآن، قم، مطبعه العلمیه.
    • زرکشی، بدرالدين، 1957م، البرهان فی علوم القرآن، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم ، بیروت، داراحیا کتب العربیه.
    • ساجدی، ابوالفضل، 1377، زبان دین وقرآن، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • سرل، جان.آر ، 1387، افعال گفتاری جستاری در فلسفه زبان، ترجمه محمد علی عبداللهی،‌ چ دوم، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي.
    • سعیدی روشن، محمد باقر، 1389، زبان قرآن و مسائل آن، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • سیوطی، جلال‌الدین، 1969م، معترک الاقرآن فی اعجاز القرآن، تحقیق علی‌محمد البجاوی، قهره، دارالفکر العربی.
    • صفری، کورش، 1394، معنی شناسی کاربردی، همشهری.
    • طباطبایی، سیدمحمدحسین، 1374، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه.
    • طبرسی، فضل‌بن حسن، 1417ق، مجمع البیان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه.
    • طوسی، محمدبن حسن، بي‌تا، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
    • طيّب، سيدعبدالحسين، 1378، أطيب البيان في تفسير القرآن، چ دوم، تهران، انتشارات اسلام.
    • عباسیان چالشتری، 1376، «نظریه افعال گفتاری وبرخی پیامدهای آن»، مقالات وبررسی‌ها، دفتر77، (2)
    • عباسی‌نیا، سعید، 1393، «زبان قرآن با رویکرد تربیتی» رساله دکتری،‌ دانشگاه معارف اسلامي.
    • علامۀ حلی، 1415ق، مناهج الیقین، فی اصول الدین، مرکز الدراسات و التحقیقات الاسلامیه ، تهران ، ایران
    • فخررازي،‌ محمدبن عمر، بي‌تا، الاربعين في اصول الدين، قاهره،‌ بي‌نا.
    • قاضی، عبدالجبار، 1422ق، شرح اصول، بیروت، داراحیاء، التراث العربی.
    • قائمی‌نیا ،علیرضا، 1381، وحی و افعال گفتاری، انجمن معارف اسلامی ایران، زلال کوثر.
    • قرشي بنائي، علي‌اكبر، 1371، قاموس قرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
    • لایکن، ویلیام جی، 1394، درآمدی برفلسفه زبان، ترجمه میثم محمدامینی، هرمس.
    • مصطفوی، حسن،1380، تفسير روشن، تهران، مرکز نشر کتاب.
    • مظفر، محمدرضا، 1426ق، اصول فقه، المکتبه العلمیه، قم.
    • مقداد، فاضل، 1380، اللوامع الالهیۀ، تصحیح محمدعلی قاضی طباطبائی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عباسی نیا، سعید، ساجدی، ابوالفضل.(1397) مدلول زبانی وعد و وعید در قرآن. دو فصلنامه معرفت کلامی، 9(1)، 51-65

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سعید عباسی نیا؛ ابوالفضل ساجدی."مدلول زبانی وعد و وعید در قرآن". دو فصلنامه معرفت کلامی، 9، 1، 1397، 51-65

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عباسی نیا، سعید، ساجدی، ابوالفضل.(1397) 'مدلول زبانی وعد و وعید در قرآن'، دو فصلنامه معرفت کلامی، 9(1), pp. 51-65

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عباسی نیا، سعید، ساجدی، ابوالفضل. مدلول زبانی وعد و وعید در قرآن. معرفت کلامی، 9, 1397؛ 9(1): 51-65