معرفت کلامی، سال یازدهم، شماره دوم، پیاپی 25، پاییز و زمستان 1399، صفحات 107-126

    تبیین فلسفی سازوارگی اجابت دعا تحت قبه‌ی امام حسین علیه السلام با نظام علیت با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبائی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ شهره پیروز / کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه قم / fa.shohre@gmail.com
    مهدیه السادات مستقیمی / دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه قم / mahdiye.alsadat.mostaghimi@gmail.com
    چکیده: 
    وعده‌ی «اجابت دعا تحت قبه» که در برخی نصوص وارد شده، از عقاید رایج کلام امامیه است که می توان با تحلیل دیدگاه های علامه طباطبائی، سازوارگی آن را با نظام علیت تبیین نمود و «وقوع دعا تحت قبه» را به مثابه‌ی علت بدیلی برای ایجاد شرایط اجابت دعا و رفع موانع آن محسوب نمود. این سازوارگی را می توان با بیان مقام مشیت مطلقه‌ی امام حسین علیه السلام و نزدیکی باطن قبه‌ی آن حضرت به خزائن الهیه و محاذات آن با عرش، یعنی محل تدبیر و سلطنت ربوبی نیز تبیین کرد. دیدگاه های علامه نشان می دهد که هم شرافت ذاتی این مکان قبل از حادثه‌ی عاشورا و هم شرافت عرضی آنکه حاصل از تجلیات الهی بر قلوب شهیدان و همجواری با جسم مبارک آن حضرت و تردد ملائک است، چگونه می تواند سطح دعا را تقویت کند و زمینه را برای اجابت آن فراهم نماید. روش این مقاله توصیفی ـ تحلیلی و استنباطی و براساس منابع کتابخانه ای است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Philosophical Analysis of the Compatibility of Fulfilling Prayers under the Dome of Imam Husain (PBUH) based on the System of Causality with an Emphasis on Allame Tabatabai's View
    Abstract: 
    The promise of "fulfilling prayers under the dome", which is mentioned in some religious texts is one of the common beliefs of Imamiyya theology, which can be analyzed from the viewpoint of Allame Tabataba'i. According to Allame, the compatibility of "the fulfillment of prayer under the dome" with the system of causality can be considered as an alternative way for removing obstacles and preparing the conditions for the fulfillment of prayers. This compatibility can also be explained by expressing the Supreme Providence of Imam Husain (PBUH) and the spiritual closeness of the dome of his holiness to the Divine Treasures and its alignment with the Throne; the place of God's planning and kingdom. Allame's views show that, the intrinsic dignity of this place before the Ashura and its accidental honor, which is the result of divine manifestations on the hearts of martyrs and its closeness to the blessed body of Imam Husain (PBUH) and the descent of angels upon that place can strengthen the level of prayer and provide the ground for its fulfillment. The method of this article is descriptive-analytical and inferential desk-research.
    References: 
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    تأثیر مکان‌های خاص بر مقرون شدن دعا به اجابت، یکی از مسائل دینی است که با رویکردهای متفاوت و ازجمله چشم‌اندازهای فلسفی و کلامی و عرفانی می‌تواند مورد بذل و تأملات پژوهشی قرار گیرد.
    یکی از امکنة خاصی که شیعة امامیه بر تأثیر وافر آن در استجابت دعا بسیار تأکید دارد، مرقد مطهر امام حسین در کربلاست؛ تا آنجا که در صریح روایات، اجابت دعا تحت قبه وعده داده شده است. در این مقاله ضمن بیان برخی روایات وارده و اشاره به آرائی که دربارة محدودة قبه واقع در حائر حسینی وارد شده‌اند، سعی شده با تأکید بر دیدگاه‌های علامه طباطبائی به تبیین سازوارگی مسئلة اجابت دعا در این مکان با نظام علیت بپردازد. از نقاط عطف این مقاله این است که نه‌تنها به اصل مسئلة اجابت دعا به‌عنوان یک علت بدیل در نظام علیت نظر دارد، بلکه به‌صورت ویژه با رویکردی فلسفی به ریشه‌یابی شرافت ذاتی و شرافت عرضی این مکان و چرایی و چگونگی تأثیر این شرافت ذاتی در ایجاد شرایط استجابت دعا و رفع موانع عدم استجابت پرداخته و نشان داده که مقام مشیت مطلقة امام حسین و احاطة این مقام بر خزائن الهيه، مقدرات سازوارگی استجابت دعا در کنار قبر ایشان با نظام علیت را به‌خوبی تبیین می‌نماید.
    اصل مسئله دعا و اجابت از زوایای مختلفی مورد بحث قرار گرفته، ولی تبیین فلسفی آن کمتر مورد توجه بوده، اما مسئله اجابت دعا تحت قبه امام حسین و تبیین آن در رويكردی فلسفی و کلامی، مسئله‌ای است که تا به حال دارای پیشینه‌ای خاص نبوده است. مسلماً هم برخی مبانی فلسفی عام و هم برخی از اسرار الهیه مربوط به مزار شریف امام حسین دارای آثار وضعی ویژه‌ای هستند که بر نظام علّی در گستره هستی تأثیرگذارند.
    در این مقاله سعی شده به این سؤال اصلی تبیین سازوارگی مسئله اجابت دعا تحت قبه امام حسین، در نظام علیت و براساس مبانی فلسفی و کلامی چیست پاسخ داده شود و برای رسیدن به پاسخ این سؤال به این سؤالات فرعی پاسخ‌ داده خواهد شد كه: تبیین سازوارگی اجابت دعا در محل قبه براساس مؤلفه‌های علت تامه چیست؟ وجوه شرافت ذاتی و عرضی مکان محل قبه چیست؟
    از نوآوری‌های این مقاله این است که هم به مسئلة کلامی خاصی با رويکرد ویژه‌ای پرداخته که خلأ پژوهشی و غیر، سوای به سابقه بودن آن محرز است و از سوی دیگر، در متن این مقاله با سبکی کاملاً نوین و با تبیینی فلسفی ـ کلامی و با توجه به مؤلفه‌های علت تامه؛ یعنی وجود مقتضی و تحقق شرایط و عدم مانع جایگاه دعا تحت قبه و اجابت قطعی آن را از منظر سازوارگی با سنن الهیه و نظام علّی مورد تحلیل و بررسی قرار داده، و همچنین وجوه شرافت ظرف مکانی تحت قبه را هم از منظر جهات ذاتی و هم از منظر شرافت عرضی با تحلیل و تقریر و استقرایی نوین ارائه نموده است.
    1. ادلة نقلیة امامیه دربارة مسئلة اجابت دعا تحت قبة امام حسین
    مسئلة «اجابت دعا تحت قبه» در ادلة نقلی تصریح شده و امامیه بر این اساس به اجابت دعا زیر گنبد امام حسین ایمان دارند و آن را از کرامات خاصة حسینی و فروع عقاید امامیه بر‌می‌شمرند و مسلم است که دعا در امکنه‌ای که مرقد هریک از معصومان است، به هدف استجابت نزدیک‌تر از سایر مکان‌هاست؛ ولی در این مکان اسراری وجود دارد که سبب شده استجابت دعا در این مکان از مرقد سایر معصومان ویژه‌تر باشد. ذیلا ًبه برخی از مستندات نقلی وارده اشاره می‌شود:
    یکی از روایات موردنظر که هم از امام محمدباقر و هم از پیامبر نقل شده، این روایت است: «إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) عَوَّضَ الْحُسَیْنَ مِنْ قَتْلِهِ ... وَالشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ، وَإِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ» (‏طوسی، 1414ق، ص317؛ حرعاملى، 1409ق، ج14، ص423؛ مجلسى،1403ق، ج44، ص221؛ شهید ثانی، 1377، ص148)؛ همانا خداوند در عوض شهادت امام حسین شفا در تربتش و اجابت دعا نزد قبرش را به وی عطا نموده است. بررسی روایات و مفهوم‌گیری از آنها نشان می‌دهد احتمال «عنده قبره» تحت قبه باشد، بسیار قوی است.
    دربارة این مضمون، روایات دیگری نیز از طرق دیگر نقل شده است؛ براي مثال، علامه مجلسی در بحارالانوار از عبدالله‌بن عباس حديثی را نقل کرده و در آن به استجابت دعا تحت قبه اشاره فرموده است: ... ‌هر‌آينه اجابت (دعا) زير قبة اوست و شفا در تربتش مى‏باشد (مجلسی، 1403ق، ج36، ص286).
    همچنین امام صادق فرمودند: «هر کس حاجتی دارد، نزد سر امام حسین بایستد و بگوید: ای ابا‌عبدالله! شهادت می‌دهم که موقعیت مرا مشاهده می‌کنی و کلام مرا می‌شنوی. تو زنده‌ای و در پیشگاه خدا روزی داده می‌شوی. پس، از سوی پروردگارت و پروردگارم برآورده شدن نیازهای مرا بخواه؛ ان‌شاءالله برآورده می‌شود (ابن‌فهد حلى، 1407ق، ج 64، ص 64ـ65).
    شعيب عقرقوفى می‌گوید: به امام صادق، عرضه داشتم: فدايت شوم؛ ثواب و اجر كسى كه به زيارت قبر امام حسين برود، چيست؟ فرمودند: اى شعيب! احدى كنار قبر آن حضرت نمازى نمی‌خواند، مگر آنكه حق‌تعالى ‏از او مى‌پذيرد؛ و احدى در آنجا دعا نمی‌‏كند، مگر آنكه خداوند متعال خواسته‏اش را در دنيا و آخرت برآورده می‌‏نمايد (ابن‌قولويه، 1356، ص252؛ مفيد، 1413ق، ص135؛ ابن‌مشهدى، 1419ق، ص356؛ حرعاملی، 1409ق، ج14، ص538).
    در زیارات مأثورة وارده از معصومان، نظیر زیارت ناحیة مقدسه نیز به این کرامت حسینی تصریح شده است. این زیارت ابتدا از ناحیة مقدسة امام زمان صادر و به یکی از نایبان خاص او داده شده؛ آن‌گاه از طریق ایشان به یکی از مشایخ شیخ مفید و سپس به دست این بزرگوار رسیده است. این زیارت از چنان اعتباری برخوردار بوده که مورد توجه سید مرتضی قرار گرفته است (طالقانی، 1380، ج1، ص76).
    این زیارت در روز عاشورا و غیر آن خوانده می‌شود و به‌اصطلاح از زیارات مطلقة امام حسین است. علامه مجلسی این زیارت را از شیخ مفید، سید مرتضی و محمد‌بن ‌المشهدی صاحب المزار الکبیر نقل می‌کند و پس از سخن مؤلف مبنی بر خروج این زیارت از ناحیة مقدسة امام زمان می‌نویسد: «وَالاَظهَرُ اَنَّ هذِهِ الزِّیارَهَ مَنقُولَهٌ مَروِیَّهٌ» (مجلسی، 1403ق، ج98، ص328)؛ روشن است که این زیارت از امام معصوم نقل و روایت شده است.
    در یکی از فرازهای این زیارت آمده است: «... السَّلَامُ عَلَى مَنْ جُعِلَ الشِّفَاءُ فِي تُرْبَتِهِ، السَّلَامُ عَلَى مَنِ الْإِجَابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ» (مجلسی، 1403ق، ج98، ص318)؛ سلام بر کسی که خدا شفا را در تربت، و اجابت را تحت قبة او قرار داده است‌.
    2. تبیینی از محدودة مکانی اجابت دعا در حائر حسینی
    محلی که اجابت دعا دربارة آن وعده داده شده، در حائر حسینی قرار گرفته است. «حائر» را از ریشة حیر نقل کرده‌اند و بعضی نیز از ریشة حور گرفته‌اند؛ اما به هر جهت حائر را مرقد مطهر امام حسین در کربلا دانسته‌اند (زبيدى، 1414ق، ج6، ص321). آنچه مسلم است، اینكه مرقد در حائر حسینی قرار دارد؛ ولی اگر مرقد شامل صحن و بارگاه شود، از‌آنجا‌که دائماً در حال توسعه است، نمی‌توان برای آن مرزی تعیین کرد؛ ولی اگر مراد از مرقد محدودة‌ تحت قبه باشد، محدودة آن هم‌مرز با محدودة تحت قبه خواهد بود و مرزهای آن براساس مرزهای قبه تعیین می‌شود که قبلاض دربارة آن بحث شد.
    البته مطابق برخی از اقوال غیر‌مشهور، محدودة «قبه» و «حائر» یکی است؛ چنان‌که در جامع عباسی آمده که در تعيين حائر اشكال است و احوط اقتصار بر تحت قبة منوره است (عاملی و ساوجی، 1429ق، ص233) و مطابق برخی از نظریات، حائر حسینی حریمی وسیع‌تر از قبه است و مراد از «حائر» زمينى است كه متوكل آب فرات را در آن سر داده بود تا مرقد مقدس امام حسين خراب شود؛ پس آب بر دور آن زمين بر بالاى هم ايستاد و يك قطره داخل آن نشد؛ و آن را «حائر» به‌جهت آن گفتند كه آب حيران‌وار بر گرد آن ايستاده بود و نتوانست كه داخل آن موضع شود؛ و آن صحن آستانة مقدّسه است با عماراتى كه در آن است. طبق این نظر، قبه حریمی است که به قبر نزدیک است و همة حائر تحت قبه قرار ندارد (همان).
    بنابراین، «قدر متیقن» از مفهوم قبه حریمی است که بر بالای قبر قرار گرفته و نزدیک‌ترین فاصله را با قبر دارد و پس از آن به محل زیر گنبد اطلاق می‌شود و پس از آن گسترة معنایی قبه، اگر در معنای بنا اخذ شود، رواق‌های اطراف و همة مساحتی را که صحن و سرای امام حسین نامیده می‌شود، شامل می‌گردد؛ ولی مسلم است که هر‌چه فرد بتواند به قبر نزدیک‌تر شود، احتمال تحقق اجابت دعا بیشتر است.
    مراد از کلمة تحت در تعبیر «تحت قبة امام حسین» نوعی جهت و به‌معنای«زیر» در مقابل«فوق» است (فراهيدى، 1409ق، ج3، ص131).
    تأملات پژوهشی در کاربرد این واژه در زبان قرآن و احادیث نشان می‌دهد كه «تحت» در زبان حدیث جهت مقابل با فوق را نشان مي‌دهد و ناظر به جهت زیر و پایین است: «‌.. وَمَا عَلَا فِي الْهَوَاءِ، وَمَا كَنَّ تَحْتَ‏ الثَّرَى» (صحيفه سجاديه، 1376، ص50)؛ ولی «تحت» هم بر مصادیق جهات مادی و هم بر مصادیق جهات معنوی اطلاق مي‌شود و هم به‌مثابة یک عنوان مشیر، به جهتی اشاره می‌نماید که تحت استیلاست (ابراهیم: 23). ویژگی‌هایی که در تعبیر «تحت قبه» و مفهوم متبادر از آن وجود دارد، مانع از توسعة مفهوم تحت قبه نخواهد شد. ذهن انسان به‌دلیل انس و عادتی که با مادیات دارد، وقتی الفاظی را می‌شنود، ابتدا متوجه معنای متبادر آنها می‌شود باید دانست که این الفاظ فقط در این معانی وضع نشده‌اند و انس بیشتر ذهن، با برخی از معانی است که سبب برخی تبادر‌ها می‌شود (طباطبائی، 1374، ج1، ص9). بنابراین،«تحت» توسعة معنایی می‌یابد و فقط عنوان مشیری به‌جهت خاصی است که تحت استیلا قرار گرفته است. این توسعة معنايی بر اساس قاعدة وضع الفاظ برای ارواح معانی تبیین می‌شود (ر.ک: فیض کاشانی، 1415ق، ج 1، ص 31ـ32).
    مراد از «قبه» در اکثر کتب لغت «بنا» (طباطبائي، 1374، ج 17، ص523؛ ازهرى، 1421ق، ج8، ص240؛ مهنا، 1413ق، ج2، ص347؛ ابن‌سيده، 1412ق، ج6، ص142) و جمع آن قُبَبٌ‏ و قِباب است (جوهرى، 1378، ج1، ص197). در برخی از احادیث هم‌مضمون به‌جای کلمة قبه، کلمة «قبر» به‌کار رفته است. «قبه» در اکثر کتب لغت در معنای «بیت مدور» آمده است (مدنى، 1384، ج2، ص373) و برخی کتب لغت نیز علاوه بر معنای بیت مدور یا منحصراً معنای«بیت معروف» را برای این کلمه بیان کرده‌اند (موسى، 1410ق، ج1، ص555). چنان‌كه ملاحظه می‌شود، اگر مراد از قبه بیت مدور باشد، معنای این فراز حدیثی این است که زیر گنبد امام حسین دعا به اجابت می‌رسد؛ و اگر مراد از قبه بارگاه و بناي معروف باشد (جوهرى، 1376، ج 1، ص197)، مراد این است که در بارگاه امام و صحن و مرقد ایشان هم دعا به اجابت می‌رسد.
    تأملات پژوهشی گواه‌ این امر است که در یک دسته‎بندی کلی می‌توان مدعی شد که قبه در زبان متون دینی نیز همانند کلمة «تحت»، هم برای مصادیق مادی استعمال شده و هم در معنای خاصی به کار رفته است تا بتواند مصادیق مجرد را نیز در‌بر ‌گیرد.
    قبه در مصادیق مادی خود دارای معانی قریبی است: گاهی قبه در روایات به محلی اطلاق شده که قبر در آن قرار گرفته است (امام هشتم، 1406ق، ص39) و گاهی به محلی اطلاق شده که در بالای قبر واقع شده است (منقري‏، 1404ق، ص233، 268 و 327) و به‌نظر می‌رسد که گاهی در معنای مطلق سایبانی که بر جایی سایه انداخته باشد، به‌کار رفته است؛ چنان‌كه در این روایت، حرمت بهره‌وری از سایة قبه از زنان و کودکانی که احرام بسته‌اند، برداشته شده است (كلينى، 1429ق، ج8، ص423). قبه در مصادیق معانی مجرد هم به‌کار رفته است؛ براي مثال، به سایبانی که بر پشت ناقه‌های بهشتی متعلق به ارواح مؤمنین می‌نهند، قبه اطلاق گردیده (عده‌اى از علما، 1423ق، ص 187) و به این توسعة معنایی، در روایات تصریح شده و دامنة این گسترة معنایی تا جایی است که وجود قبه‌هایی بر هفت زمین و هفت آسمان گزارش شده؛ چنان‌كه از امام رضا نقل شده است: «هَذِهِ أَرْضُ الدُّنْيَا وَالسَّمَاءُ الدُّنْيَا عَلَيْهَا فَوْقَهَا قُبَّةٌ وَالْأَرْضُ الثَّانِيَةُ فَوْقَ السَّمَاءِ الدُّنْيَا وَالسَّمَاءُ الثَّانِيَةُ فَوْقَهَا قُبَّةٌ... وَالسَّمَاءُ السَّابِعَةُ فَوْقَهَا قُبَّةٌ» (قمى، 1404ق، ج2، ص329).
    بررسی روایات نشان می‌دهد که در زبان روایات، قبة امام حسین به قبة‌الاسلام هم ملقب گردیده و در این ترکیب وصفی، در معنای«قبه» توسعة حکیمانه‌ای داده شده است. در کتاب كامل‌الزيارات نیز به‌نقل از امیرمؤمنان علي آمده است که رسول‌الله فرمودند: فرزند من در زمینی مدفون می‌شود که به آن کربلا گفته می‌شود و کربلا بقعه‌ای است که قبةالاسلام در آنجاست و خداوند مؤمنینی را که با نوح ایمان آورده بودند، از طوفان در اینجا نجات داده است (ابن‌قولویه، 1377، ص269). به قرینة مدلول این روایت، آنچه به ذهن تبادر می‌کند، این است که به قبة امام حسین قبة‌الاسلام اطلاق شده است؛ زیرا شواهد و قراین تاریخی و معنوی هم دال بر این است که در کربلا هیچ قبة دیگری به عظمت و درخشش معنوی قبه امام حسین وجود ندارد تا این تعبیر را عنوان مشیری برای آن قبه تلقی کرد.
    در زبان برخی از روایات نیز فقط سخن از جوار قبر است. در‌هرحال قبر و قبه محل کانونی ساطع شدن انوار معنوی است. همان‌گونه‌که در حریم حرم کعبه، کعبه قلب و مرکزیت خاصی دارد و هستة کانونی حرم محسوب می‌شود، به همان مثابه در حریم حائرحسینی هم محل زیر قبة حسینی هستة کانونی حائر حسینی است و همان‌گونه‌که در هر میدان مغناطیسی وقتی به قطب‌های آهن‌ربا نزدیک‌تر می‌شویم، جاذبه و خواص میدان در آن ناحیه بیشتر است، به همان شکل وقتی که به قبر نزدیک می‌شویم، به کانون عرش کبریا الهی و محاذات با کانون برنامه‌ریزی دستگاه عالم هستی نزدیک‌تر می‌شویم.
    البته لازم به ذکر است که تحلیل فهم این فراز حدیثی با توجه به قاعدة «روح معنا» این است که اولاً همة عالم وجود تحت قبة امام حسین است. ثانیاً اگر کسی سفری معنوی و روحانی با کمال توجه و ارادت به سمت‌وسوی امام حسین داشته باشد و دل خود را در کنار حریم امام حسین حاضر كند و بتواند خود را با دل متوجه کانون معنویت حسین نماید، چه‌بسا از این وعدة اجابت توسط شفاعت نور حسین و روح پر‌فتوح او برخوردار گردد. بعضی از روایات می‌توانند تأییدی بر این مدعا باشند. روایت زیر از جملة این روایات است. از امام صادق روایت شده، امام حسین در عرش است و از آنجا به‌سوي گريه‌كنندگان خود نظاره مي‌كنند (مجلسی، 1403ق، ج44، ص292؛ ابن‌قولویه، 1356، ص103). ثالثاً باز هم تأکید می‌شود كه با استفاده از این قاعده نباید منکر آثار وضعی‌ای شد که در خاک کنار قبر امام حسین دربارة اجابت دعا وجود دارد.
    اجابت دعا امری خارج از نظام علیت نیست؛ بلکه در دستگاه عالم هستی به‌عنوان یکی از علل و اسباب مؤثر در این نظام محسوب می‌شود؛ ولی از‌آنجا‌که مرتبة وجودی داعی و کیفیت و کمیت دعا در میزان اجابت تأثیر دارد، زمینة موجود در تحت قبة امام حسین می‌تواند جبران در نقص وجودی داعی و رفع‌کنندة موانع اجابت دعا باشد. شرایطی نظیر مقام مشیت مطلقة امام حسین و نزدیکی قبه به خزائن مقدرات الهی و‌... از جملة این زمینه‌ها می‌باشند.
    1ـ2. تبیین اول: تبیین سازوارگی مسئلة اجابت دعا تحت قبة امام حسین با نظام علیت مبتنی بر تحلیل مؤلفه‎‌های علت تامه
    نظام عليت‏ و معلوليت، سنتی الهى است كه در كلّ عالم جارى مى‏باشد و تخلف‌ناپذیر است (طباطبائی، 1374، ج1، ص181). قرآن و عقل نیز قانون عمومى عليت و معلوليت را تصديق می‌کند (طباطبائی، 1374، ج1، ص116). در نظام علیت، هیچ چیز و از جمله اجابت دعا مستند به اتفاق و تصادف نخواهند بود (صدرالمتألهين، 1383، ص257).
    اصل عليت مقتضی بیان این حقیقت است که هیچ موجودی بدون علت تامه پدید نمی‌آید (طباطبائی، بي‌تا، ص84). از دیدگاه علامه طباطبائي، علت، آن امر واحد يا مجموع امورى است كه وقتى دست به دست هم می‌دهند، باعث پيدايش موجودى ديگر مى‏شوند (طباطبائي، 1374، ج1، ص116). در نظام هستی دو نظام وجود دارد: نظام امکان و نظام ضرورت؛ و نظام ضرورت براساس علت تامه استوار است (طباطبائي، 1417ق، ج8، ص10). وقتی در روایات گزارش می‌شود که دعا تحت قبه اجابت می‎شود، ممکن است این شبهه پیش آید که اگر زمینه‌ها و علت‌های اعدادی تحقق برخی از خواسته‌ها آماده نباشد، ولی به جهت درخواست آنها تحت قبه محقق شوند آیا این امر با نظام علیت سازگاری دارد؟ وقتی مقرر است بین علت و معلول سنخیت باشد، آیا وقتی فردی برای امری دعا می‌کند که با وی سنخیت ندارد، این قانون نقض نمی‌شود؟ براي مثال، وقتی زنی که به‌لحاظ فیزیک بدنی و مسائل بیولوژی بدنی خود آمادگی بارداری ندارد، ولی تحت قبه از خدا و امام حسین فرزند می‌خواهد، چگونه سازوارگی تحقق دعای وی را در نظام علّی و با اصل سنخیت علت و معلول می‌توان تبیین نمود؟
    به تعبیر دیگر، اگر علل مُعّده و اسباب طبیعی تحقق یک امر مطلوب برای داعی در عالم ماده وجود نداشته باشد، قدرت نفس داعی یا رتبة وجودی روح او و میزان تقرب او به درگاه باری تعالی به‌همراه دعای او می‌تواند جبران‌کنندة ضعف و نقص علت‌های معده و اسباب طبیعی شود و امر مطلوب او را محقق نماید؛ ولی اگر علت‌های معده نیز برای جبران نقص آن علت‌ها کافی نباشد و به تعبیر دیگر، تقرب داعی به خدا و قدرت دعای او با تحقق مطلوب او سنخیت نداشته باشد، در این صورت قرار گرفتن دعای داعی بر قبر امام حسین می‌تواند جبران‌کنندة این عدم سنخیت باشد؛ به تعبیر دیگر، می‌تواند نقص تقرب داعی و قدرت نفوذ دعای او را جبران کند.
    برای تبیین این سازوارگی و رفع این شبهه می‌توان به بحث فلسفی قانون‌های مربوط به علت‌های بدیل تمسک کرد. البته باید دانست که همة علل بدیل شناخته‌شده نیستند: «و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا» (اسراء: 85)؛ ولی مطابق گزارش روایات، واقع شدن دعا تحت قبه، علت بدیلی است که در نظام علی اجابت دعا می‌تواند جایگزین برخی دیگر از شرایط شود؛ ولی از اصل علیت مستثنا نیست؛ چون عالم دارای وحدت هویت است و گاهی اگر علتی مفقود ‌شود، علت بدیل می‌تواند جای آن را بگیرد. «اگر يك پر كاهى از مرتبه‌اى كه دارد، جابه‌جا شود و يا يك برگى از آن حدى كه دارد، تجافى بنمايد، مستلزم تأثیرگذاری در سرتاسر عالم است. بنابراین چون بین موجودات، عليت و معلوليت و اشدّ مراتب ارتباط‍‌ وجود دارد» (صدرالمتألهين و سبزواري، 1381 الف، ج3، ص 585). در این دایرة ارتباطات، برخی علت‌ها بدیل و جانشین برخی علل دیگر قرار می‌گیرند.
    علت تامه در دیدگاه علامه طباطبائي دارای ارکانی است (ر.ک: صدرالمتألهين، بی‌تا، ج2، ص127) و آن سه رکن عبارت است از: 1. وجود مقتضی؛ 2. وجود شرایط؛ 3.عدم وجود مانع.
    وقوع دعا تحت قبه در نظام علیت براساس توجه به ارکان علت تامه، از سه جهت سبب‌ساز زمینة استجابت دعاست: 1. به ایجاد مقتضی و سنخیت دعا و اجابت کمک می‌کند؛ 2. نقايص شرایط استجابت دعا را برطرف می‌کند؛ 3. موانع اجابت را رفع می‌کند. ذیلاً برای این سه جهت، شرح کوتاهی بیان می‌شود.
    1ـ1ـ2. وقوع دعا تحت قبه، علت ایجاد مقتضی در اجابت دعا
    سنخیت میان دعا و اجابت را می‌توان علت اقتضایی اجابت دعا تلقی کرد. یکی از قواعد فلسفی، قانون سنخیت میان علت و معلول است که همواره مورد استناد واقع شده و بسیاری از مسائل بر آن مبتنی است. صدرالمتألهين در ‌این‌باره می‌فرماید: «مراد از سنخیت این است که علت به‌نحوی وجود داشته باشد که از آن معلولی صادر شود» (ر.ک: صدرالمتألهين، 1384، ج1، ص384). البته بین علل هستی‌بخش و غیرهستی‌بخش، هر‌چند تفاوت‌های وجود دارد، ولی از یک چشم‌انداز می‌توان این قاعده را به علل غیرهستی‌بخش نیز تسری داد؛ با این تفاوت که مراد از سنخیت در علل هستی‌بخش، سنخیت در رتبة وجودی است؛ ولی مراد از سنخیت در غیر این علل به‌معنای نوعی تناسب و مناسبت بین علت‌های معدّه و معلول آن‌،ها مطابق فرمول‌ها و سنن و نوامیس الهیه است. آن خصوصیتی که موجب افاضة وجود معلول از ناحیة علت می‌شود، از آن تعبیر به اصل سنخیت می‌شود. در قانون کلی علیت، سنخیت معتبر است و این قانون به هیچ وجه دستخوش تغییر نمی‌گردد (طباطبائي، 1387، ص32). دعا باید با زبان حال و زبان قال فرد مناسبت داشته باشد. شفاعت حسینیه، سنخیت بین دعا و اجابت را ضمانت و حمایت می‌نماید و بین آنها رابطة علّی ایجاد می‌کند. البته باید به این حقیقت توجه داشت که در قانون كلى عليت، «سنخيت» معتبر است و علل خاص همواره معلولات خاصى در پی مى‏آورند.
    2ـ1ـ2 وقوع دعا تحت قبه، علت جبران‌کنندة نقص وجود شرایط اجابت دعا توسط شفاعت حسینیه
    معنویت تحت قبه نیز به‌عنوان یک علت جبران‌کننده، به جای برخی علل مؤثر در اجابت می‌نشیند و بر هویت دعا تأثیر می‌گذارد؛ زیرا همان خداوندی که بین میزان خاصی از خلوص در دعا و اجابت رابطة علیت به‌وجود آورده است، می‌تواند بین دو پدیدة دیگر، مثل دعای تحت قبه با میزان خلوص کمتر و اجابت، رابطة همبستگی حاصل نماید.
    ولی اگر دعا شرایط اجابت را نداشته باشد، شفاعت حسینیه می‌تواند به‌عنوان یک علت بدیل بر سطح انرژی دعا بیفزاید و خللی را که در برخی از شرایط دعا وجود دارد برطرف نماید و نصاب معنویت در زیر گنبد امام حسین به حدی است که سبب جعل اجابت دعا می‌شود و علت بدیلی برای کسر معنویت داعی و خلوص وی و جبران‌کنندة فقدان برخی دیگر از شرایط استجابت است. در‌هرحال از دیدگاه علامه، ضرورت و وجوب از شئونات علت تامه است (طباطبائي، 1374، ج1، ص154) و علت بدیل می‌تواند نقص را برطرف کند و علت را تام نماید.
    گاهی فردی با آنکه حاجتی دارد و دعا می‎کند، ولی دعای او آن‌قدر نافذ نیست که بتواند به هدف اجابت برسد؛ ولی واقع شدن همان دعا با همان سطح انرژی در زیر قبة امام حسین می‌تواند به‌واسطة شفاعت حسینی بر قدرت دعا بیفزاید و حاجت فرد را برآورده سازد؛ به تعبیر دیگر، بین دعا و محقق شدن حاجت، سنخیت ایجاد نماید.
    شفاعت از مادة (ش- ف- ع) است، كه در مقابل كلمة «وتر» (به معناي تك) به‌كار مى‏رود. شفاعت‏ از آن جهت شفاعت‏ اطلاق شده است كه شفيع خواهش خويش را به ايمان و عمل ناقص طرف منضم مي‌كند و هر دو مجموعاً پيش خدا اثر مي‌كنند (قرشی، 1371، ج4، ص49). شفاعت، ضمیمه شدن و جفت شدن نیرویی به نیروی دیگر برای ایصال آن به هدف است (طباطبائي، 1374، ج1، ص238). به عبارت دیگر، شفاعت‏ عبارت است از واسطه شدن در عالم اسباب و وسايط (همان، ج2، ص508).
    در مسئلة موردنظر، قرب مکانی شخص داعی به محل جسم مبارک امام حسین و شرافت مکان دفن، در اشتمال دایرة شفاعت نسبت‌به این فرد تأثیر می‌گذارد. صدرالمتألهين در نگاهی فلسفی، «شفاعت» را چنین معنا می‌کند: «شفاعت يعنى آنچه شخص به‌واسطة آن شفيع مى‌شود و آن نورى است كه از حضرت الهيت بر جواهر وسايط‍‌ بين او و بين كسانى كه در هاوية بُعد و دورى از خداوند سقوط‍‌ كرده‌اند، تابش نمايد و به‌وسیلة همین نور، کاستی‌های حاصل از نقايص مراتب امکان، جبران می‌گردد» (صدرالمتألهين، 1366، ج4، ص124). این بیان از شفاعت، با تعاریف عامیانه فرق می‌کند. تمام موجودات در عالم، از طریق وسايط فیض به کمال خود می‌رسند و ضعیف‌ترها به‌وسیلة قوی‌ترها به کمال خود نائل مي‌شوند؛ مثل رشد یک گیاه که به آب، خاک و نور کافی برای رشد خود احتیاج دارد و به‌وسیلة این‌ واسطه‌ها به کمال خود می‌رسد. شفاعت امام حسین در دستگاه تفکر فلسفی چنین معنا می‌شود و با توسل به این نفس مقدس که به درجات اعلای کمال تام رسیده ‌است، انسان می‌تواند به اوج کمال خود برسد. پس شفاعت در کنار قبر امام حسین که واسطة‌ فیض الهی است، به دعا اضافه می‌شود و اثرگزاری‌اش چندین برابر است.
     3ـ1ـ2. وقوع دعا تحت قبة امام حسین علت رفع موانع اجابت دعا
    دعا از علل بدیل در نظام علّی و معلولی است و دعای تحت قبه به‌واسطة شفاعت حسینیه، از علل بدیل شرایط اجابت دعاست. گاهی دعا موانعی برای اجابت دارد؛ ولی وقتی تحت قبة حسینی قرار می‌گیرد، به هدف اجابت می‌رسد.
    از امام سجاد سؤال می‌کنند که چرا گاهی دعا می‌کنیم، اما دعایمان مستجاب نمی‌شود؟ امام در پاسخ، موانع استجابت دعا را اين‌گونه معرفي مي‌كنند: گناهانی که باعث عدم استجابت دعاست عبارت‌اند از: بدی نیت، آلودگی باطن، باور نداشتن اجابت دعا از جانب خدا، تأخیر نماز واجب تا از بین رفتن وقت آن، و ناسزا و فحش در گفتار (صدوق، 1403ق، ص271). از آثار دعا تحت قبه، رفع موانع و ایجاد شرایط اجابت دعا‌ست. تأثیر اسرارآمیز مکان تحت قبه می‌تواند در راستای رفع موانع اجابت دعا (مثل گناهان) باشد و می‌تواند در راستای تکمیل شرایط استجابت دعا (مثل شرط اخلاص) قرار گیرد. وقتی مقرر است كه معلولی در نظام علّی به‌وسیلة دعا اثبات یا نفی شود، این دعا باید با آن معلول سنخیت داشته باشد. براي مثال، انسان برای رد شدن از یک رودخانة‌ عریض و عمیق نیاز به قایق یا کشتی دارد. گاهی قدرت دعای او در این اندازه است که قلب یک ناخدا را به‌سوی او منعطف می‌کند تا او را سوار كند؛ ولی گاهی قدرت دعای او بسیار زیاد است؛ در حدی که می‌تواند با دعا یا بسم‌الله، بدون قایق یا کشتی روی آب راه برود. مسلماً سطح انرژی دعا در صورت دوم باید بسیار زیادتر باشد.
    2ـ2. تبیین دوم: تبیین سازوارگی اجابت دعا تحت قبه با نظام علیت مبتنی بر تحلیل استلزامات مقام مشیت مطلقة امام حسین
    نخست باید معنای مشیت مطلقه تبیین شود و اختصاص آن به خدا و اولياي خاص الهي بیان گردد و سپس مشخص شود که صاحبان این مقام می‌توانند در تحقق مشیت زائرین و موالیان خود تأثیرگذار باشند. الله اسم اعظم است و با مشیت مطلقه ارتباط نزدیکی دارد (صدرالمتألهين، 1381ب، ص251). تحلیل معنای مشیت مطلقه و بازخوانی استلزامات آن نشان می‌دهد که امام حسین نه‌تنها از مجريان مشيت مطلقه، بلکه خود به اذن الهی دارای مقام مشیت مطلق است.
    «شَاء»َ: ريشة «شيي‏ء» به‌معناي تمايلي است كه به حد طلب مي‏رسد. نزد بيشتر متكلمان، مشيت با اراده مساوي است (جوادی آملی، 1388، ج12، ص35) و در نزد برخی دیگر از اندیشمندان، «مشيت» الهیه مرتبة اعلاى اراده مي‌باشد و اراده از اظلال مشيت است (موسوي خمینی، 1376، ص18). «تمامی سلسلة وجود، اعم از عوالم غیب یا شهود، از تعینات و مظاهر مشیت هستند و نسبت آن به همة تعین‌ها یکی است؛ اگر‌چه نسبت تعین‌ها به مشیت، متفاوت است. مشیت نخستین، صادر است و دیگر مراتب وجود توسط آن موجود شده‌اند؛ همان‌طور‌که در روایت کافی از امام صادق نقل شده است: «خداوند مشیت را بلاواسطه خلق نمود؛ سپس اشیا را با مشیت خود خلق نمود» (طباطبائي، 1374، ج10، ص324). دقت در مضمون این روایت و تحقیق مطلب از نظر اصحاب سر نشان می‌دهد که در مراتب خلقی، مشیت الهی اصالت ویژه‌ای دارد.
    امام خميني که دیدگاه‌هایش با علامه طباطبائي بسیار همسوست، پس از تبیین مقام مشیت الهیه، تنها مصادیق آن را مقام حقیقت محمدیه و علویه معرفی می‌نماید. مقام انسان کامل در قوس نزول، همان مقام مشیت مطلقه است و انسان کامل و ولی مطلق، صاحب مقام مشیت مطلقه است که موجودات به‌واسطة، آن ظهور یافته‌اند و حقايق و ذوات بدان محقق گردیده‌اند. پس او همانند ریشه است و دیگر مخلوقات به‌منزلة شاخه‌های او هستند و او بر جمیع مراتب وجود و منازل غیب و شهود احاطه دارد. پس برای او سزاوار است به‌جای «من» بگوید «ما» و مرادش تمامی موجودات از آغازین نقطة ابتدایی ثابتات ازلیه تا نقطة پایان انتهای امور زوال‌پذیر محو‌شونده باشند. پس اینها همگی چون قشرند و او اصل و مغز آنهاست، آنها ظاهرند و او باطن آنها؛ بلکه او، هم قشر است و هم لب، هم ظاهر است و هم باطن. پس روح ولی روح کل، نفس او نفس کل، و جسم او جسم کل است؛ چنان‌که در زیارت جامعه وارد شده است: «وأجسادُكم في ‌الأجساد، وأرواحُكم في‌ الأرواح، و انفُسکم في‌ النفوس» (موسوي خمینی، 1417ق، ص60).
    علامه طباطبائي چنین وجودی را که صاحب مقام مشیت مطلقه است، وجودی تلقی می‌کنند که بر همگان احاطة قیومی و ولایت تکوینی دارد (طباطبائي، 1387، ج 1، ص82). بنابراین از لوازم این امر این است که از دیدگاه علامه، افق وجودى ائمة معصوم موافق افق مشيت الهى است. علامه مشیت مطلقة الهی را مشیتی عمومی و جاری و نافذ می‌داند (طباطبائي، 1374، ج5، ص405).
    حضرت ﻣﺸﻴﺖ ﺍﺯ‌آنجا‌ﻛﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺟﻤﻊ ﺍﺳﺖ، ﺟﺎﻣﻊ ﻫمة ﺍﺳﻤﺎ ﻭ ﺻﻔﺎﺕ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﻡ ﺗﺠﻠﻲ ﻋﻠﻤﻲ ﺩﺭ ﻧﺸئة ﻇﻬﻮﺭ ﻭ ﻋﻴﻦ؛ ﻛﻪ در آن ﺍﻧﺪﺍﺯة ﺳﻨﮕﻴﻨﻲ ﺫﺭﻩﺍﻱ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺯ ﻋﻠﻢ ﺑﺮﻛﻨﺎﺭ ﻧﻴﺴﺖ» (موسوي خمینی، 1376، ص46).
    بنابراین همة موجودات در ظل مشیت، وجود پیدا می‌کنند و انسان کامل مظهر اسم الله و صاحب مقام مشیت مطلقه است و تمام موجودات به‌واسطة وجود او موجود شده‌اند؛ و این مقام همان مقام ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻣﺤﻤﺪﻳﻪ ﻭ ﻋﻠﻮیه است؛ و از‌آنجاکه حقیقت مشیت الهی با حقیقت محمدیه و حقیقت محمدیه با حقیقت حسینیه نزدیک است، مشیت امام حسین سبب استجابت دعا و قضای مشیت کسی می‌شود که به امر خدا در زیر قبة او دعا می‌کند. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ آنكه ﻧﻔﻮﺫ ﻣﺸﻴﺖ ﺍﻟﻬﻲ ﻭ ﺑﺴﻂ ﻭ ﺍﺣﺎطة ﺁﻥ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﮔﺮﺩﻳﺪ، معلوم می‌شود، فعل خداوند عین مشیت است و وجود به‌سبب مشیت ظاهر می شود. تنها کسی که مقام مشیت در او تحقق یافته و افقش با افق مشیت یکی است و راه و وسیلة اتصال آسمان و زمین است، حقیقت محمدی و اولیاي محمدین است و به‌ویژه امام حسین است؛ و از‌آنجا‌که پیامبر خود می‌فرماید: «حسین منی و انا من حسین» و همچنین از‌آنجا‌که اتحاد حقیقت انوار اهل‌بیت امری مسلم است، از این جهت امام حسین نیز صاحب مقام مشیت مطلقه است. هرچند برخی از اصحاب تجرید، صاحب «مقام کن» می‌باشند، ولی با این تقریر، امام حسین در مقامی است که می‌تواند «مقام کن» را به برخی افراد افاضه كند. دارای مقام مشیت مطلقه ‌است و به جهت دارا بودن مقام شامخ مشیت مطلقه می‌تواند در تحقق مشیت کسانی که به زیارت قبر ایشان آمده‌‌اند و زیر قبة ایشان دعا می‌کنند تأثیرگذار باشد. کسی که داراى مقام مشيةاللّه است، و آیة كريمه‏ «يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَيَخْتارُ» (قصص: 89) و ديگر آيات مشابه دربارة وی صادق است، صاحب ولايت كليه است كه داراى رقايق صفات حق تعالى و محل ظهور تجلى جميع اوصاف كمالية الهيه و ظرف همة حقایق و خزائن الهی است و ناگزير صاحب اين مقام داراى ولايت تكوينى است که به اذن و مشیت حق تصرف کند (حسن‌زاده آملی، 1383، ص165).
    امام حسین به‌واسطة این مقام، به‌ اذن خدا می‌تواند در هر چیزی تصرف کند و نظام هستی را تحت سلطه و سیطرة خود درآورد و بر آن تسلط کامل داشته باشد. اگر روحی که صاحب چنین مقامی است، در قالب جسمی به‌سر برد و آن جسم در زمینی مدفون گردد و وعدة الهی این باشد که هرکس در کنار قبر او دعا کند، به خواسته‌اش می‌رسد، مطابق تقریری که از مقام مشیت مطلقه بیان شد، بسیار عقلانی است؛ و اگر کسی مشیت و آرزویی داشت و به جوار قبر چنین انسانی آمد و تحقق مشیتش را از خدا خواست، ممکن است توفیق شگفتی در رسیدن به خواسته‌اش بیابد و امام حسین با مقام مشیت مطلقة خود، استجابت دعای او را بخواهد.
    3ـ2. تبیین سوم: تبیین سازوارگی اجابت دعاتحت قبه با نظام علیت مبتنی بر تحلیل اصل نزدیکی باطن قبه به خزائن مقدرات الهیه
    باطن قبر و قبة امام حسین به خزائن مقدرات الهیه نزدیک است و اگر کسی در عالم ظاهر نیز به زیارت قبر ایشان برود و با توسل به ایشان درخواست كند که دعایش به اجابت برسد، درب‌های خزائن الهیه برایش با سهولت گشوده مي‌شود و تقدیری را که می‌خواهد، بهتر برایش رقم می‌خورد.
    آنچه در جهان ماده موجود است، اصلي دارد كه نزد خداوند محفوظ است؛ «و إن من شي‏ءٍ إلاّ عندنا خزائنه» (حجر: 21) (و هیچ چیز در عالم نیست، جز آنکه منبع و خزانة آن نزد ماست)، و از آن اصل اندازه‌ای خاص فرو فرستاده مي‌شود: «و ما ننزّله إلاّ بقدر معلوم» (حجر: 21)؛ ولی ما از آن به عالم خلق، جز به‌قدر معین نمی‌فرستیم. این آیات ممکن است نصیب و تقدیر برخی از افراد از برخی نعمت‌ها نظیر مال و سلامت و جمال اندک باشد؛ درحالی‌که اصل این نعمت‌ها در خزائن الهی نیز به‌صورت کامل‌تری موجود است؛ و شیء موجود در عوالم پایین‌تر با شی موجود در خزائن الهی یک حقیقت واحد داردند؛ ولی این حقیقت دارای شدت و ضعف است؛ چراكه آنچه در عوالم نازل است، فانی و آنچه نزد خداوند است، باقی است؛ و شیء تا زمانی که در خزائن الهی است، باقی و کامل است؛ اما زمانی که تنزل پیدا می‌کند به نشئت پایین، فانی و متغییر و دارای قدر معلوم می‌شود (ر.ک: طباطبائي، 1402ق، ص119). وقتی فردی در کنار قبر امام حسین دعا می‌کند، در کنار قبر کسی امید به اجابت دارد که همه خزائن آسمان‌ها و زمین در دست اوست. چنین فردی به‌واسطة تقرب به امام حسین به خزائن آسمان‌ها و زمین نزدیک‌تر می‌شود؛ چون در جوار چنین خزانه‌داری است. تنزل مقدرات از خزینة غیب در فرایندی است که امام حسین از شرایط و اسباب نزول آن است و به همین جهت دعا در کنار قبر امام حسین راحت‌تر می‌تواند مقدرات را تغییر دهد و مشیت شخص داعی را در کسوت بهترین تقدیر رقم زند.
    4ـ2. تبیین چهارم: تبیینی از سازوارگی اجابت دعا با نظام علیت مبتنی بر تحلیل محاذات قبة امام حسین با عرش الهی
    یکی از دلایل اجابت دعا زیر قبه این است که آن محل با عرش الهی محاذات دارد. برای آنکه معنای«محاذات با عرش» مشخص شود، باید هم‌معنای «عرش»و هم معنای «محاذات» بیشتر روشن شود.
    عرش به‌معنای مركز تدبير امور مملكت و ادارة شئون آن است (طباطبائي، 1374، ج8، ص 185). همچنين به احاطة خداوند نیز معنا شده است (طیب، 1378، ج7، ص11). راغب اصفهانی عرش را در اصل به‌معنای چیزی می‌داند که بر آن سقف زده شده باشد (راغب اصفهانی، 1404ق، ص558). عرش به‌معنای تخت و سرير شاهى، سقف خانه، بام رفيع، بام رواق، بحر وسيع، چرخ‌و‌فلك و در نزد فلاسفه بام فلك‌الافلاك است. در زبان عارفان، عرش محل استقرار اسماى الهى است (سجادی، 1379، ص330). معنای اصطلاحی عرش در حکمت متعالیه به‌معنای جایگاه تدبیر و مدیریت و ربوبیت (جوادی آملی، 1388، ج12، ص132) و اختیار الهی (حسینی تهرانی، 1426ق، ج5، ص171) است.
    همچنین عرش به‌معنای وسیله‌هایی شبیه هودج که برای زنان می‌ساختند، آمده است (طباطبائي، 1374، ج2، ص548) یا به‌معناى داربست و آلاچيق است (همان، ج8، ص185).
    در آیات قرآن در موارد زیادی نظیر اعراف: 54؛ توبه: 129؛ یونس:3؛ یوسف:100 و...‌، وارد شده كه خدا عرشى دارد که خلقت آن پيش از آسمان‌ها و زمين است (طباطبائي، 1374، ج8، ص198). اصل و کانون مواطن تدبیر و ربوبیت خداوند، عرش است (ر.ک: طباطبائي، 1374، ج8، ص187). عرش ساحت سلطنت و مملکت خداوند است، نه یک جایگاه مکانی (ر.ک: طباطبائي، 1374، ج3، ص31). عرش‌الله چیزی است که هیچ انسانی به حقیقت آن آگاه نیست؛ برای اینکه فقط اسمی از آن شنیده‌اند و هرگز آن‌گونه‌که عموم در اوهام تصور می‌کنند، نیست (ر.ک: طباطبائي، 1374، ج8، ص201).
    در دیدگاه فلسفی علامه طباطبائي، عرش حقیقتی از حقایق عینی و موجودی از موجودات خارجی است که مصداق خارجی دارد و صرف یک تمثیل نیست (طباطبائي، 1417ق، ج8، ص156).
    محاذات  قبر آن حضرت با عرش الهی و مرکز ربوبیت و تدبیر عالم سبب می‌شود که گویا آسمان در نزدیکی محل قبر امام حسین به زمین نزدیک مي‌شود و خزائن آسمان‌ها به منزلگاه زمین قرب بیشتری پیدا مي‌کند و اگر در مرحلة انزال برخی از امور تنگی‌هایی مقدر شده، است این امر جبران مي‌گردد.
    تمثیل محاذات قبر و قبة امام حسین با عرش را می‌توان با روایتی بیان کرد که می‌گوید: «كعبه در محاذات بيت‌المعمور واقع شده» و بیت‌المعمور هم در محاذات عرش الهی قرار گرفته است. مراد از این محاذات‏ و برابرى، محاذات‏ معنوى است، نه حسى و جسمانى، زيرا به‌طورى‌كه از قرآن و حديث استفاده مى‏شود عرش، و كرسى محيط به همة آسمان و زمين هستند؛ و با فرض احاطه، قطعاً این احاطه جسمانى نیست (طباطبائي، 1417ق، ج8، ص171).
    سرّ این مطلب از چشم‌انداز فلسفی مربوط به بحث محاذات عوالم است. از‌آنجا‌که در عوالم بالاتر مثل عالم لاهوت قطب‌های نورانیت وجود دارد، مثلاً عرش الهی قطب عالم لاهوت است و کرسی در عالم لاهوت از اصالت ویژه‌ای برخوردار است، به همان مثابه در عالم ملکوت، مثلاً وجود جبرئیل شدیدالقوی است و قطب‌هایی از انرژی‌های ملکوتی وجود دارد؛ در عالم ماده نیز برخی از مکان‌ها و زمان‌ها دارای انرژی معنوی بیشتری هستند (ر.ک: طباطبائي، 1417ق، ج8، ص169). مکان قبه به جهت محاذاتش با عرش الهی، در جهان ماده قطب انرژی محسوب می‌گردد و داعی هنگامی که دعا می‌کند، دعایش مستقیماً به عرش الهی می‌رسد و عرش الهی کانون تدبیر و مشیت و تصمیم‌گیری برای مقدرات عالم است. وقتی دعایی وارد عرش شود، به‌راحتی مشیت الهی را در راستای تنظیم سنن الهیه به‌سوی حاجات و خواسته‌هایش جهت می‌دهد.
    5ـ2. تبیین پنجم: تبیینی از سازوارگی اجابت دعا تحت قبه مبتنی بر تحلیل شرافت این مکان
    شرافت مکان تحت قبه از جهات مختلفی قابل تبیین است. از یک چشم‌انداز می‌توان این شرافت را به شرافت ذاتی و غیر‌ذاتی تقسیم کرد. مراد از شرافت ذاتی ظرف این مکان، شرافت آن با قطع‌نظر از شرافت مظروف است؛ ولی مراد از شرافت غیرذاتی، شرافتی است که این مکان از شرافت مظروف دریافت می‌كند. در ذیل تبیین بیشتری در‌ این‌باره ارائه می‌گردد.
    1ـ5ـ2. تبیینی از شرافت ذاتی مکان تحت قبه قبل از حادثة عاشورا
    از یک چشم‌انداز، برخی از حکما و عرفا معتقدند که مکان تحت قبه فقط به دليل مقارنت با وقایعی که در آن ‌اتفاق افتاده است، دارای شرافت نیست و شرافت مکان می‌تواند با قطع‌نظر از مظروفی که در آن محقق شده، تلقی گردد؛ هر‌چند در اثر شرف این مظروف مکانی، شرافت مکان چند برابر می‌شود.
    بنا بر نظریة ذاتی بودن شرافت مکان‌ها، شرافت و فضیلت مکان را نه‌تنها به حال و مظروف، بلکه به خود مکان نیز می‌‌توان منسوب نمود؛ یعنی مکان‌ها به جهت دارا بودن اسرار غیبیه و حقایقی که در بواطن عالم وجود دارد و بر ما مستور است، نسبت‌به یکدیگر شرافت‎‌ها و فضیلت‌های ذاتی دارند و آن شرافت‌ها سبب شده‌اند که آن مکان‌ها انتخاب شوند تا مظروف و حال شریفی در آنها واقع شود.
    شرافت و فضیلت ذاتی مکان را براساس دیدگاه‌های صدرایی می‌توان براساس اصل تشکیک ظهوری وجود نیز تبیین نمود. بنابراین، مکان تحت قبه نه‌تنها به جهت نورانیت مظروفی که در آن واقع شده، بلکه به جهت وجود اسرار غیبیه و حقایقی دیگری که در بواطن عالم وجود دارد، نظیر اشتداد وجودی، دارای نوعی شرافت ذاتیه است که می‌تواند در اجابت دعا تأثیرگذار باشد. البته این نظر با این عقیده که شرافت زمان و مکان را، هم فی‌حدذاته تلقی کنند و هم وقوع مظروف زمانی و مکانی را مزید شرافت آن بدانند، قابل جمع است و در عرفان اسلامی و مشی عرفانی حکمت متعالیه می‌توان به این نتیجه رسید که در دیدگاه این مکتب، امر این‌چنین است؛ همان‌طور‌که ابن‌عربی به شرف ذاتی برخی از مكان‌ها و جهات اشاراتی فرموده است؛ چنان‌كه تصریح می‌کند که شرف جهت یمین، ذاتی است (ر.ك: ابن‌‌عربی، بی‌تا، ج1، ص97)، البته به جهت ضیق مجال و رعایت چارچوب بحث، در اینجا نمی‌توان به اثبات تفصیلی این نظریه پرداخت؛ ولی آنچه به‌نظر می‌رسد، این است که برای اثبات این نظریه دلایل کافی وجود دارد.
    کربلا و مکان قبر، نسبت ‌به سایر مکان‌ها، شرافت‎‌ها و فضیلت‌های ذاتی دارد و آن شرافت‌ها سبب شد‌اند که این مکان‌ از بین سایر مکان‌ها برای تحقق مظروف شریفی نظیر حادثة کربلا انتخاب شود و دعا در این محل به هدف اجابت برسد. شاید یکی از وجوهی که می‌توان با آن شرافت ذاتی مکانی را ثابت کرد، این باشد که ظهور وجود دارای مراتب بسیار زیاد و متفاوتی است؛ همان‌طور‌که نور حقیقت واحدی است که مراتب مختلف در شدت و ضعف دارد. اشتراک وجود شدید با وجود ضعیف، در اصل هستی بوده و امتیاز شدید و ضعیف نیز در اصل ظهور هستی است (طباطبائي، 1393، ج 1، ص41)؛ پس به‌مقتضای اصل تشکیک ظهوری یا خاص‌الخاصی ـ که از نظریات نهایی صدرایی است ـ ظهور هستی دارای مراتب متفاوت طولی است که با هم هماهنگ می‌باشند و هر مرتبه از مراتب بالاتر شامل مراتب پایین‌تر و محیط بر آنهاست؛ چنان‌‌که هر مرتبه از مراتب پایین‌تر نسبت ‌به مراتب بالاتر محاط است (ر.ک: طباطبائي، 1388، ج4، ص192).
    این تفاوت تشکیکی در همة مراتب هستی و حتی در عوالم لاهوت و جبروت و ملکوت وجود دارد. البته نقطه عطف بحث در اینجاست که مطابق مبانی صدرایی، همان‌طور‌که وجود در مراتب طولی هستی مشکک است، این تشکیک در مراتب عرضی نیز به‌نحوی وجود دارد. براي مثال، وقتی در نشئة طبیعت، یک مکان در محاذات نقطه نورانی‌تری از نقاط عوالم بالاتر قرار می‌گیرد، گویا اشتداد وجودی و شرافت ذاتی نسبت‌به سایر مکان‌ها داشته و نسبت‌به آنها برتری ذاتی دارد. ممکن است از یک نظر این را بگوییم؛ هر‌چند ممکن است گفته شود كه این یک برداشت قطعی نیست و فقط در حد امکان است؛ ولی به عقیدة ما این امکان قابل توجه است. مکان‌ها و زمان‌های عالم ناسوت فی‌حدذاته بر اثر اسرار غیبی، نظیر محاذات عوالم، با مراتب وجودی عوالم بالاتر ارتباط‌های خاصی دارند و هر مکانی که با اقطاب و مراتب بالاتر در عوالم برتر ارتباط قوی‌تری داشته باشد، از جهت وجودی دارای مرتبة ویژه‌تر و خاص‌تری است و حتی خواص متفاوت‌تری نسبت‌به بقیة مکان‌ها خواهد داشت. براي مثال، مکانی که کعبه در آن واقع شده، قطب مغناطیسی روی کرة زمین است و این به آن جهت است که این مکان محاذاتش با بیت‌المعمور و عرش، که اقطاب عوالم برترند، بیشتر است و همچنین زمان‌هایی نظیر لیلة‌القدر از زمان‌هایی هستند که از رتبة وجودی بالاتری برخوردارند. البته وقتی حادثه‌ای در آن مکان‌ها و زمان‌های شریف واقع می‌شود، بر شرف و فضل آن زمان و مکان افزوده می‌شود.
    2ـ5ـ2. شرافت عرضی مکان تحت قبه حاصل از همجواری با بدن امام حسین
    یکی از وجوه شرافت مکانی کربلا، حضور بی‌نظیر ملائک و وجود عنصر پاکی نظیر جسم اباعبدالله و قطرات خون شهیدان کربلا در حریم حائر حسینی است. اجابت دعا تحت قبه می‌تواند متأثر از همجواری این مکان با عناصر شریف و مجردات ساکن در حریم حسینی باشد. در زیارت آن حضرت آمده است: «طابت وطهرت الارض التی فیها دفنتم» (قمی، 1388، ص720). وقتی یک زمین به‌واسطة یک درخت (وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِن طُورِ سَیناءَ...» (مؤمنون: 20) مقدس و پاک می‌شود، پس زمین کربلا که تمام وجود و خون انسان کاملی چون حسین‌بن ‌علی به آن آغشته شده، تا چه حد مطهر است؟
    در مکتب علامه، اگر شرف کعبه و مسجدالحرام به‌علت انوار معنوية بانيان آن (حضرت ابراهيم و اسماعيل) نیز هست؛ قبر حضرت سيدالشهداء و تربت آن حضرت و زمين كربلا به‌بركت بدن مطهر و علقة مثالية آن حضرت به آن زمين چنین فضيلتی پيدا كرده است‏ (حسینی تهرانی، 1423ق، ج7، ص254). مطابق اصل شرف ‌المکان بالمکین، مکین ـ که در این مکان بدن نازنین امام حسین ـ است به مکان شرافتی وصف‌ناشدنی می‌دهد و در بالا رفتن سطح نورانیت دعا و گشایش درهای اجابت تأثیر می‌گذارد.
    و در روایات آمده که کربلا قطعه‌ای از بهشت و سرزمینی پاک است (مجلسی، 1403ق، ج28، ص115؛ ابن‌قولویه، 1356، ص264). استجابت دعا در این مکان والا جای هیچ شک و تردیدی ندارد (ابن‌قولويه، 1356، ص252؛ مفيد، 1413ق، ص135). وجود برخی عناصر جسمی پاک سبب حضور روحانیت ملکوت می‌شود و در اجابت دعا تأثیرگذار است؛ چنان‌كه وجود برخی عناصر ناپاک جسمانی سبب می‌شود كه حضور مجردات مقدس و فرشتگان الهی در آن مکان‌ها کمتر شود و فرایند اجابت دعا از این جهت خدشه بپذیرد. در روایات نبوی آمده است: «جبرئيل فرمود: ما فرشته‏‌ها وارد خانه‌اى كه در آن سگ يا مجسمه باشد يا ظرفى باشد كه در آن بول كنند، نمی‌شویم» (مجلسی، 1403ق، ج73، ص159).
    3ـ5ـ2. شرافت عرضی مکان تحت قبه حاصل تجلیات الهیه بر قلوب شهدا
    تجلیات الهیه بر قلب مقربان درگاه خدا در اوج حالات عبودی و عرفانی محقق می‌شود و مکانی که این تجلیات در آن محقق گردد، از این انوار الهیه اثر نورانیت را به خود می‌پذیرد. در حریم تربت کربلا هم برای شهدا هنگام لقاء‌الله چنین تجلیاتی رخ داده و هم برای زائران قبر امام حسین در طول تاریخ چنین تجلیات و احوالات معنوی روی داده است. به همین جهت، این مکان سرشار از آثار وضعی حاصل از انوار این مکان است. شرافت عرضی مکان تحت قبه، حاصل وقوع حوادث معنوی و تجلیات الهیه در محل قبه است که بر اجابت دعا در آن مکان تأثیر می‌گذارد.
    یکی از نمونه‌های مواردی که سبب شرافت مکانی کربلا شده، این است که 72 نفر از اولیاي الهی در آن محل به شهادت رسیده‌اند. مسلّم است که این افراد از سعادتمندترین شهداي تاریخ بوده‌اند و همه از عاشقان خدا محسوب می‌شدند؛ و چنان‌كه اميرمؤمنان علی سال‌ها قبل در یکی از جنگ‌ها از بیابان کربلا عبور کردند و به یاران خویش آن مکان را این‌گونه توصیف کردند: «هیهنا مصارع‌ العشاق» (قمى، 1414ق، ج7، ص 463). شهادت عاشقان الهی ملازم لقاءالله است و در لقاءالله بر قلب شهید هنگام خروج از این نشئه، تجلیات ذاتیه، اسمائیه و صفاتیه محقق می‌شود و هر مکانی که در آن خداوند با تجلی خاصی بر یکی از اولیائش رخ بنماید آن مکان انتسابش به عالم ربوبیت بیشتر از سایر مکان‌هاست. تقدس این‌گونه مکان‌ها تا حدی است که در دعای سمات به این‌گونه مکان‌ها به جهت تحقق تجلیات الهیه در آنها، موضوعیت داده شده است: «...‌وَلِإِبْراهِيمَ عَلَيْهِ‌السَّلامُ خَلِيلِكَ مِنْ قَبْلُ فِى مَسْجِدِ الْخَيْفِ، وَلِإِسْحاقَ صَفِيِّكَ عَلَيْهِ‌السَّلامُ فِى بِئْرِ شِيعٍ، وَلِيَعْقُوبَ نَبِيِّكَ عَلَيْهِ‌السَّلامُ فِى بَيْتِ إِيلٍ» (مجلسی، 1403ق، ج87، ص98). مسجد خَيْف و چاه شیع و خانه ایل و مسجدالنبى به‌واسطة تجلیات الهیه بر قلب عابدين و ناسكين و پیامبرانی نظیر حضرت اسماعيل و اسحاق و ساير انبيا و حضرت رسول‌الله شرافت ویژه یافته‌اند؛ همان‌گونه‌که تجلی خدا در ارض مقدس سینا سبب تقدس آن شد و خداوند نیز با وصف مقدس از سرزمین سینا یاد ‌نمود. بنابراین برخی مکان‌ها این تقدس را از مظروفی نظیر وقوع حوادث معنوی وام می‌گیرند و تجلیات الهی از این قبیل است (صدر آيه اين است‏: وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِن ...) (مؤمنون:20). اين كوه داراى درخت زيتون بوده است و هر كوهى كه بر آن درخت‌ها و گياهان سودمند باشد، «طور سينا» يا «طور سينين» نامند و اگر كوهى گياه يا درختان سودمند نداشته باشد، «جبل» و «طور» مى‏گويند. معناى قول خداوند عزوجل كه به حضرت موسى فرمود: «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ» (طه: 12) (و بيفكن از پاى دو كفش خود را) اين است كه دو ترسى را كه در دل دارى، از خود دور كن؛ كه يكى دلهرة از بين رفتن خاندانش بود؛ زيرا در هنگام درد زايمان همسرش وی را ترك گفته بود؛ و ترس ديگر از فرعون بوده است (صدوق، 1377، ج2، ص112). احتمالات ديگرى هم در این رابطه بیان شده است. مهم‌ترین وجه این احتمالات این است که نعل نمادی برای علقه‌های طبیعی است که خداوند در این خطاب الهی از پیامبرش می‌خواهد که با بیرون نمودن این علقه‌ها از قلبش پا در وادی طور سینا و تجلیات مربوطه بگذارد. وقتی شرافت طور سینا از شرف تجلی خداوند از شجره بر قلب موسی افزون می‌شود، مسلم است که شرافت تکوینی زمین کربلا به جهت تجلیات الهیه بر قلب 72 شهید، غیرقابل وصف است و ملاقات این اولیا با خداوند در این مکان سبب می‌شود که ارض کربلا از این حوادث معنوی تأثیر وضعی بپذیرد و نورانیت و معنویتی ورای درک بشری پیدا کند و برخی از فرمول‌های مربوط به عالم خاک در این مکان تغییر نماید و برای ورود به این سرزمین باید به‌طریق اولی علقه‌های زمینی را از پای در‌آورد. حوادث معنوی و تجلیات الهیه در کربلا فقط از این جهت نیست که قبلاً در کربلا این حوادث معنوی اتفاق افتاده‌ است؛ بلکه برای قلب بسیاری از زائرین اباعبدالله در محل قبر و قبه، احوالات معنوی‌ای رخ می‌دهد.
    5ـ5ـ2. شرافت عرَضی مکان تحت قبه حاصل از تنزل و تردد ملائک
    در روایات فراوانی آمده است که ملائکة بی‌شماری در حائر امام حسین مشغول زیارت (مجلسی، 1403ق، ج98، ص109)، عبادت و گریه هستند. همچنین آنجا محل زیارت انبیا نیز است. این خواص زمینة استجابت دعا را فراهم می‌نمایند؛ چنان‌كه در روایتی از امام صادق آمده است: «هيچ فرشتة مقربى و نبى مرسلى نيست، مگر آنكه از خدا طلب زيارت آن را مى‏كند؛ لذا فوجى از آسمان به زمين مي‌آيند تا آن را زيارت كنند و فوجى پس از زيارت، از زمين به آسمان مى‏روند» (همان، ص60)؛ و آن ارواح طيبة اولياي خدا و پيامبران و اوصياى آنان، آن محل را پاك و پاكيزه و منور مي‌كنند و شايستة تحمل اعمال عبادى مردم؛ و اين نورانيت محل در اثر همان ادراك و شعور آن است؛ چون در عوالم معنا، علم نور است و هر‌چه درجة ادراك زمان و مكان قوی‌تر باشد، نورانيتش بيشتر است؛ همچون مسجدالحرام و مسجدالنبى و مسجد قُبا و مسجد خَيف و مساجد اطراف قبور معصومان. همچنين شرافت روز جمعه و شب آن و ايام و ليالى ماه رمضان و ايام معدودات و ايام معلومات و عيد فطر و أضحى‏ و عيد غدير و نيمة شعبان و امثال اينها، همه به‌واسطة شرافت آن افرادى است كه اين ايام و ليالى بدان‌ها منسوب است؛ و از شرف حالّ، شرافت به زمان مُحلّ و به مكان مُحلّ سرايت نموده است (حسینی تهرانی، 1423ق، ج7، ص258).
    نتيجه‌گيري
    امامیه بنا بر ادله نقلی محکم به اجابت دعا تحت قبة امام حسین ایمان دارند و آن را از خصايص حسینیه می‌دانند. محلی که اجابت دعا در آن وعده داده شده، در حائر حسینی است و دربارة محل دقیق آن اختلاف است که آیا محل زیر گنبد و کنار قبر است یا همة صحن و بارگاه امام را شامل می‌شود. نظام علّی و معلولی از سنن الهیه است که در همة عالم جاری بوده و تخلف‌ناپذیر است؛ و اگر کسی در کنار قبه دعا کند، وقوع دعا تحت قبه به‌منزلة یک علت بدیل، برخی از موانع اجابت را بر‌طرف مي‌كند و اقتضا و سنخیت اجابت و برخی شرایط را برای آن ایجاد می‌نماید و اجابت دعا را در سازوارگی کامل با نظام علیت قرار می‌دهد. مقام مشیت مطلقه، از مقامات خاص حقیقت محمدیه و اولیاي محمدین و از جمله امام حسین است که به‌اقتضای آن هر‌چه بخواهند، محقق می‌شود و زائر امام حسین در اثر استلزامات تقرب مکانی و معنوی به این مقام قرار مي‌گيرد و دعایش به هدف اجابت می‌رسد. از سوی دیگر، باطن قبر و قبه امام حسین به کانون خزائن الهیه نزدیک است و با دسترسی به آن خزائن، به‌سهولت مقدرات جزئیه را می‌توان تغییر داد. و قبر امام حسین همانند کعبه در محاذات عرش الهی است و عرش جایگاه ربوبیت و تدبیر عالم است. بنابراین دعای داعی در زیر قبه به‌راحتی به عرش مي‌رسد و فرمول‌ها و مناسبات مربوط به تدبیر و ربوبیت عالم را در راستای خواستة داعی تغییر می‌دهد.
    مکان قبر امام حسین دارای دو نوع شرافت است: شرافتی ذاتی که مربوط به قبل از واقعة عاشورا است که با اصل تشکیک ظهوری و اصل محاذات عوالم قابل تبیین است؛ و شرافت عرضی که به جهت حضور مجردات و عناصر شریف و تجلیات الهیه بر قلوب شهیدان است که سبب‌ساز تأثیر فراوان در اجابت دعا هستند.

     

    References: 
    • صحيفه سجاديه، 1376، قم، الهادي.
    • امام هشتم،1406ق، صحيفة الإمام‌ الرضا، تحقيق محمدمهدى‏ نجف، مشهد، كنگرة جهانى امام رضا.
    • ابن‌سيده، على‌بن اسماعيل، 1412ق، المحكم و المحيط الأعظم‏، تحقيق عبدالحميد هنداوى، بيروت، دارالکتب ‌العلميه.
    • ابن‌عربى‏، محي‌الدين، بي‌تا، الفتوحات المكيه، بیروت، دار صادر.
    • ابن‌فهد حلى، احمدبن محمد، 1407ق، عدة‌الداعي و نجاح‌الساعي‏، تصحيح احمد موحدى قمى، بي‌جا، دار‌الكتب الاسلامي.
    • ابن‌قولويه، جعفربن محمد، 1356، كامل الزيارات‏، تحقيق عبدالحسين‏ امينى، نجف، دار المرتضويه.
    • ـــــ ، 1377، کامل‌الزیارات، ترجمة محمدجواد ذهنى تهرانى، تهران، پيام حق.
    • ابن‌مشهدى، محمدبن جعفر، 1419ق، المزارالكبير، تحقيق جواد قيومى اصفهانى، قم، جامعة مدرسين.
    • ازهرى، محمدبن احمد، 1421ق، تهذيب اللغة، بیروت، دار احياء التراث‌العربي‏.
    • جوادی آملی، عبدالله، 1388، تفسير تسنیم، تحقيق علي اسلامي، چ هشتم، قم،‌ اسراء.
    • جوهرى، اسماعيل‌بن حماد، 1378، الصحاح، تصحيح احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملايين.
    • حرعاملى، محمدبن حسن، 1409ق، وسائل الشيعه، تحقيق مؤسسة آل‌البيت، قم، مؤسسة آل‌البيت.
    • حسن‌زاده آملی، حسن، 1383، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، تهران، الف لام میم.
    • حسینی تهرانى،‏ سيدمحمدحسين، 1423ق، معادشناسى، چ یازدهم، مشهد، ملكوت نور قرآن.
    • ـــــ ، 1426ق، امام‌شناسى، چ سوم، مشهد، علامه طباطبايى.
    • راغب اصفهانی، حسين‌بن محمد، 1404ق، المفردات فی غریب‌القرآن، چ دوم، تهران، دفتر نشر کتاب.
    • زبیدی، محمدبن محمد مرتضى، 1414ق، تاج‌العروس، تصحيح علي شيري، بیروت، دارالفكر.
    • سجادی، سیدجعفر، 1379، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
    • صدرالمتألهين، 1366، تفسیر القرآن‌الکریم، تصحيح محمد خواجوی، قم، بیدار.
    • ـــــ و ملاهادي سبزواري، 1381الف، تقریرات فلسفه امام خمینی، تهران، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خمينی.
    • ـــــ ، 1381ب، کسر اصنام‌الجاهلیه، تصحيح محسن جهانگیری، به اشراف سيدمحمد خامنه‌اي، تهران، بنياد حکمت اسلامی صدرا.
    • ـــــ ، 1383، ترجمه و تفسیر الشواهد‌الربوبیه، ترجمة جواد مصلح، تهران، صداوسيمای جمهوری اسلامی ايران.
    • ـــــ ، 1384، تحریر الأسفار، شارح علی شیروانی، قم: مرکز جهانی علوم اسلامی.
    • ـــــ ، بي‌تا، الحکمة متعالیة في الاسفار العقلية الاربعة، با حاشیه علامه طباطبائي، چ سوم، بیروت، دار احیاء ‌التراث‌العربی.
    • صدوق، محمدبن علي، 1377، معاني‌الأخبار، ترجمة عبدالعلى ‏محمدى شاهرودى، چ دوم، تهران، دار‌الكتب الاسلاميه.
    • ـــــ ، 1403ق، معاني‌الأخبار، تصحيح علي‌اكبر غفاري، قم، جامعة مدرسين.
    • طالقانی، سیدهدایت‌الله، 1380، همره نور، قم، سابقون.
    • طباطبائي، سیدمحمدحسین، 1374، تفسير الميزان، ترجمة سيدمحمدباقر موسوي همداني، چ پنجم، قم، جامعة مدرسين.
    • ـــــ ، 1387، روابط اجتماعی در اسلام، قم، بوستان كتاب.
    • ـــــ ، 1388، ترجمه و شرح بدایة‌الحکمة، ترجمة علي شيرواني، چ يازدهم، قم، بوستان کتاب.
    • ـــــ ، 1393، ترجمه و شرح نهایةالحکمة، ترجمة علی شیروانی، چ سیزدهم، قم، بوستان کتاب.
    • ـــــ ، 1402ق، رسائل‌التوحیدیه، بيروت، مؤسسة ‌النعمان.
    • ـــــ ، 1417ق، الميزان في تفسيرالقرآن، چ پنجم، قم، جامعة مدرسين.
    • ـــــ ، بي‌تا، بدایة‌الحکمة، قم، جامعة مدرسين.
    • طوسى، محمدبن حسن، 1414ق، الأمالي، قم، دار الثقافه.
    • طیب، سیدعبدالحسین، 1378، اطیب‌البیان فی تفسیر القرآن‌الکریم، چ دوم، تهران، اسلام.
    • عاملى، بهاءالدين و نظام‌بن حسين ساوجي، 1429ق، جامع عباسى و تكميل آن، قم، جامعة مدرسين.
    • عده‌اى از علماء، 1423ق، الأصول‌الستة عشر، تحقيق ضياءالدين محمودى، نعمت‌الله جليلى، مهدى‏ غلامعلى، قم، دارالحديث.
    • فراهيدى، خليل‌بن احمد، 1409ق، كتاب ‌العين‏، چ دوم، قم، هجرت.
    • فيض كاشاني، ملامحسين، 1415ق، تفسير الصافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
    • قرشی، علی‌اکبر، 1371، قاموس قرآن، چ ششم، تهران، دارالكتب ‌الاسلاميه.
    • قمی، على‌بن ابراهيم‏، 1404ق، تفسيرالقمي، تحقيق طیب موسوى جزائرى، قم، دارالکتاب.
    • قمى، عباس، 1414ق، سفينة ‌البحار، قم، اسوه.
    • ـــــ ، 1388، مفاتیح‌الجنان، ترجمة مهدي الهي قمشه‌اي، تصحيح محمدرضا رضوان‌طلب، چ چهاردهم، تهران، آیین دانش.
    • کلینی، محمد‌بن يعقوب‏، 1429ق، كافي، قم، دارالحديث‏.
    • مجلسى، محمدباقر، 1403ق، بحارالأنوار، تحقيق جمعي از محققان‏، چ دوم، بیروت، دار احياءالتراث‌العربي‏.
    • مدنی، على‌خان‌بن احمد، 1384، الطرازالأول، مشهد، مؤسسة آل‌البیت لاحیاءالتراث.
    • مفید، محمدبن محمدبن نعمان، 1413ق، كتاب المزار- مناسك‌المزار، تصحيح محمدباقر ابطحى، قم، كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد.
    • مكي عاملي، زين‌الدين‌بن علي (شهيد ثاني)، 1377، شرح مصباح الشريعة، ترجمة عبدالرزاق بن محمدهاشم‏ گيلانى، تحقيق محمدبن حسين‌ آقاجمال خوانسارى، تهران، پيام حق.
    • منقري، نصربن مزاحم، 1404ق، وقعة صفين‏، تحقيق عبدالسلام محمدهارون، قم، مكتبة آية‌الله مرعشي نجفي‏.
    • موسوي خمینی، سیدروح‌الله، 1376، مصباح‌الهداية إلى‌الخلافة و الولاية، تصحيح سيدجلال‌الدين آشتيانى‏، چ سوم، تهران، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خمينى.
    • ـــــ ، 1417ق، التعليقة على الفوائدالرضوية، تهران، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني.
    • موسى، حسين يوسف، 1410ق، الإفصاح، چ چهارم، قم، مکتب ‌الاعلام ‌الاسلامی.
    • مهنا، عبدالله على‏، 1413ق، لسان اللسان، بيروت، دارالكتب العلميه.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    پیروز، شهره، مستقیمی، مهدیه السادات.(1399) تبیین فلسفی سازوارگی اجابت دعا تحت قبه‌ی امام حسین علیه السلام با نظام علیت با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبائی. دو فصلنامه معرفت کلامی، 11(2)، 107-126

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شهره پیروز؛ مهدیه السادات مستقیمی."تبیین فلسفی سازوارگی اجابت دعا تحت قبه‌ی امام حسین علیه السلام با نظام علیت با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبائی". دو فصلنامه معرفت کلامی، 11، 2، 1399، 107-126

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    پیروز، شهره، مستقیمی، مهدیه السادات.(1399) 'تبیین فلسفی سازوارگی اجابت دعا تحت قبه‌ی امام حسین علیه السلام با نظام علیت با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبائی'، دو فصلنامه معرفت کلامی، 11(2), pp. 107-126

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    پیروز، شهره، مستقیمی، مهدیه السادات. تبیین فلسفی سازوارگی اجابت دعا تحت قبه‌ی امام حسین علیه السلام با نظام علیت با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبائی. معرفت کلامی، 11, 1399؛ 11(2): 107-126