تبیین و تحلیل حقیقت حوض کوثر و سرچشمههای آن
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
در قيامت انسانها در محلهاي مختلفي متوقف ميشوند و مورد حسابرسي قرار ميگيرند تا در نهايت پس از عبور از آنها به مقصد اصلي خود در بهشت يا جهنم وارد شوند از اين محلهاي توقف با عنوان «مواقف» ياد ميشود. در برخي احاديث آمده است که در قيامت پنجاه موقف وجود دارد که مسير حسابرسي انسانها از آنها ميگذرد (کليني، 1407ق، ج 8، ص 143). هرچند که نام همه مواقف قيامت بهتفصيل به همراه خصوصيات هر موقف بيان نشده است، اما برخي مواقف قيامت در متون ديني معرفي و توصيف شدهاند. حوض کوثر يکي از مواقف قيامت است که در احاديث متعددي به آن اشاره شده است. براساس اين احاديث که هم در منابع حديثي شيعه و هم منابع اهلسنت به چشم میخورد، پيامبر در روز قيامت در کنار اين حوض مستقر ميشود و با مؤمنان و بهشتيان ديدار ميکند و به وضعيت جهنميان آگاهي مییابد. همچنين بهشتيان از آب حوض کوثر که يکي از نعمتهاي مهم الهي است، بهرهمند ميشوند (ر.ک: صدوق، 1376، ص 298؛ بخاري، 1422ق، ج 8، ص 120؛ مسلم، بيتا، ج 4، ص 1793).
هرچند باور به وجود حوض کوثر به عنوان يکي از مواقف مهم قيامت و محل استقبال از بهشتيان، مورد اتفاق نظر علماي شيعه و اهلسنت است (صدوق، 1414ق، ص 65؛ جرجاني، 1325ق، ج 8، ص 320؛ عثمان، 1430ق، ص 367)، اما تاکنون در زمينه تبيين ويژگيهاي حوض کوثر و سرچشمههاي آن پژوهش کامل و دقيقي انجام نشده است. در منابع شيعه احاديث متعددي به صورت تفصيلي در مورد ويژگيهاي حوض کوثر اعم ميزان طول و عرض و عمق آن، تعداد جامهاي اطراف آن، سرچشمههاي آن، رنگ و طعم آب آن و... وجود دارد که علماي شيعه به تبيين و بررسي آنها پرداختند. همچنين در منابع اهلسنت نيز احاديث متعددي از پيامبر درباره جزئيات حوض کوثر به چشم میخورد و بسياري از علماي برجسته اهلسنت در کتابهاي خود فصلي را به تبيين ويژگيهاي حوض کوثر اختصاص دادند و با استناد به احاديث مذکور به صورت تفصيلي به تبيين خصوصيات حوض کوثر مانند: محل قرار گرفتن آن بعد از صراط يا قبل از آن، چگونگي ابعاد هندسي آن، ميزان طول، عرض و عمق آن، تعداد جامهاي اطراف آن، ميزان مساحت آن نسبت به حوضهاي ساير انبيا، خصوصيات سرچشمههاي آن، طعم و رنگ آب آن و... پرداخته، ديدگاه يکديگر را در تبيين اين ويژگيها نقد و بررسی کردهاند (ر.ک: عسقلاني، 1379، ج 11، ص 466ـ477). پرداختن به تحليل همه ويژگيهاي حوض کوثر از منظر فريقين نيازمند نوشتاري تفصيلي و گسترده، و از ظرفيت اين مقاله خارج است؛ ازاينرو، در اين مقاله ابتدا تحليل حقيقت حوض کوثر بيان، و سپس فقط سرچشمههاي آن از منظر فريقين تحليل و تبيين ميشود.
تحليل حقيقت حوض کوثر، در درک بهتر و باور به اين امر اعتقادي مؤثر است و موجب تعميق باورهاي مربوط به معاد و حسابرسي اعمال ميشود؛ ازاينرو، بررسي و تحليل چيستي ويژگيهاي اين حوض از منظر متون ديني و تبيين سرچشمههاي آن از اهميت بسیاری برخوردار است. بنابراين نوشتار حاضر به دنبال پاسخ به اين پرسش است که حقيقت حوض کوثر و سرچشمههاي آن از منظر منابع ديني چيست؟ در پاسخ به اين پرسش پس از جمعآوري آيات و روايات مربوط به حقيقت حوض کوثر آنها را به روش توصيفي ـ تحليلي بررسي میکنیم و سپس به تبيين حقيقت حوض کوثر پرداخته، همچنين سرچشمههاي آن را از منظر متون ديني و با رويکرد عرفاني مورد تحليل قرار ميدهيم تا از رهگذر آن بتوان تصويري شفاف از اين موقف مهم قيامت ارائه نمود.
بررسي پيشينه اين موضوع نشان ميدهد که پژوهش کاملي در اين خصوص انجام نشده و فقط چند مقاله درباره تبيين مصداق کوثر وجود دارد؛ مانند: «پژوهشي در بررسي و تبيين تطبيقي مصداق کوثر از منظر فريقين» (حيدري، 1397)؛ «بررسي مصداق کوثر در سوره کوثر در تفاسير روائي شيعه وسني» (قضائي و همكاران، 1398)؛ «بررسي تطبيقي روايات تفسيري فريقين درباره کوثر» (بشوي، 1396). در اين مقالات مصداق کوثر در قرآن بررسي شده و سخني درباره چيستي حوض کوثر و سرچشمههاي آن دیده نمیشود. ازاينرو، پژوهش مشابهي درباره حوض کوثر در پژوهشهاي گذشته وجود ندارد.
1. مفهومشناسي
در ابتدا و پیش از ورود به بحث، لازم است دو واژه حوض و کوثر را از جهت لغوي و اصطلاحي بررسي کنيم.
1ـ1. معناي لغوي حوض
حَوض واژه عربي است و از ريشه «ح و ض» گرفته شده و «حاضَ الماءَ» به معناي جمعآوري آب است (ابنمنظور، 1414ق، ج 7، ص 141). ازاينرو، حوض به معناي محل جمع شدن آب يا جايي است که براي جمعآوري و نگهداري آب ساخته ميشود (زبيدي، 1414ق، ج 10، ص 43؛ فيومي، 1418ق، ج 1، ص 84).
2ـ1. معناي اصطلاحي حوض نزد مفسران
در اصطلاح متون ديني مربوط به معاد، اين واژه براي اشاره به حوضي است که يکي از مواقف قيامت است و بهشتيان در بدو ورود از آن مينوشند و پيامبر را در کنار آن ملاقات ميکنند (طوسي، بيتا، ج 10، ص 417؛ قرطبي، 1364، ج 20، ص 217).
3ـ1. معناي لغوي کوثر
کوثر واژه عربي و حروف اصلي آن (ک ث ر) است. وصفي است بر وزن فَوعَل که به معناي خير کثير است (ازهري، بيتا، ج 10، ص 102). همچنين کثرت و زيادي هر چيزي را کوثر گويند (ابنمنظور، 1414ق، ج 5، ص 133). مصطفوي پس از اينکه معاني کوثر را ذکر ميکند نتيجه ميگيرد که ماده کوثر ضد معناي «قِلّة» است و بيشتر براي مبالغه در کميت و مقدار به کار ميرود (مصطفوي، 1368، ج 10، ص 27). اين واژه در اصطلاح به تصريح راغب اصفهاني، نهري در بهشت است که نهرهاي ديگر از او سرچشمه ميگيرد و همچنين کوثر خير بزرگي است که خداوند آن را به پيامبرش عطا فرموده است (راغب اصفهاني، 1412ق، ص 703).
4ـ1. معناي اصطلاحي کوثر نزد مفسران
علامه طباطبائي در تبيين معناي اصطلاحي کوثر به اختلاف ديدگاه محققان در اين زمینه اشاره، و تعداد بسیاری از معاني را که براي اين واژه بيان شده ذکر ميکند و ميگويد بنا بر اقوال، حدود شانزده معنا براي اين واژه وجود دارد. ايشان معتقد است که براساس مستندات روايي، اين واژه داراي دو معناي «خير کثير» و «نهري در بهشت» است و در ادبيات ديني واژه کوثر فقط در يکي از اين دو معنا به کار رفته است (طباطبائي، 1417ق، ج 20، ص 370). آيتالله جوادي آملي نيز در تبيين معناي کوثر معتقد است که اين واژه به معناي خير کثير است و ساير معاني متعددي که براي کوثر بيان شده در حقيقت مصاديق کوثر و خير کثيرند و کوثر محدوديتي ندارد و مصاديق بسياری در دنيا و آخرت دارد (جوادي آملي، 21/01/1399). برخي محققان در تبيين معناي اصطلاحي و قرآني کوثر معتقدند: کوثر چيزي است که شأن آن زياد شدن است و به معناي خير فراوان است (طوسي، بيتا، ج 10، ص 417). سيد قطب بر اين باور است که کوثر به معناي مطلق غيرمحدود است که براي کثرت آن نهايتي وجود ندارد و سرچشمهاي است که فراواني بينهايت دارد (سيد قطب، 1412ق، ج 6، ص 3988). طبرسي معتقد است کوثر شأنش آن است که کثير باشد و به معناي خير کثير است (طبرسي، 1415ق، ج 10، ص 458).
2. لزوم اعتقاد به حوض کوثر در روايات
حوض کوثر که به عنوان يکي از مواقف مهم قيامت در احاديث متعددي بر آن تأکيد شده، موردپذيرش علماي شيعه و اهلسنت است. در منابع حديثي شيعه و اهلسنت روايات متعددي درباره حوض کوثر وجود دارد. برخي از محققان اهلسنت احاديث مربوط به حوض کوثر را از منابع مختلف حديثي گردآوري کردهاند و به صورت تفصيلي به تبيين ويژگيهاي حوض کوثر پرداختهاند (ر.ک: ابن ابيعاصم، 1413ق، ج 1، ص 307ـ345؛ براک، 1429ق، ص 153ـ186؛ عباد البدر، 1423ق، ص 47ـ98؛ ابنعبدالبر، 1387ق، ج 2، ص 291). باور و اعتقاد به وجود حوض کوثر همواره مورد تأکيد پيامبر بوده و آثار مهمي براي اعتقاد به وجود حوض کوثر بيان کردهاند. پيامبر در حديثي در اين زمینه میفرماید: «من لم يؤمن بحوضى فلا اورده الله حوضى» (صدوق، 1378، ج 1، ص 136)؛ هرکس که در دنيا به حوض من ايمان و باور نداشته باشد روز قيامت خداوند او را بر آن حوض وارد نميکند.
در اين حديث از عبارت «لم يؤمن» استفاده شده است. در بررسي لغوي «ايمان» آمده است: «الايمان: التصديق نفسه» (فراهيدي، 1409ق، ج 8، ص 389؛ جوهري، 1407ق، ج 5، ص 2071)؛ يعني ايمان همان باور و تصديق است. از منظر لغتشناسي «ايمان» به معناي پذيرفتن و تصديق به حق و گردن نهادن نفس به آن است و اين موضوع با جمع شدن سه حالت حاصل مىشود: شناسایى يا تحقيق با انديشه و دل، اقرار به زبان و بيان كردن آن، عمل كردن با اعضا و جوارح (راغب اصفهاني، 1412ق، ص 91). بنابراين در حديث مذکور باور و اعتقاد قلبي به وجود حوض کوثر براي همه افراد لازم شمرده شده و کساني که چنين اعتقادي نداشته باشند در قيامت از آن حوض بهرهمند نخواهند شد. در ميان مسلمانان اعتقاد به وجود حوض کوثر امري مسلم و مورد قبول بوده و لذا درباره آن سؤالات مختلفي از پيامبر ميپرسيدند (طوسي، 1414ق، ص 228ـ227).
3. حوض کوثر تجلي حقيقت هدايت
در تبيين حقيقت حوض کوثر، توجه به اين مقدمه ضروري است که رابطه بين عوالم هستي، چه در قوس نزول و چه در قوس صعود، يک رابطه حقيقي است؛ لذا از يک طرف در قوس نزول، آنچه در عالم مادون ايجاد ميشود ريشه در عالم مافوق خود دارد. ازاينرو، حقايق عالم ماده، رقيقهاي از حقايق عالم مثال است و حقايق عالم مثال، ريشه در حقايق عالم عقل دارد. برايناساس آنچه در عالم ماده ديده ميشود، ملکوتي دارد که در عالم بالاتر است. در عرفان اسلامي که عوالم خلقي را ظهور و تنزل عوالم حقي ميداند، اين بحث به طور مفصل مورد توجه قرار گرفته است (ر.ک: يزدانپناه، 1393، ص 525ـ538). در حکمت متعاليه نيز اصل «تطابق عوالم» يکي از اصول مهم هستيشناختي محسوب ميشود که براساس آن، رابطه عوالم با همديگر تحليل ميشود. براساس اين اصل، عوالم هستي در اصل وجود داشتن و موجود بودنشان با يکديگر تفاوتي ندارند و همگی موجودند، اما در شدت و ضعف وجودي و تقدم و تأخر با هم تفاوت دارند که مراتب تشکيکي وجود را شکل ميدهند. ازاينرو، همه صفات کمالي که در عالم پايينتر است، در عالم بالاتر به شکل عاليتر، رفيعتر، بسيطتر و شريفتر وجود دارد (صدرالمتألهين، 1422ق، ص 447؛ همو، 1366، ج 4، ص 166).
از سوی ديگر در قوس صعود، آنچه در عالم ماده وجود دارد، حقيقت خود را در عالم برزخ و قيامت نشان خواهد داد و آنچه تحت عنوان «تجسم اعمال» مطرح است بر همين حقيقت استوار است. تجسم اعمال که يک آموزه مهم برگرفته از آيات و روايات است گوياي اين است که اعمال انسان در دنيا، در عالم برزخ و قيامت به صورتي متناسب با آن جهان نمودار خواهد شد. البته مراد از «اعمال»، فقط اعمال جوارحي نيست، بلکه معناي عامي از آن اراده ميشود که شامل عقايد و اخلاق نيز ميگردد (صدرالمتألهين، 1413ق، ص 205؛ همو، 1379ق، ج 9، ص 295؛ شيخ بهائي، 1415ق، ص 191؛ فيض کاشاني، 1377، ج 2، ص 1099؛ طباطبائي، 1417ق، ج 1، ص 91؛ مکارم شيرازي و همكاران، 1374، ج 27، ص 228).
با اين توضيحات روشن شد که پيوستگي دنيا و آخرت از سنخ ظهور و بروز و تجلي است؛ لذا قيامت، تجليگاه حقايق دنيايي است. از سوی ديگر، هم در قيامت انسانها با تمام وجود، حقايق را درک ميکنند و بين قواي ادراککنندة انسان و حقايق، حجاب و فاصلهاي نيست (صدرالمتألهين، 1354، ص 193؛ جوادي آملي، 1366، ص 292ـ295؛ حسيني طهراني، 1423ق، ج 5، ص 184).
براساس اين مقدمه، در تحليل حقيقت حوض کوثر ميتوان گفت که حوض کوثر ظهور حقيقت هدايتي است که انسان در دنيا از طريق تعاليم پيامبر اکرم و اهلبيت دريافت کرده است. به بيان ديگر، دريافت هدايت در دنيا از اولياي دين، در آخرت به شکل دريافت شراب طهور از ساقي کوثر ظهور ميکند و به بيان سوم، دريافت هدايت از حقيقت ولايت پيامبر اکرم و اهلبيت به سقايت آنان در کنار حوض کوثر براي هدايتشوندگان در دنيا تجلي مييابد.
شواهد و ادلهاي را که ميتواند در اثبات اين مدعي مورد استناد قرار گيرد، میتوان در چند امر خلاصه کرد:
1ـ3. حضور قرآن و اهلبيت در موقف حوض کوثر
حديث ثقلين که ازجمله احاديث مشهور و مورد قبول فريقين است، يکي از مهمترين دلايل وجود حوض کوثر در قيامت است. در اين حديث آمده است: «قال رسول الله: إني تارك فيكم الثقلين أحدهما أعظم من الآخر كتاب الله... و عترتي اهلبيتي فانّهما لن يزالا جميعاً حتّى يردا علىَّ الحوض» (صدوق، 1395ق، ج 1، ص 238؛ همچنين، ر.ک: نسائي، 1421ق، ج 7، ص 310). پيامبر در اين حديث به اين نکته اشاره ميکند که در قيامت، قرآن و عترت در کنار حوض به آن حضرت ملحق ميشوند. در اين حديث قرآن و اهلبيت به عنوان دو راهنما و چراغ هدايت براي انسان معرفي شدهاند و اين دو از هم جدا نميشوند تا اينکه در قيامت در کنار حوض کوثر بر پيامبر وارد شوند که اين نشاندهنده يگانگي رسالت هدايتگري آنهاست. در دنيا دريافت هدايت، منحصر در همراهي با قرآن و عترت است و در آخرت، موقف حوض کوثر، جايي است که قرآن و اهلبيت بر پيامبر وارد ميشوند و افرادي که توسط آنها هدايت شدند نيز در اين موقف وارد ميشوند. در اين موقف هدايتگري پيامبر، قرآن و اهلبيت به اين صورت متجلي ميشود که مؤمنان با هدايتگران خود ملاقات ميکنند و از دست هدايتگران الهي شراب هدايت مينوشند.
2ـ3. ساقي حوض کوثر
در روايات مختلفي آمده است که ساقي حوض کوثر امام علي است. شيخ صدوق با سند خود از امام رضا نقل ميکند که پيامبر خطاب به امام علي فرمود: من درباره تو از خداوند پنج چيز طلب کردم...: «وَأَمَّا الرَّابِعَةُ فَإِنِّي سَأَلْتُهُ أَنْ تَسْقِيَ أُمَّتِي مِنْ حَوْضِي فَأَعْطَانِي» (صدوق، 1378، ج 1، ص 278)؛ از خدا خواستم که تو امت مرا از حوض سيراب کني و خداوند اجابت کرد.
در دنيا دريافت هدايت بعد از وجود مقدس پيامبر اکرم از مسير ولايت اميرالمؤمنين است که در آيات و روايات متعدد به اين حقيقت اشاره شده است. ازجمله رواياتي در ذيل آية شريفة «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» (رعد: ۷) که اميرمؤمنان علي را به عنوان هدايتکننده معرفي ميکند (کليني، 1407ق، ج 1، ص 191؛ صدوق، 1395ق، ج 2، ص 667). حال ظهور حقيقت دريافت هدايت از اميرمؤمنان همان سقايت ايشان در حوض کوثر است.
3ـ3. شرايط بهرهمندي از حوض کوثر
ورود به حوض کوثر و بهرهمندي از آن براي همه افراد امکانپذير نيست و برخي مسلمانان از حوض کوثر منع ميشوند. در روايات هم به شرايطي که براي ورود به حوض کوثر لازم است اشاره شده و هم افرادي که بر حوض کوثر وارد ميشوند يا از آن منع ميشوند ذکر گشته که دقت در آن، ميتواند در تحليل حوض کوثر به ما کمک کند.
براي تبيين شرايط لازم ورود به حوض کوثر و بهرهمندي از آن، توجه به حديثي از اميرمؤمنان علي راهگشاست. در اين حديث اميرمؤمنان علي ميفرمايد:
أَنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ وَمَعِي عِتْرَتِي وَسِبْطَايَ عَلَى الْحَوْضِ فَمَنْ أَرَادَنَا فَلْيَأْخُذْ بِقَوْلِنَا وَلْيَعْمَلْ عَمَلَنَا... فَتَنَافَسُوا فِي لِقَائِنَا عَلَى الْحَوْضِ فَإِنَّا نَذُودُ عَنْهُ أَعْدَاءَنَا وَنَسْقِي مِنْهُ أَحِبَّاءَنَا وَأَوْلِيَاءَنَا (صدوق، 1362، ج 2، ص 624)؛ من و عترت خود همراه پيامبر در کنار حوض کوثر حضور داريم. کسي که ميخواهد در کنار ما باشد بايستي به سخنان ما و به سيره ما عمل کند... ما دشمنان خود را از حوض دور ميکنيم و دوستان و پيروان خود را بر حوض وارد ميکنيم و آنها را از آن سيراب ميکنيم.
در اين حديث بهروشني شرايط ورود بر حوض کوثر بيان شده است. شرط اصلي ورود به حوض کوثر پيروي از پيامبر و اهلبيت است. کساني که در دنيا مسير هدايت و ولايت پيامبر و اهلبيت را در پيش بگيرند در حقيقت در صراط مستقيم قرار گرفتهاند که نتيجه آن، بهرهمندي از مقامات والاي توحيدي است. در همين راستا ميتوان گفت که قرار گرفتن موقف حوض کوثر پس از موقف «صراط»، بيانگر اين است که آن دسته از افرادی که در دنيا در مسير هدايت پيامبر و اهلبيت گام برداشتهاند، در آخرت به راحتي از موقف صراط عبور ميکنند و به حوض کوثر که محل رفع عطش هدايت و وصول به مراتب والاي توحيدي است، وارد ميشوند.
در صحيح بخاري از پيامبر چنین نقل شده است:
إِنِّي فَرَطُكُمْ عَلَى الحَوْضِ مَنْ مَرَّ عَلَيَّ شَرِبَ وَمَنْ شَرِبَ لَمْ يَظْمَأْ أَبَداً لَيَرِدَنَّ عَلَيَّ أَقْوَامٌ أَعْرِفُهُمْ وَيَعْرِفُونِي ثُمَّ يُحَالُ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ (بخاري، 1422ق، ج 8، ص 120)؛ من پيش از شما بر حوض وارد ميشوم، هرکس بر من وارد شود از آب حوض مينوشد و هرکس از آن بنوشد هرگز تشنه نميشود همانا اقوامي بر من وارد ميشوند که من آنها را ميشناسم و آنها هم مرا ميشناسند، اما ميان من و آنها فاصله ميافتد و از حوض کوثر دور ميشوند.
بنابراين شرايطي براي بهرهمندي از حوض کوثر وجود دارد و همه مسلمانان از آن بهرهمند نميشوند.
احمدبن حنبل نيز با سند خود از اميرمؤمنان علي نقل ميکند: «لَأَذُودَنَّ بِيَدَيَّ هَاتَيْنِ الْقَصِيرَتَيْنِ عَنْ حَوْضِ رَسُولِ اللَّهِ رَايَاتِ الْكُفَّارِ وَالْمُنَافِقينَ» (احمدبن حنبل، 1403ق، ج 2، ص 677)؛ با اين دو دست خود بيرقهاي کفار و منافقان را از حوض پيامبر دور خواهم کرد.
با توجه به اينکه حوض کوثر، ظهور و تجلي «هدايت» در دنياست، باید گفت که معناي احاديث مذکور که اميرمؤمنان را مانع ورود کفار و منافقان بر حوض کوثر ميداند، اين است که کساني که در دنيا هدايت را از دست امام دريافت نکردهاند، در قيامت نوشيدني حوض کوثر را هم از دست امام دريافت نميکنند و از آن محروم خواهند شد.
4ـ3. تعداد واردشوندگان بر حوض، متناسب با تعداد هدايتيافتگان
در برخي روايات به اين نکته اشاره شده که در قيامت براي هر پيامبري حوضي وجود دارد که پيروانش را در کنار آن حوض ملاقات ميکند و آنها را از حوض خود سيراب ميکند. در اين خصوص از پيامبر نقل شده است: «إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ حَوْضًا وَإِنَّهُمْ يَتَبَاهَوْنَ أَيُّهُمْ أَكْثَرُ وَارِدَةً، وَإِنِّي أَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَكْثَرَهُمْ وَارِدَةً» (ترمذي، 1998، ج 4، ص 208). پيامبر در اين حديث به اين نکته اشاره ميکند که همه پيامبران داراي حوض هستند و کثرت پيرواني که بر حوض هر پيامبري وارد ميشوند موجب برتري آن پيامبر بر ساير پيامبران است.
پيامبر اسلام در پاسخ به يکي از پرسشهاي مسلمانان در باب حوض کوثر ميفرمايد: «أما إذا سألتموني عنه فأخبركم أن الحوض أكرمني الله به و فضلني على من كان قبلي من الأنبياء» (طوسي، 1414ق، ص 227ـ228). اين حديث به اين نکته اشاره ميکند که خداوند براي پيامبر اکرم احترام ويژهاي قائل شده و حوض کوثر را به آن حضرت عطا فرموده و با اين کار، پيامبر را بر ساير انبياي گذشته برتري داده است.
براي درک بهتر برتري حوض کوثر نسبت به حوضهاي ساير انبيا لازم است به حديثي از پيامبر اکرم اشاره کنيم. ایشان در اين حديث ميفرمايد:
اِنَّ لِي حَوْضًا طُولُهُ مَا بَيْنَ الْكَعْبَةِ إِلَى بَيْتِ الْمَقْدِس...آنِيَتُهُ عَدَدُ النُّجُومِ و لِكُلِّ نَبِيٍّ حَوْضٌ، فَمِنْهُمْ مَنْ يَأْتِيهِ الْفِئَامُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَأْتِيهِ الْعُصْبَةُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَأْتِيهِ النَّفَرُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَأْتِيهِ الرَّجُلَانِ وَالرَّجُلُ وَمِنْهُمْ مَنْ لَا يَأْتِيهِ أَحَدٌ... وَ إِنِّي لَأَكْثَرُ الْأَنْبِيَاءِ تَبَعاً يَوْمَ الْقِيَامَةِ (ابنکثير، 1418ق، ج 19، ص 467)؛ حضرت فرمود: براي من حوضي است که طول آن به اندازه فاصله ميان کعبه تا بيتالمقدس است و تعداد ظرفهاي اطراف اين حوض به تعداد ستارگان است و هر پيامبري حوضي دارد که برخي از اين پيامبران جماعت بسیاری به حوضشان وارد ميشود و برخي ديگر گروه اندکي و برخي دسته کوچکي و برخي يک يا دو نفر بر حوضشان وارد ميشوند و برخي هيچکس بر حوض شان وارد نميشود. روز قيامت من بيشترين پيروان را نسبت به ساير پيامبران دارم.
براساس اين حديث، برتري حوض کوثر نسبت به حوضهاي ساير انبيا در اين است که تعداد واردشوندگان به حوضهاي ساير انبياء بسيار کم است، اما تعداد واردشوندگان بر حوض کوثر بسيار است و به همين دليل حوض کوثر داراي ابعاد بسيار گستردهاي است و همچنين تعداد جامهاي اطراف آن نيز مانند تعداد ستارگان بيشمار است تا بتواند همه واردشوندگان را سيراب نمايند. در اين موقف است که ميزان موفقيت و تأثير گسترده تعاليم و رهنمودهاي پيامبر در زمينه هدايت بشريت بر همگان روشن ميشود و افراد بيشماري از اين طريق در مسير سعادت قرار گرفتند و به قرب الهي رسيدند. بنابراين مجموعه روايات مذکور نشان ميدهد که دريافت هدايت از انبياي الهي، در قيامت به شکل ورود بر حوض آن پيامبر الهي متجلي ميشود؛ حوضي که ظهور همان هدايت در عرصه قيامت است. تعداد واردشوندگان بر حوض هر پيامبري در قيامت همان تعداد پيروان و هدايتيافتگانش در دنياست.
5ـ3. کثرت تعداد ظروف اطراف حوض کوثر و شرط بهرهمندي از آن
پيامبر در توصيفات حوض کوثر فرمودند:
«أَنَا أَكْثَرُ النَّبِيِّينَ تَبَعاً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلِي حَوْضٌ عَرْضُهُ مَا بَيْنَ بُصْرَى وَصَنْعَاءَ فِيهِ مِنَ الْأَبَارِيقِ عَدَدُ نُجُومِ السَّمَاء ِوَ خَلِيفَتِي عَلَى الْحَوْضِ يَوْمَئِذٍ خَلِيفَتِي فِي الدُّنْيَا... عَلِيُّبن أبيطَالِبٍ يَسْقِي مِنْهُ أَوْلِيَاءَهُ... مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً وَأَطَاعَهُ فِي دَارِ الدُّنْيَا وَرَدَ عَلَى حَوْضِي غَداً وَكَانَ مَعِي فِي دَرَجَتِي فِي الْجَنَّةِ» (صدوق، 1376، ص 298)؛ در روز قيامت پيروان من از همه انبيا بيشتر است و حوض من پهنايش به وسعت فاصله ميان شهر بُصري (منطقهاي در نزديکي دمشق) تا صنعاء (در يمن) است و اطراف آن به عدد ستارگان آسمان ظروفي چيده شده است و ساقي اين حوض همان خليفه من در دنياست؛ يعني عليبن ابيطالب که پيروان خود را از آن سيراب ميکند و هرکس علي را دوست داشته باشد و از او اطاعت کند از آب حوض کوثر بهرهمند ميشود.
ظاهراً هر شخص براساس ميزان هدايتي که در دنيا دريافت کرده است در قيامت با ظهور آن هدايت، به همان ميزان و از ظرف مخصوص خود دريافت شراب طهور از امام علي ساقي حوض کوثر خواهد داشت.
4. تبيين سرچشمه حوض کوثر
در تبيين حقيقت حوض کوثر، ناگزير از تبيين سرچشمههاي آن براساس روايات هستيم؛ ازاينرو، در ادامه به تبيين و تحليل سرچشمههاي آن ميپردازيم. حديثي درباره سرچشمههاي حوض کوثر وجود دارد که بيانگر اين است که سرچشمه اصلي آن در بهشت است و دو نهر از بهشت جاري شده و به حوض کوثر ميريزد. امام صادق در اين خصوص میفرماید: «قال اميرالمؤمنين: حَوْضُنَا مُتْرَعٌ فِيهِ مَثْعَبَانِ يَنْصَبَّانِ مِنَ الْجَنَّةِ أَحَدُهُمَا مِنْ تَسْنِيمٍ وَالْآخَرُ مِنْ مَعِينٍ» (صدوق، 1362، ج 2، ص 624؛ کوفي، 1410ق، ص 367). در اين حديث اميرمؤمنان درباره سرچشمه حوض کوثر به اين نکته اشاره ميکند که دو آب نوشيدني از بهشت جاري شده و به حوض کوثر ميريزد که نام اين دو «تسنيم» و «مَعین» است. در ادامه به تحليل و بررسي تسنیم و مَعین ميپردازيم تا از رهگذر آن بتوان به تبيين حقيقت حوض کوثر پرداخت.
1ـ4. تسنیم
1ـ1ـ4. تسنیم در لغت
تسنيم از ريشه (س ن م) است. «سنم» به بالاي هر چيزي ميگويند. «سنم» به معناي عبور از بالاي چيزي است و در قرآن به نهري در بهشت که از بالاي قصرها و خانههاي آن عبور ميکند تسنیم گفته شده است (ابنمنظور، 1414ق، ج 12، ص 306). تسنيم نام چشمهاي در بهشت است که از شريفترين شرابهاي بهشتي است (طريحي، 1375، ج 2، ص 436).
2ـ1ـ4. تسنیم در قرآن
واژة تسنیم تنها يک بار در قرآن ذکر شده است: «وَ مِزَاجُهُ مِن تَسْنِيمٍ * عَيْناً يَشْرَبُ بهَا الْمُقَرَّبُون» (مطففين: 27ـ28). در تبيين اين آيه ابتدا بايد به اين نکته توجه شود که «مزاج» از ريشه (م ز ج) است و به معناي «ما يُمْزَجُ به» يعني «آنچه با آن مخلوط شده» است، ميباشد (ابنمنظور، 1414ق، ج 2، ص 366). علامه طباطبائي در تبيين اين آيه معتقد است ضمير در «مزاجه» به «رحيق مختوم» در دو آيه قبل «يُسْقَوْنَ مِنْ رَحيقٍ مَخْتُوم» (مطففين: 25) بازميگردد. رحيق مختوم نوشيدنيای است که «ابرار» از آن مينوشند. بنابراين رحيق مختوم مخلوطي از نهر تسنیم و چيزهاي ديگري است. خداوند در ادامه اين آيات تسنيم را اينگونه توصيف ميکند: «عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُون»؛ يعني تسنيم چشمه و نهري است که فقط «مقربان» از آن مينوشند. ايشان معتقد است از مجموع اين آيات بهدست ميآيد که درجه و رتبه مقربان بالاتر از ابرار است؛ زیرا مقربان از چشمه تسنيم به صورت خالص مينوشند، اما ابرار نوشيدنيشان تسنيم خالص نيست، بلکه با چيزهايي ديگري مخلوط شده که نامش «رحيق مختوم» است (طباطبائي، 1417ق، ج 20، ص 238).
آيتالله مکارم شيرازي نيز در ذيل اين آيات به همين نکات اشاره ميکند و در ادامه درباره چرايي نامگذاري اين شراب يا اين چشمه به تسنیم ميگويد برخي معتقدند دليل اين نامگذاري قرار داشتن اين چشمه در طبقات بالاى بهشت است و بعضى ديگر گفتهاند دليلش اين است که اين شرابى است كه از آسمان بهشت فرومىريزد؛ چراکه نوشيدنيهاي بهشتى انواع مختلفي دارد: برخي به صورت نهرهايي در بهشت جارىاند و برخي ديگر در ظرفهاى دربسته مهر شده (مختوم) هستند و مهمترين نوشيدني بهشتي هماني است که از آسمان بهشت و يا طبقات بالاى آن فرومىريزد که تسنیم نام دارد. تسنيم آثار عالي و عميقي در روح و جان مقربان مىگذارد و حالت روحانى به وجود آمده از آن قابل توصيف نيست (مکارم شيرازي و همكاران، 1374، ج 26، ص 278ـ279). زمخشري نيز در تبيين تسنیم به همين ويژگيها اشاره کرده است (زمخشري، 1407ق، ج 4، ص 723). فخررازي نيز در توصيف شراب تسنيم همين نکات را مطرح کرده، معتقد است که تسنيم در بهشت همان معرفت خدا و لذت نگاه کردن به وجهالله است که مقربان همواره مشغول به آن هستند؛ اما ابرار مشغول به مطالعه عالم موجودات هستند و در ميان آن گاهي مشغول به مطالعه وجهالله ميشوند (فخررازي، 1420ق، ج 31، ص 93).
3ـ1ـ4. تسنیم در احاديث
در منابع حديثي درباره تسنیم احاديث مختلفي آمده که علاوه بر تبيين تسنيم به تبيين مقصود از مقرباني که از آن بهرهمند ميشوند نيز پرداخته شده است. جابربن عبدالله انصاري در ذيل آية «وَمِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ» از پيامبر نقل ميکند: «هُوَ أَشْرَفُ شَرَابِ الْجَنَّةِ يَشْرَبُهُ آلُ مُحَمَّدٍ وَهُمُ الْمُقَرَّبُونَ السَّابِقُونَ» (حسکاني، 1411ق، ج 2، ص 425)؛ تسنيم از بهترين نوشيدنيهاي بهشت است که پيامبر و اهلبيت از آن مينوشند. همچنين در حديثي از امام صادق در اينباره آمده است: «تَسْنِيمٌ أَشْرَفُ شَرَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ يَشْرَبُهُ مُحَمَّدٌ وَآلُ مُحَمَّدٍ صِرْفاً وَيُمْزَجُ لِأَصْحَابِ الْيَمِينِ وَلِسَائِرِ أَهْلِ الْجَنَّةِ» (مجلسي، 1403ق، ج 8، ص 150)؛ برترين نوشيدني بهشتي، تسنيم است که مخصوص پيامبر و اهلبيت است و آنها مصاديق مقربان هستند؛ اما ساير بهشتيان از نوشيدني مينوشند که با تسنيم مخلوط شده است.
همچنين در حديث ديگري از پيامبر درباره توصيف تسنيم آمده است:
«إِنَّ فِي الْجَنَّةِ عَيْناً يُقَالُ لَهَا تَسْنِيمٌ يَخْرُجُ مِنْهَا نَهْرَانِ لَوْ أَنَّ بِهِمَا سُفُنَ الدُّنْيَا بُحِرَتْ وَعَلَى شَاطِئِ التَّسْنِيمِ أَشْجَارٌ مِنَ اللُّؤْلُؤِ وَالْمَرْجَانِ وَحَشِيشُهَا مِنَ الزَّعْفَرَان» (بحراني، 1421ق، ج 6، ص 66)؛ در بهشت، چشمهاي است که به آن تسنيم گفته ميشود، که دو رود از آن جاري ميشود که اگر کشتيهاي دنيا را در آن رودها بگذارند، به حرکت درميآيند. بر کنارههاي تسنيم، درختاني وجود دارد که شاخههاي آن از مرواريد و مرجان تازه و علف آن از زعفران است.
همچنين از ابنعباس و ابنمسعود روايت نقل کردهاند که تسنيم نام آبي است که از زير عرش روان است و بهترين نوشيدني بهشتي است که شراب اصحاب يمين را با آن مخلوط ميکنند، ولي به مقربان آب خالص تسنيم را مينوشانند و از مصاديق آية هفدهم سورة «سجده» است که ميگويد: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اُخْفِي لَهُم مِنْ قرة اَعْين» (ميبدي، 1371، ج 10، ص 419).
4ـ1ـ4. تسنیم در عرفان
بزرگان علم عرفان نيز در تبيين تسنیم به نکات مختلفي اشاره کردهاند. عبدالرزاق کاشاني ذيل آية «وَمِزَاجُهُ مِن تَسْنِيمٍ» (مطففين: 27) بر اين باور است که رحيق مختوم ترکيبي از تسنيم و چيزهاي ديگر است. تسنيم همان محبت ذات باريتعالي است که عشق حقيقي است که گاهي از آن به تعبير «کافور» ياد شده است. او معتقد است که ابرار علاوه بر محبت ذات، داراي محبت صفات نيز هستند و ترکيب اين دو به اين صورت ميشود که ابرار ذات خدا را از پشت حجاب صفات الهي مشاهده ميکنند؛ برخلاف مقربان که محبت ذات خدا را دارند و به مرحله توحيد ذات رسيدند (کاشاني، 1422ق، ج 2، ص 416). برخي ديگر از عارفان نيز به اين نکته اشاره کردهاند که ابرار از نهرهاي صفات الهي بهرهمند ميشوند، اما مقربان در درياي ذات الهي غوطهورند و ابرار نميتوانند در اين دريا وارد شوند؛ چراکه اگر وارد آن شوند، متلاشي میشوند و از بين ميروند (بقلي شيرازي، 2008، ج 3، ص 492). همچنين برخي ديگر بر اين اعتقادند که تسنيم به معناي اعلي مراتب محبت الهي است و ابرار علاوه بر محبت الهي محبت ديگران را نيز در دل دارند؛ اما مقربان فقط محبت الهي را دارند و به مقام فناء في الله و بقاء بالله رسيدهاند (کاشفي سبزواري، 1369، ص 1345). برخي نيز معتقدند تسنيم، همان معرفت و محبت خدا و لذت نظر به وجهالله است که نصيب مقربان ميشود؛ چراکه آنها محبت خدا را با محبت غير او نياميختهاند، اما ابرار محبت خدا را با محبت ديگران درهم آميختهاند و ازاينرو، از رحيق مختوم بهرهمند ميشوند که همان ابتهاجي است که گاهي از نظر به وجهالله و گاهي از نظر به مخلوقات برايشان حاصل ميشود (حقي، بيتا، ج 10، ص 372). بعضي هم معتقدند که تسنیم همان «عين الوحدة الذاتية الإلهية» است و کساني که با يقين حقي به خداوند تقرب جستند از آن بهرهمند خواهند شد (نخجواني، 1999، ج 2، ص 494).
بنابراين با توجه به آيات قرآن، تسنیم نام نهري است که از مراتب بالاي بهشت جاري شده و فقط مقربان ميتوانند از آن به صورت خالص بنوشند؛ اما ساير بهشتيان مخلوطي از تسنيم و شرابهاي ديگر بهشتي را مينوشند که با تعبير «رحيق مختوم» به آن اشاره شده است. براساس احاديثي که ذکر شد، مقربان کساني هستند که به درجات والاي قرب الهي رسيدهاند و مصداق آن پيامبر و اهلبيت هستند. همچنين براساس سخناني که از اهل عرفان بيان گرديد نيز ميتوان گفت مقربان کساني هستند که به درجات والاي معرفت و محبت الهي رسيدهاند و بالاترين مراتب يقين به خدا را دارند و آنان کساني هستند که محبت خدا را با محبت ديگران مخلوط نکردهاند و بيشک مصداق اتمّ و اکمل مقربان، پيامبر و اهلبيت هستند. ساير اهالي بهشت مخلوطي از نهر تسنيم با ساير شرابهاي بهشتي مينوشند؛ ازاينرو، با توجه به اينکه در موقف حوض کوثر در قيامت همه بهشتيان اعم از مقربان و ابرار بر آن وارد ميشوند و از آب آن حوض مينوشند، نميشود آب حوض کوثر به صورت خالص از چشمه تسنيم باشد؛ چراکه ابرار ظرفيت و اجازه نوشيدن از تسنيم به صورت خالص را ندارند. بنابراين آب حوض کوثر مخلوطي از تسنیم و «ماء معين» است.
2ـ4. مَعین
1ـ2ـ4. مَعین در لغت
در تبيين مفهوم مَعین ابتدا بايد معناي لغوي مَعین مشخص شود. مَعین از ريشه (ع ي ن) و اسم مفعول است که «مَعيون» با اجراي قواعد اعلال به اين شکل (مَعين) درآمده است. «عان» به معناي جاري شدن است و «ماء معين» به معناي آب جاري است (ابنمنظور، 1414، ج 13، ص 304). همچنين اگر مَعین از ريشه (م ع ن) و بر وزن «فعيل» دانسته شود، با توجه به اينکه «معن» به معناي حرکت کردن است، «ماء معين» به معناي آب جاري خواهد بود (همان، ص 409). در قرآن کريم نيز در آية «إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتيكُمْ بِماءٍ مَعين» (ملک: 30) «ماء معين» در معناي لغوي آن يعني آب جاري به کار رفته است.
2-2-4. مَعین در قرآن
در قرآن کريم «ماء معين» به عنوان يکي از نوشيدنيها و نعمتهاي بهشتي بيان شده است. در دو آيه به اين موضوع اشاره شده: «يُطافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعينٍ» (صافات: 45)؛ «بِأَكْوابٍ وَأَباريقَ وَكَأْسٍ مِنْ مَعينٍ» (واقعه: 18). اين دو آيه درباره نعمتهايي است که به بهشتيان داده ميشود که يکي از آنها نوشيدني است که در ظرفهاي گرانبها ريخته ميشود و نامش «ماء معين» است. خداوند در سورة مبارکة «واقعه» به مسائل مربوط به قيامت ميپردازد و در ضمن بيان وقوع قيامت، مردم را به سه دسته تقسيم ميکند: دسته اول گروه سعادتمندان، دسته دوم شقاوتمندان و دسته سوم را پيشگامان معرفي ميکند و در ادامه آيات اين سوره، درصدد بيان نعمتهاي مادي و معنوي براي آنهاست و يکي از نعمتها را «ماء معين» تعبير ميکند با قدحها، کوزهها و جامهايي از باده ناب و پاک که از نوشيدنش سردرد نميگيرند.
«اکواب» جمع «کوب» به معناي کوزهاي است که دسته نداشته باشد؛ ولي «ابريق» هم دسته و هم لوله دارد و مراد از معين، خمري است که در مقابل ديدگانشان جريان دارد (طوسي، بيتا، ج 9، ص 493). علامه طباطبائي در ذيل آية 45 سورة «صافات» به اين نکته اشاره ميکند که «کأس» به ظرفي گفته ميشود که در آن خمر و شراب ريخته شده باشد، اما اگر ظرف خالي باشد به آن «قدح» ميگويند. ايشان معتقد است که مقصود از مَعین در اين آيه، شرابي است بسيار زلال و شفاف (طباطبائي، 1417ق، ج 17، ص 137). ايشان همچنين در ذيل آية 18 سورة «واقعه» درباره مَعین، میگوید شرابي بهشتي است که همگان میتوانند آن را مشاهده کنند و جاري و روان است. وي در ادامه در مقام مقايسه بين شراب دنيايي و شرابهاي بهشتي تصريح ميکند که شرابهاي بهشتي برخلاف شراب دنيايي هيچگونه کسالت، مرض، ضعف و زوال عقل براي فرد نميآورد (همان، ج 19، ص 122).
آيتالله مکارم شيرازي ذيل آيه 18 سورة «واقعه» معتقد است که «معين» از ماده معن به معناي جاري است. وي در ادامه تصريح ميکند که چشمههايي از شراب طهور در بهشت جريان دارد که هر لحظه پيمانهها را از آن پر ميکنند و گرداگرد بهشتيان ميگردانند. وي درباره کيفيت اين شراب بر اين نکته تأکيد ميکند که اين شراب پاک، تمامشدني نيست و براي تهيه آن نياز به زحمت نيست و چنین نيست که اين شراب فاسد شود و از بين برود (مکارم شيرازي و همكاران، 1374، ج 26، ص 278ـ279). بررسي تفاسير مختلف نشان ميدهد که اکثر قريب به اتفاق مفسران درباره «ماء مَعين» معتقدند که شرابي بهشتي و قابل مشاهده برای همه افراد است و همچنين مانند آب، جاري و در حرکت است (ر.ک: ابوعبيده، 1381ق، ج 2، ص 249؛ ابنوهب، 1424ق، ج 2، ص 370؛ طبري، 1412ق، ج 27، ص 100؛ ماتريدي، 1426ق، ج 9، ص 491؛ سمرقندي، 1416ق، ج 3، ص 392؛ ثعلبي، 1422ق، ج 9، ص 204؛ طوسي، بيتا، ج 9، ص 493؛ طبرسي، 1415ق، ج 9، ص 327). همچنين برخي مفسران نقل کردهاند که بعضی صحابه مانند ابنعباس نيز درباره «ماء معين» به همين نکات اشاره کردهاند و آن را به معناي شرابي جاري و قابل مشاهده دانستهاند (ميبدي، 1371، ج 9، ص 445؛ ابوحيان، 1407ق، ج 2، ص 1051؛ ثعالبي، 1418ق، ج 5، ص 363؛ آلوسي، 1415ق، ج 14، ص 136).
3-2-4. مَعین در عرفان
عرفا و حکما نيز در تبيين حقيقت «ماء معين» نکات عميقي را مطرح کردهاند. ابنعربي «ماء معين» را سرچشمه برخي منازل، و مربوط به علوم توحيدي و الهي میداند. وي در تبيين خصوصيات منازل و خصوصيات عالم تکوين به بررسي «منزل التقرير» ميپردازد. او اين منزل را منزل «سکون» و «ثبوت» ميداند و معتقد است اين منزل شامل منازل مختلفي مانند: منزل تعداد النعم، منزل رفع الضرر و منزل الشرك المطلق ميشود. وی در ادامه به ابياتي از اشعار خود اشاره ميکند:
تقررت المنازل بالسكون
و رجحت الظهور على الكمون
و دلت بالعيان على عيون
مفجرة من الماء المعين
ابنعربی بر اين باور است که هنگامي که در اين منزل، براي سالک ثبوت و سکون منازل حاصل شود آنچه از علوم الهيه در اين منازل وجود دارد براي او عيان ميشود و به صورت کامل بر آنها احاطه مییابد. وي براي تقريب به ذهن مثالي درباره شعله آتش مطرح ميکند. شعله آتش زماني که در حرکت و تغيير شکل است هرکسي آن را به شکلي ميبيند برخي آن را دايره و برخي ديگر آن را چندضلعي ميدانند، اما زماني که ثبوت و سکون پيدا کند همه افراد به راحتي ميتوانند به خصوصيات و ويژگيهاي آن و آنچه که در درون آن اتفاق ميافتد علم و آگاهي پيدا کنند. ابنعربي معتقد است که در منزل سکون نيز زماني که سکون و ثبوت حاصل شود افراد ميتوانند به علوم الهي که در اين منازل وجود دارد آگاهي یابند. بنابراين همانگونه که در ابيات فوق مشاهده ميشود ابنعربي «ماء معين» را سرچشمه برخي منازل، و مربوط به علوم توحيدي و الهي ميداند (ابنعربي، 1994، ج 3، ص 137).
عبدالرزاق کاشاني در ذيل آيه «بأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ» (واقعه: 18) مينويسد: «من خمور الإرادة و المعرفة و المحبة و العشق و الذوق و مياه الحكم و العلوم» (کاشاني، 1422ق، ج 2، ص 311). او بر اين باور است که مراد از «ماء معين»، حکمت و علوم الهي است. علومي که جنبه توحيدي دارد و درباره شناخت خداوند و صفات و خصوصيات اوست. در بهشت کساني که به خدا نزديک شدند علوم و معرفت توحيدي و الهي ميآموزند و از اين طريق محبت و عشق آنها به خداوند افزوده ميشود و لذت و شوق فراواني براي آنها به وجود ميآيد. وي در ادامه به کيفيت اين شراب اشاره ميکند و معتقد است که اين شراب حالت مستي و نئشگي ندارد و نوشندگان آن هوشياري خود را از دست نميدهند؛ چراکه هرکس از اين شراب که علوم الهي و توحيدي است، بنوشد، لذت يقين را چشيده است. لذت يقين و محبت وصول به خدا چنان است که درد شوق و ترس از دست رفتن ندارد و با يافتن ذات الهي، از دريافت و درک صفات او محروم نيست (کاشاني، 1422ق، ج 2، ص 311). همچنين نخجواني درباره ماء معين ميگويد: «نبعت من بحر اللاهوت و ترشحت من عين الحياة المنتشئة من حضرة الرحموت» (نخجواني، 1999، ج 2، ص 214). او معتقد است که ماء معين از چشمه حيات و زندگي جاري ميشود و اين چشمه از مراتب بالاي توحيد و يگانگي باريتعالي نشئت گرفته است.
صدرالمتألهين در تبيين آية 18 سورة «واقعه» و در تبيين مقصود از «ماء معين» مينويسد:
شراب الأحديّة معين، جار في أنهار المدارك الشوقيّة و المشارب الذوقيّة، مكشوف لأهل المشاهدة و العيان، إذ منبعه منشأ الحيوة و العقل و الشهود. فكيف لا يعان و لا يعاين (صدرالمتألهين، 1366، ج 7، ص 31).
صدرالمتألهين نوشيدن «ماء معين» را کنايه از درک احديت و يگانگي منشأ هستي ميداند. او معتقد است که بهشتيان به مقامي ميرسند که يگانگي خداوند را با تمام وجود درک ميکنند و به حدي براي آنها اين مطلب روشن ميشود که گويي با دو چشم خود آن را به صورت واضح و شفاف ميبينند و هيچ حجابي ميان آنها و مفهوم احديت خداوند وجود ندارد. بنابراين «ماء معين» مربوط به معارف الهي و توحيدي است که در بهشت برخي از بهشتيان به مقام درک چنين معارف والايي نائل ميشوند و لذتي که از درک معرفت توحيدي ميبرند و آرامش و سکينهاي که نصيبشان ميشود به حدي است که گويي باده مستانه نوشيدند.
سيدمحمدحسين تهراني درباره ماء معين و چشمه تسنيم معتقد است که ماء معين جزء معارف الهي است و ماء تسنيم ولايت و محبت است و با مخلوط و توأم شدن اين دو با هم، مزاجي از علوم الهيه و ولايت که حقيقت توحيد را تشکيل ميدهند به دست ميآيد. وي در ادامه به اين نکته تأکيد ميکند که ترکيب علوم الهيه و ولايت، سيرابکننده جگرهاي سوخته است که هرکس از آن بنوشد، هرگز تشنه نميشود و هرکس از آن ننوشد، سيرابکننده ديگري براي او وجود ندارد (حسيني طهراني، 1423ق، ج 9، ص 459).
با توجه به اينکه در آياتي که اشاره شد، «ماء معين» به عنوان يک نعمتي بهشتي و مهم مورد تأکيد قرار گرفته است و ازجمله نعمتهايي است که مورد تجليل قرار گرفته و طبق آيات قرآني، ماء معين توسط غلامان بسيار نيکو و در بهترين جامها و ظرفهاي بهشتي در ميان بهشتيان توزيع ميشود، ميتوان نتيجه گرفت که ماء معين نسبت به ساير نعمتهاي بهشتي از جايگاه برتر و والاتري برخوردار است. حقيقت ماء معين ميتواند درک و آگاهي شهودي به معارف و علوم مربوط به يگانگي ذات خداوند و همچنين شناخت صفات مختلف او باشد؛ ازاينرو، بهشتيان علم و آگاهي ويژهاي نسبت به ذات و صفات خداوند پيدا ميکنند و با توجه به اينکه بهرهمندي افراد از شراب و نوشيدني بسته به مقدار ظرفيت و توان هر شخصي متفاوت است، ميتوان گفت هريک از بهشتيان با توجه به مرتبه و ظرفيت خود از علوم الهي و توحيدي بهرهمند ميشوند و افرادي که در درجات و مراتب بالاي بهشت قرار دارند، از علوم الهي و توحيدي بيشتري بهرهمند ميگردند.
نتيجهگيري
با بررسي متون ديني در باب حوض کوثر، روشن شد که حوض کوثر يکي از مواقف بسيار مهم قيامت است که پيامبر در آنجا حضور دارد و قرآن و اهلبيت بر او وارد ميشوند. همچنين بهشتيان قبل از ورود به بهشت، به اين موقف وارد ميشوند و از حوض کوثر به آنها نوشانده ميشود. از مجموعه ويژگيهايي که براي اين حوض در روايات آمده است، روشن ميشود که حقيقت حوض کوثر، ظهور حقيقت هدايتي است که انسان در دنيا از طريق تعاليم پيامبراکرم و اهلبيت دريافت نموده است و کساني که در دنيا مسير هدايت الهي را دنبال کردند و از پيامبر، قرآن و اهلبيت اطاعت و پيروي کردند، به حوض کوثر وارد ميشوند و عطش هدايتشان توسط اهلبيت برطرف ميشود و به درجات والاي توحيدي ميرسند.
در تبيين حقيقت حوض کوثر مشخص شد که سرچشمه آب آن از بهشت است و دو نهر از بهشت در حوض کوثر ريخته ميشود که يکي تسنیم و ديگري «ماء معين» نام دارند. تسنيم برترين شراب بهشتي است که مخصوص مقربان است و فقط مقربان ميتوانند از آن به صورت خالص بنوشند و ساير بهشتيان از مخلوطي از تسنيم و ساير شرابهاي بهشتي بهرهمند ميشوند و ماء معين شرابي بهشتي است که در ظرفهاي گرانبها و توسط غلامان نيکو در ميان اهالي بهشت توزيع ميشود. ميتوان گفت ماء معين کنايه از علم و حکمت توحيدي و الهي است که بهشتيان براساس ظرفيت خود از آن بهرهمند ميشوند و به علوم الهي و توحيدي به همراه صفات خداوند آگاهي پيدا ميکنند. ترکيب تسنيم و ماء معين در حوض کوثر را ميتوان ترکيبي از علوم توحيدي و محبت ولايت الهي دانست که بهشتيان پيش از ورود به بهشت از آن مينوشند. هرچند که بهشتيان در زماني که در دنيا زندگي ميکردند علم و آگاهي به توحيد و يگانگي خداوند داشتند و همچنين ولايت او راپذيرفته و به او محبت و عشق داشتند، اما با نوشيدن از حوض کوثر مراتب بالاتر علوم توحيدي و ولايت الهي نصيبشان ميشود و آن عطش کسب علوم توحيدي و درک معارف الهي تا حد بسياری برطرف میگردد و از آن پس هيچگاه تشنگي بر آنها چيره نميشود.
- ابن ابيعاصم، 1413ق، السنه، بيروت، المکتب الاسلامي.
- ابنعبدالبر، 1387ق، التمهيد لما في الموطأ، مغرب، وزارة عموم الاوقاف.
- ابنعربى، محيىالدين، 1994م، الفتوحات المكيه، بيروت، دار احياء التراث العربى.
- ابنکثير دمشقي، اسماعيلبن عمر، 1418ق، البداية و النهاية، تحقيق عبداللهبن عبدالمحسن التركي، بيروت، دار هجر.
- ابنمنظور، محمدبن مكرم، 1414ق، لسان العرب، بيروت، دارالفکر.
- ابنوهب دينورى، عبداللهبن محمد، 1424ق، تفسير ابنوهب، بيروت، دار الكتب العلميه.
- ابوحيان، محمدبن يوسف، 1407ق، تفسير النهر الماد من البحر المحيط، بيروت، دار الجنان.
- ابوعبيده، معمربن مثنى، 1381ق، مجاز القرآن، قاهره، مكتبة الخانجي.
- احمدبن حنبل، 1403ق، فضائل الصحابه، بيروت، مؤسسة الرساله.
- ازهري، محمدبن احمد، بيتا، تهذيب اللغه، بيروت، دار احياء التراث.
- آلوسى، محمود، 1415ق، روح المعاني، بيروت، دارالكتب العلميه.
- بحراني، سيدهاشم، 1421ق، غاية المرام، بيروت، التاريخ العربي.
- بخاري، محمدبن اسماعيل، 1422ق، صحيح البخاري، بيروت، دارالطوق النجاه.
- براک، عبدالرحمنبن ناصر، 1429ق، شرح عقيده الطحاويه، بيروت، دارالترمريه.
- بشوی، محمدیعقوب، 1396، «بررسی تطبیقی روایات تفسیری فریقین درباره کوثر»، مطالعات تطبیقی قرآن و حدیث، ش 8، ص 44ـ61.
- بقلى شيرازى، روزبهان، 2008م، تفسير عرائس البيان، بيروت، دارالكتب العلميه.
- ترمذي، محمدبن عيسي، 1998م، سنن الترمذي، بيروت، دارالغرب الاسلامي.
- ثعالبى، عبدالرحمنبن محمد، 1418ق، تفسير الثعالبى، بيروت، دار احياء التراث العربي.
- ثعلبى، احمدبن محمد، 1422ق، الكشف و البيان، بيروت، دار احياء التراث العربي.
- جرجاني، عليبن محمد، 1325ق، شرح المواقف، قم، شريف الرضي.
- جوادي آملي، عبدالله، 1366، مبدأ و معاد، قم، الزهراء.
- ـــــ ، 21/01/1399، جلسه درس تفسير سوره کوثر.
- جوهري، اسماعيلبن حماد، 1407ق، الصحاح، بيروت، دار العلم للملايين.
- حسکاني، عبيداللهبن عبدالله، 1411ق، شواهد التنزيل، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
- حـسيني طهراني، سيدمحمدحسين، 1423ق، معادشناسي، مشهد، نور ملکوت قرآن.
- حقي، اسماعيل، بيتا، روح البيان، بيروت، دارالفکر.
- حیدری، ندیم حسین، 1397، «پژوهشی در بررسی و تبیین تطبیقی مصداق کوثر از منظر فریقین»، حسنا، ش 35، ص 133ـ164.
- راغب اصفهاني، حسينبن محمد، 1412ق، مفردات الفاظ القرآن، بيروت، دار القلم.
- زبيدي، محمدمرتضي، 1414ق، تاج العروس، قم، دارالفکر.
- زمخشري، محمودبن عمر، 1407ق، الکشاف، بيروت، دارالکتاب العربي.
- سمرقندى، نصربن محمد، 1416ق، تفسير السمرقندى، بيروت، دارالفكر.
- سيد قطب، 1412ق، في ظلال القرآن، بيروت، دارالشروق.
- شيخ بهائي، حسين، 1415ق، الاربعون حديثاً، قم، مؤسسة النشر الاسلامي.
- صدرالمتألهين، 1354، المبدأ و المعاد، تهران، انجمن حکمت.
- ـــــ ، 1366، تفسير القرآن الکريم، قم، بيدار.
- ـــــ ، 1379ق، الحکمة المتعاليه في الاسفار العقلية الاربعة، قم، مصطفوي.
- ـــــ ، 1413ق، اسرار الآيات، بيروت، دارالصفوه.
- ـــــ ، 1422ق، شرح الهداية الاثيريه، بيروت، التاريخ العربي.
- صدوق، محمدبن علي، 1362، الخصال، قم، جامعة مدرسين.
- ـــــ ، 1376، الأمالي، تهران، كتابچى.
- ـــــ ، 1378، عيون اخبار الرضا، تهران، جهان.
- ـــــ ، 1395ق، کمالالدين و تمام النعمه، تهران، اسلاميه.
- ـــــ ، 1414ق، الاعتقادات، قم، كنگرة شيخ مفيد.
- طباطبائي، سيدمحمدحسين، 1417ق، الميزان، قم، جامعة مدرسين.
- طبرسي، فضلبن حسن، 1415ق، مجمع البيان، بيروت، الاعلمي.
- طبرى، محمدبن جرير، 1412ق، جامع البيان، بيروت، دار المعرفه.
- طريحي، فخرالدين، 1375، مجمع البحرين، تهران، المرتضويه.
- طوسي، محمدبن حسن، 1414ق، الامالي، قم، دارالثقايه.
- ـــــ ، بيتا، التبيان، بيروت، دار احياء التراث.
- عباد البدر، عبدالمحسن، 1423ق، قطف الجني الداني، رياض، دارالفضيله.
- عثمان، حمدبن ابراهيم، 1430ق، شرح اعتقادات ائمة الحديث، رياض، مکتبة الرشد.
- عسقلاني، ابنحجر، 1379ق، فتح الباري شرح صحيح البخاري، بيروت، دار المعرفه.
- فخررازى، محمدبن عمر، 1420ق، التفسير الكبير، بيروت، دار احياء التراث العربى.
- فراهيدي، خليلبن احمد، 1409ق، العين، قم، هجرت.
- فيض کاشاني، ملامحسن، 1377، علم اليقين، قم، بيدار.
- فيومي، احمد، 1418ق، المصباح المنير، بيروت، العصريه.
- قرطبى، محمدبن احمد، 1364، الجامع لأحكام القرآن، تهران، ناصر خسرو.
- قضایی، محمدرضا و همكاران، 1398، «بررسی مصداق کوثر در سوره کوثر در تفاسیر روائی شیعه و سنی»، پژوهشهای تفسیر تطبیقی، ش 10، ص 129-150.
- کاشاني، عبدالرزاق، 1422ق، تفسير ابنعربي، بيروت، دار احياء التراث العربي.
- کوفي، ابوالقاسم، 1410ق، تفسير فرات کوفي، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
- كاشفى سبزوارى، حسينبن على، 1369، مواهب عليّه، تهران، اقبال.
- كلينى، محمدبن يعقوب، 1407ق، الكافي، تهران، دار الكتب الاسلاميه.
- ماتريدى، محمد، 1426ق، تأويلات أهل السنة، بيروت، دار الكتب العلميه.
- مجلسي، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار، بيروت، دار احياء التراث العربي.
- مسلمبن حجاج، ابوالحسن، بيتا، صحيح مسلم، تحقيق محمدفؤاد عبدالباقي، بيروت، دار احياء التراث العربي.
- مصطفوي، حسن، 1368، التحقيق في کلمات القرآن الکريم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
- مکارم شيرازي، ناصر و همكاران، 1374، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه.
- ميبدي، رشيدالدين، 1371، کشف الاسرار، تهران، اميرکبير.
- نخجواني، نعمتاللهبن محمود، 1999م، الفواتح الالهيه، مصر، دار رکابي.
- نسائي، احمد، 1421ق، السنن الكبرى، بيروت، الرساله.
- يزدانپناه، سيديدالله، 1393، مباني و اصول عرفان نظري، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.