بسیاری از دین داران، هرچند به دلیل فطرت خدادادی، به دین و دینداری گرایش دارند، اما دلیل عقلی و منطقی متقنی برای دیندار بودن خود ندارند. دینی که فاقد پشتوانة عقلی و منطقی است، حضور تأثیرگذار و مؤثری در زندگی نخواهد داشت و آن گونه که باید و شاید، بر روابط فردی و اجتماعی انسان حاکم نیست. در این مقاله سعی شده با استفاده از مبانی حکمت متعالیه و با تأکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی و با روش تحلیلی ـ توصیفی، علل نیاز انسان به دین و دینداری به طور عمیق و دقیق تحلیل گردد. در همین راستا، ابتدا تعریف دقیقی از انسان به دست داده شده و با تأمل و تمرکز بر روی انسانیت انسان و گذار از سایر نیازهای روبنایی، نیاز بنیادین انسان به دین اثبات گردیده است؛ منظری که در تحقیقات مشابه کمتر به آن عنایت شده است. نیاز انسان به دین، در هستی او ریشه دارد و تعالی و کمال حقیقی این موجود، جز در سایۀ عمل به دین به ثمر نخواهد نشست.
ایزدی، محسن، ابراهیمی، باقر.(1399) تبیین هستیشناختی نیاز انسان به دین از منظر حکمت متعالیه؛ با تأکید بر دیدگاه آیتالله جوادی آملی. دو فصلنامه معرفت کلامی، 11(1)، 7-22
محسن ایزدی؛ باقر ابراهیمی."تبیین هستیشناختی نیاز انسان به دین از منظر حکمت متعالیه؛ با تأکید بر دیدگاه آیتالله جوادی آملی". دو فصلنامه معرفت کلامی، 11، 1، 1399، 7-22
ایزدی، محسن، ابراهیمی، باقر.(1399) 'تبیین هستیشناختی نیاز انسان به دین از منظر حکمت متعالیه؛ با تأکید بر دیدگاه آیتالله جوادی آملی'، دو فصلنامه معرفت کلامی، 11(1), pp. 7-22
ایزدی، محسن، ابراهیمی، باقر. تبیین هستیشناختی نیاز انسان به دین از منظر حکمت متعالیه؛ با تأکید بر دیدگاه آیتالله جوادی آملی. معرفت کلامی، 11, 1399؛ 11(1): 7-22