معرفت کلامی، سال دوازدهم، شماره دوم، پیاپی 27، پاییز و زمستان 1400، صفحات 203-220

    الهیات زیست‌‌‌محیطی آیت‌الله جوادی آملی بررسی تأثیر جهان‌بینی اسلامی بر محیط‌زیست

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ سمیرا کریم نژادی / دکتری کلام اسلامی جامعة الزهراء(س) / karimnejadi400@gmail.com
    ابراهیم علی پور / استادیار گروه فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی / i.alipour@isca.ac.ir
    چکیده: 
    نقش الهیات در کنترل و حل بحران فراگیر زیست محیطی مهم و تأثیر گذار است. آیت الله جوادی آملی با تبیین رابطه انسان و طبیعت مبتنی بر جهان بینی توحیدی و جایگزینی عنوان «خلقت» به جای «طبیعت»، درصدد ارائه راه حلی برآمده است. لوازم خاص دیدگاه مذکور مبتنی بر آن است که انسان در مقام خلیفة اللهی، برترین مخلوق هستی بوده و طبیعت مسخر اوست. از سوی دیگر، وی امانتدار و مالک طبیعت به نحو مشروط و مأذون از سوی خداوند است. درک صحیح این جایگاه به هماهنگی و تعامل مطلوب بشر با طبیعت منجر می شود. ایشان مهم ترین موانع ارتباط صحیح انسان با طبیعت را روحیه سلطه جویی و استکبار طلبی بشر امروز بر مبنای جهان بینی مادی گرایانه و انسان مدارانه تعبیر می کند. از نظر ایشان، توجه به آثار و ثمرات مادی و معنوی طبیعت و کارکرد آن در سلامت و رشد معرفتی، عقلانی و روحی انسان و درک تأثیرات متقابل روابط وی با زیست بوم براساس نگرش توحیدی به هستی، عملکرد بشر را نسبت به طبیعت اصلاح و تنظیم می نماید که ثمره آن آبادانی و تکامل مادی و معنوی محیط زیست و حل بحران های آن خواهد بود.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Environmental Theology of Ayatollah Javadi Amoli, Studying the impact of Islamic Worldview on the Environment
    Abstract: 
    Theology has a great and effective role in controlling and solving the pervasive environmental crisis. Ayatollah Javadi Amoli has tried to provide a solution by explaining the relationship between human and nature, based on the monotheistic worldview and replacing the title "creation" instead of "nature". His view entails that human as the Divine caliph (vicegerent) is the best of God’s creatures and nature is disposed for him. On the other hand, he is conditionally the trustee and owner of nature and has God’s permission by condition. The correct understanding of this position leads to a kind of harmony between human and nature, and their correct interaction. He believes the most important obstacles to the correct relationship between man and nature is human’s domineering and arrogant spirit nowadays, which is based on the materialistic and humanistic worldview. He believes human’s behavior towards nature will be corrected and regulated by paying attention to the material and spiritual effects and products of nature, and its function in cognitive, intellectual and spiritual health of human being, and understanding the mutual effects of human’s relationships with the ecosystem, having a monotheistic approach to existence. This will be effective on the material and spiritual development and perfection of the environment and solving its crises.
    References: 
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    بحران فراگير زيست‌محيطي از مهم‌ترين دغدغه‌هاي بشر در دنياي معاصر به‌شمار مي‌رود؛ به‌گونه‌اي‌‌که توجه بیشتر انديشمندان را به ساحات تأثيرگذار آن معطوف نموده است.
    محيط‌‌زيست که سکونتگاه موجودات و بستر تکامل جسمي ـ روحي آنان است، به نوعي ضامن آسايش، بقا، امنيت، سلامت و استکمال مادي و معنوي بشر و نسل‌هاي آتي وي نيز هست (جوادي آملي، 1388الف، ص 27ـ28). رد پاي توجه به زيست‌بوم، اعتقاد به شعورمندي طبيعت، احترام و تقديس آن را در اقوام بدوي و آیين‌هاي گوناگون پيشا‌تاريخي مي‌توان مشاهده نمود (هيوم، 1959، ص 58). از سوی دیگر، اديان آسماني در تعاليم خود، خلقت را منظومه‌اي متصل به حقيقتي الهي مي‌دانند که خاستگاه آدمي منشأ طبيعت و غايت آنان است (نصر، 1386، ص 52).
    در دوران علمي ـ صنعتي و تحولات نوین، تحت تأثير نگرش‌هاي فکري ـ فلسفي مدرنيته، ازجمله اومانيسم، سکولاريسم و علم‌گرايي افراطي و ظهور فن، ديدگاه قدسي به طبيعت به نگاهي ابزارگرايانه و سودمدارانه تقليل يافته است (جوادي آملي، 1387الف، ص 33ـ53). حاصل چنين رويکردي علاوه بر بهره‌وري بي‌رويه از طبيعت و تصرف غيراصولي در آن، با فرايندهاي تخريبي زيستي همراه بوده است. افزايش آلاينده‌هاي مخربْ گرمايش زمين و تخريب لايه ازن را در پي داشته است، و با نابودي زیست‌بوم (اکوسيستم‌) و آلودگي آب و هوا، تنوع زيستي و گونه‌هاي گياهي و جانوري در معرض نابودي است (بحران محیط‌زیست، مرجع آنلاین آکسفورد).
    الهيات محيط‌زيست حاصل مطالعات و کاوش‌هاي الهي‌دانان و متفکراني است که تلاش نموده‌اند راهکارهاي معرفتي در زمینه حفاظت از محيط‌زيست و حل چالش‌هاي آن ارائه دهند. متکلمان و صاحب‌نظران مسيحي با ارائه الگوهاي الهياتي، و انديشمندان مسلمان نيز با بهره‌گيري از مباني و آموزه‌هاي اسلامي در اين مسير گام برداشته‌اند.
    پژوهش حاضر درصدد بررسي چگونگي تأثير جهان‌بيني اسلامي بر محيط‌زيست و کارکرد الهياتي آن در حل بحران‌ها از نگاه آيت‌الله جوادي آملي است. از نوآوري‌هاي ايشان جايگزيني عنوان «خلقت» به جاي «طبيعت» است. ایشان با واکاوي ريشه‌هاي بحران، نگرش مادي‌گرايانه و انسان‌مدارانه به جهان هستي را انحراف اصلي بشر معاصر دانسته و جهان‌بيني توحيدي را براي درک جايگاه حقيقي انسان و طبيعت و تعامل مطلوب آدمي با آن ضروري شمرده است (جوادي آملي، 1389ت، ص 130). نگرش ايشان بر مباني فلسفي و کلامي، شامل نظام احسن، حکمت باري‌تعالي و مقام خليفة‌اللهي انسان مبتني بوده و تبيين نسبت متوازن ميان وي و طبيعت به‌مثابه صنع الهي، مبناي ارائه نظام هستي‌شناسي و معرفت‌شناسي الهياتي است که مي‌تواند به برون‌رفت از بحران مدد رساند (جوادي آملي، 1388الف، ص 19ـ24). ‌علاوه بر این، توجه به آثار و ثمرات مادي و معنوي طبيعت و کارکرد آن در سلامت و رشد معرفتي، عقلاني و روحي انسان، از لوازم و نتايج نگاه آيت‌الله جوادي آملي در اصلاح و تنظيم تعاملات زيست‌محيطي بشر به‌شمار مي‌رود.
    1. ويژگي‌هاي دوران مدرن و نسبت آن با بحران‌هاي زيست‌‌محيطي
    عصر جدید تحت تأثير جنبش‌هاي فکري و انقلاب‌هاي علمي ـ فرهنگي، دگرگوني‌ها و تحولات شگرف الهياتي، متافيزيکي و فناورانه را به دنبال داشت که مجموعه اين تغييرات و تحولات بر زندگي مادي و معنوي انسان معاصر در ابعاد نظري و عملي تأثير گذاشت. ازجمله، مناسبات ميان انسان و طبيعت را دچار دگرگوني نمود که بحران‌هاي زيست‌‌محيطي بخشي از فرايند مذكور و نتايج و الزامات آن به‌شمار مي‌رود. ويژگي‌هاي برجسته نوگرایی (مدرنيته) را مي‌توان در نکات ذيل خلاصه نمود:
    1. از پيامدهاي توجه افراطي به «علم» و انحصار آن در تجربه و حس، تهي‌شدن دانش از معنا و مفهوم قدسي و دوري آن از الهيات بود، تاآنجاکه برخي از انديشمندان را بر آن داشت تعريف «علم» را با تحصيل و مهار طبيعت همسان تلقي نمايند؛ به‌گونه‌اي‌که غايت معرفت، سلطه هرچه بيشتر انسان بر زيست‌‌بوم و تصرف بي‌رويه در آن تبيين گرديد (بيکن، 2000، ص 102ـ169).
    2. فناوری به‌‌مثابه ماهيت جهان معاصر، علاوه بر ارائه ابزارهاي نوين و پيشرفت ماشين‌آلات صنعتي، با نگاه انسان‌مدارانه به فناوری همراه گرديد که از لوازم آن، تغيير نگرش به عالم و غلبه تفکر ابزارگرايانه به طبيعت بود. همچنين با شيفتگي و اسارت انسان معاصر به ابزارهاي نوین و تعامل غيراخلاقي وي با طبيعت در جهت اهداف منفعت‌طلبانه، زيست‌‌بوم به‌مثابه منبع ذخيره انرژي تلقي گرديد که بهره‌برداري حداکثري محيط‌زيست و تخريب شگرف فيزيکي و معنوي آن را در دو قرن اخير در پي داشت (هايدگر، 1977، ص 10).
    3. باور به اصالت عقل و تأکيد بر عقل خودبنياد به‌‌مثابه يگانه مرجع نيل به حقيقت و استقلال و محوريت آن در تمام امور نظري و عملي، ديگر ويژگي دنياي جدید بود. عقل‌محوري مبتني بر نفي جهان‌بيني الهي، تمام جنبه‌هاي علمي، اقتصادي، سياسي و اجتماعي زندگي بشر امروزی را بازسازي نمود. علاوه بر این، حيات‌ و کارايي معارف وحياني و مباني متافيزيکي در مناسبت با عقل نوین و خرد، جزئي و ابزاري ارزيابي شد که نگرش کمي به هستي و محاسبه‌پذير کردن طبيعت از پیامد‌هاي آن بود (جوادي آملي، 1387الف، ص 44ـ46).
    4. ديدگاه انسان‌گرایانه از بنيادي‌ترين شالوده‌هاي تفکر جديد غرب و مهم‌ترين شاخصه تأثيرگذار بر تمام شئون دوران نوین است. در اين دوره، با جايگزيني انسان‌محوري به‌جای خدامحوري، آدمي در جايگاه محوري عالم قرار گرفت و تمام ارزش‌ها، روابط و حقايق در نسبت با او تبيين گرديد (آباگنانو، 1972، ص 69ـ70). برنامه‌ريزي براي سلطه بر جهان و مالکيت بر هستي، ظهور سودگرايي و لذت‌گرايي حاصل چنين نگرشي بود. انسان جدید با نگاه کاملاً ابزاري و محاسبه‌گرايانه، تعامل با طبيعت را در جهت لذات مادي و جسماني و اهداف سلطه‌جويانه خود سامان بخشيد که تخريب و تصرف بي‌رويه در محيط‌زيست از پيامدهاي آن بود (نصر، 1386، ص 345ـ346).
    5. عرفی‌گری (سکولاريسم) را مي‌توان بنياد تفکر انسان امروزی دانست که در پي تحولات فکري و فلسفي تجددطلبان (مدرنيسم) شکل گرفت. اين نگرش مبتني بر اعتقاد به اصالت امور دنيوي و حذف آخرت‌گرايي است که براساس آن به ماديات از زواياي مستقل از امور ماورای طبيعي نگاه مي‌شود. ‌علاوه بر این با ابطال دين و تنزل ارزش آن در حد خرافه و افسانه، يا تحديد قلمرو امور قدسي به مسائل فردي و اخلاقي به بهانه مخدوش شدن چهره متعالي و مطهر آن، کارکردهاي اجتماعي دين به حاشيه رانده مي‌شود (جوادي آملي، 1387الف، ص 66ـ67). بشر امروزی با فاصله‌ گرفتن از ارزش‌هاي ديني و نگرش مادي به خلقت و نظام آفرينش، طبيعت و مظاهر طبيعي را در جهت مطامع دنيوي خود تسخير نموده که بحران‌هاي زيست‌محيطي عصر حاضر را در پي داشته است.
    از نظر آيت‌الله جوادي، علم‌زدگي و عقل‌گرايي بشر متمدن در بستر مکتب انسان‌مداري، زمينه‌هاي تکوين تفکر عرفی‌نگری را فراهم ساخت (همان، ص 33ـ53). چنين رويکردي به نفي باور به مبدأ متعالي انجاميد که انسان امروزی را فارغ از هرگونه ديدگاه قدسي به عالم و احساس تعهد نسبت به اجزاي آن، با نگرش از دريچه نفسانيات، به بهره‌برداري حداکثري و لجام گسيخته از طبيعت سوق داد. نقد تحولات و انديشه‌هاي مذکور در نگاه الهياتي ايشان بررسي شده‌ است.
    الهيات محيط زيست
    الهيات زيست‌محيطي براي بهره‌گيري از ظرفيت دين، در حفاظت و حمايت از محيط‌زيست و تبيين و توجيه نظام‌مند جايگاه آن در جهان هستي شکل گرفته است. ازاين‌رو، ضمن ايفاي نقش کلامي در پاسخ به شبهات نوين، درصدد است با استفاده از سنن و منابع ديني و الگوهاي الهياتي، با تبيين نسبت ميان خداوند و جهان هستي و تحليل نقش و رابطه انسان با طبيعت، به ريشه‌يابي و چاره‌جويي بحران زيست‌محيطي بپردازد (صالح و حسني، 1396).
    اديان الهي بر استفاده از ظرفيت دين در تغيير جهان‌بيني انسان بر مبناي نظام توحيدي تأکيد کرده و به فراخور مباني و تعاليم آسماني خود، الگو‌هاي الهياتي براي مقابله با بحران محيط‌زيست ارائه داده‌اند.
    برخي از الهي‌دانان و متکلمان مسيحي با تدوين آثار و انتشار مقالات، بر رابطه نظام‌مند ميان انسان و طبيعت بر مبناي جهان‌بيني توحيدي تأکيد نموده و نگاه ابزاري به زيست‌‌بوم را محکوم کردند. همچنين ملکوت خداوند را شامل انسان و طبيعت دانسته‌اند که محيط‌زيست سالم انعکاسي از تحقق ملکوت و وعده الهي شمرده مي‌شود (نصر، 1386، ص 372ـ373). ديدگاه دين يهود در حل بحران محيط‌زيست براساس تعاليم و منابع ديني آن، ازيک‌سو، مبتنی بر اتخاذ بينشي قدسي به کائنات و از سوي ديگر، تدوين اخلاقياتي است که بر قرابت و انس بشر با عالم طبيعت تأکيد دارد و مسؤليت‌هاي انسان را در جهت حفظ کره خاکي و تأمين عدالت اجتماعي تبيين مي‌نمايد (انصاري و لاجوردي، 1391).
    مباني الهيات زيست‌محيطي آيت‌الله جوادي آملي
    1. نظام احسن و حکمت باري‌تعالي
    نظريه «نظام احسن» از مباني مهم جهان‌شناسي فلسفي، کلامي و عرفاني به‌شمار مي‌رود. براساس آن، جهان آفرينش به بهترين وجه در سايه حکمت و تدبير الهي و در پرتو رحمت، قدرت و عنايت حق تکوين يافته، به‌گونه‌اي‌که مجموعه خلقت با زيبايي، نظم و هماهنگي اجزای آن، حقيقتي واحد است که با نيکوترين نظام و محکم‌ترين انسجام رو به سوي غايتي متعالي دارد. در هستي‌شناسي آيت‌الله جوادي آملي، نظام احسن براساس عشق ذاتي الهي، عنايت و علم خداوند به هستي، وحدت و اتقان نظام خلقت، خير ذاتي حق و سريان رحمت مطلق الهي در عالم تبيين و اثبات گرديده است. براساس آن، جهان نظام‌مند آفرينش در نهايت حسن و جمال است و قداست، شعور، حيات و غايت دار بودن کائنات از ثمرات آن به‌شمار مي‌رود (جوادي آملي، 1386، ج 3، ص 603ـ639).
    در نگرش عرفاني آيت‌الله جوادي آملي، تمام عالم جلوه حق به‌شمار مي‌رود و حقایق متعدد آفرينش، تجليات آن حقيقت واحد به‌شمار می‌رود که در غايت حسن و کمال سرشته شده‌ است. براين‌اساس، عالم مظهر و تجلي کمالات ذاتي حق است و پديده‌هاي خلقت، ظهور اسماء و صفات فعل او در آفرينش محسوب مي‌شوند (همان، ص 605ـ606) که ضمن برخورداري از قداست، خير و تعالي ذاتي، شر و نقصان در آنها راه نداشته (ابن‌عربي، 1994، ج 9، ص 422)، غايت و کمالي متعالي دارد.
    براساس مباني حکمت متعاليه، ازجمله «اصالت و تشکيک وجود»، سلسله پيوسته و نظام‌مند هستيْ حقيقت واحد ذومراتبي است که از مبدأ فيض الهي و ذات جامع کمالات وجودي صادر شده و در حدوث، بقا و انسجام خود، وابستگي تام به او دارد. در چنين نگرشي، ضمن ارتباط طولي عوالم آفرينش، با استقرار مخلوقات در مراتب وجودي و اتصال عيني و تکويني آنها با يکديگر، هر فعل و انفعالي کليت نظام خلقت را متأثر مي‌سازد (جوادي آملي، 1386، ج 3، ص620ـ621). آيت‌الله جوادي آملي با استناد به «توقيفي بودن اسماء» (ر.ک: جوادي آملي، 1387ب، ج 2، ص 233ـ234) و «نظام علّي و معلولي»، اتقان و استحکام نظام آفرينش را تبيين و اثبات نموده‌ است؛ به‌گونه‌اي‌که حقايق عالم با احکام، حدود و آثار ويژه خود در مرتبه معين هستي قرار گرفته و نسبت به مقام خود، ثابت و پايدارند (جوادي آملي، 1387ب، ج 2، ص 233). در چنين نظامي، طبيعت علاوه بر جايگاه معين و متشخص خود، آثار، صفات و ارتباط ويژه‌اي با منظومه جامع خلقت دارد. آيت‌الله جوادي آملي در هستي‌شناسي توحيدي براساس اصول و مباني فوق، ضمن جايگزيني خلقت با طبيعت، محيط‌زيست را رقيقه آن وجود حقيقي (جوادي آملي، 1389، ج 13، ص 178) و تجليگاه اسماء و صفات حسناي باري دانسته که در سير نزولي عوالم وجودي تحقق يافته است (جوادي آملي، 1386الف، ص 323ـ324). ايشان محيط‌زيست و حقايق آن را مظاهر رحمت الهي، جلوه جمال حق و نشانه‌هاي الهي مي‌داند (جاثيه: 3و4) که به سبب ارتباط وثيق با حق‌تعالي، از قداست و تعالي وجودي برخوردار است (جوادي آملي، 1386، ج 3، ص 608). ‌علاوه بر این، حقايق طبيعي براساس طرح‌ريزي و تقدير مشخص و متناسب با قوا و استعدادهاي گوناگون آفريده شده‌اند و با کارکرد خاص خود، با يکديگر ارتباط و تعامل دارند. به‌عبارت دیگر، با سريان قوانين و سنن ثابت الهي در عالم طبيعت، مجموعه‌اي متوازن، متقن و نظام‌مند تحقق يافته است که هيچ‌گونه خلل و خطايي در آن راه ندارد (جوادي آملي، 1384الف، ص 339ـ341). ايشان زيست‌بوم و پديده‌هاي آن را ابداع مدبري حکيم مي‌داند که در پرتو علم، عنايت (ر.ک: صدرالمتألهين، 1981، ج 7، ص 57) و قدرت رباني به بهترين و کامل‌ترين وجوه صنع، فيض وجود يافته (همان) و ضمن بهره‌مندي از ادراک و حيات، در سير استکمالي خود به سوي ذات اقدس خداوند در حرکت‌ است (جوادي آملي، 1388الف، ص 130ـ131). ازاين‌رو، مجموعه باشکوه و نظام‌مند طبيعت، نعمتي از نعيم کبريايي و ثمره علم، قدرت بيکران، فيض و حيات سرمدي است که اثر او جز نظام احسن نخواهد بود (جوادي آملي، 1390الف، ص 37).
    2. مقام خليفة‌اللهي انسان
    با توجه به نقش محوري انسان در تحولات نظام خلقت و طبيعت، بررسي جايگاه هستي شناختي وي، رکن اصلي مباني انسان‌شناسي ديني و فلسفي محسوب می‌گردد و تبيين مقام و نقش خليفة‌الله در نظام احسن و بررسي نسبت آن با طبيعت، از اصول مهم الهيات زيست‌محيطي به‌شمار مي‌رود؛ به‌گونه‌اي‌که نحوه تعامل انسان و طبيعت و مسئوليت‌هاي وي در سلامت و حفظ محيط‌زيست، بر آن مبتني است (جوادي آملي، 1388الف، ص 15).
    در نگاه معرفت‌‌شناختي بسياري از انديشمندان، انسان به سبب جامعيت و تعدد ساحات وجودي، قابليت ادراک همه شئون هستي و سير از عالم طبيعت تا مرتبه الوهيت را دارد (موسوی خميني، 1378، ج 4، ص 8ـ9)؛ به‌گونه‌اي‌که علاوه بر وجوه ملکي، جسماني و طبيعي، ابعاد ملکوتي و الهي را داراست. همچنين واجد قواي نفس ناطقه و عاقله و از اراده و اختيار برخوردار است. براين‌اساس، در سير تکويني و استکمالي عوالم ماده تا ملکوت و صيرورت وجودي، کمالات بالقوه‌اش را متناظر با نيازهاي وجودي به فعليت می‌رساند و با کسب مراتب حيات انساني، به مقام وحدت عقلي نایل مي‌گردد (جوادي آملي، 1384ب، ص 168ـ173).
    خداوند سبحان نوع بشر را به سبب عظمت وجودي و اتصال به منبع علم الهي، به شرافت ذاتي مزين نموده و با افاضه روح الهي به مقام رفيع خليفة‌اللهي منسوب گردانيده است. از نظر استاد، حقيقت انسان با آفرينشي ويژه سرشته شده و تأله و حيات الهي مقوم هويت وي محسوب مي‌شود (جوادي آملي، 1389ج، ص 216ـ218)؛ به‌گونه‌اي‌که بينش شهودي نسبت به مدبر عالم و گرايش و حب آگاهانه به او در متن خلقت وي پيريزي شده است (جوادي آملي، 1384ب، ص 26ـ27). براين‌اساس، هرگاه با بهره‌گيري از ظرفيت‌هاي وجودي در مسير صلاح و ثواب گام بردارد، به کمال معرفت و قرب الهي نائل گشته، از اين رهگذر، مسجود ملائک و خليفه خداوند مي‌گردد (جوادي آملي، 1389، ج 3، ص 40). بنابراين، مقام خليفة‌اللهي ضمن دلالت بر جامعيت فضايل و کمالات انسان نسبت به ساير مخلوقات، از جانشيني حق‌تعالي در «تمام شئون‏ وجودى، آثار، احكام و تدابير» (طباطبائى، 1390ق، ج 1، ص 115) عالم هستي حكايت مي‌كند که آية «تبارک الله احسن الخالقين» (مؤمنون: 14) تلميح به اين معناست.
    در الهيات زيست‌محيطي آيت‌الله جوادي آملي، نظريه «خليفة‌اللهي» علاوه بر تفسير ارزش و جايگاه هستي‌شناختي انسان در عالم و تعيين روابط ميان مبدأ و معاد، ارتباطات و تعاملات وي با ساير مراتب هستي و مخلوقات را تبيين مي‌نمايد؛ به‌گونه‌اي‌که نقش محوري خلیفة‌الله را در ابعاد نظري و عملي حيات انساني، قابليت‌ها و کارکردهاي وي در عرصه حيات فردي و اجتماعي و نتايج مترتب بر آن را در خلقت و طبيعت آشکار مي‌سازد (جوادي آملي، 1384ب، ص 77). براين‌اساس، ايشان تسلط خليفة‌الله بر نظام آفرينش به اذن الهي را از شئون عملي خلافت وي مي‌داند که ضمانت علمي، اجرايي و معنوي انسان در بهره‌وري و تسخير طبيعت، مبتني بر آن است (جوادي آملي، 1389، ج 3، ص 41). درون‌مايه چنين نگرشي تصرف حکيمانه و تدبير خردمندانه زيست‌‌بوم با توجه به مصالح عالي نظام هستي و بشر است که آدمي را در مقام امين و وکيل خداوند، نسبت به پرورش قوا و انتظام اجزاي خلقت، بهره‌برداري بهينه از مواهب طبيعت و حفاظت محيط‌زيست متعهد و مسئوليت‌پذير ‌مي‌سازد (جوادي آملي، 1388، ج 16، ص 440) و دامنه رفتارهاي اخلاقي انسان را در تعامل با زيست‌‌بوم افزايش مي‌دهد (جوادي آملي، 1388الف، ص 27ـ28). ‌علاو بر این، آثار حيات طيبه و متعالي چنين جايگاهي در خلقت، تدبير فراگير جهان و احاطه قيومي بر مخلوقات را شامل مي‌شود، تاآنجاکه تصرف تکويني و تشريعي در آفرينش، فيض‌بخشي به عالم، و هدايت موجودات به سوي غايات خلقت از لوازم آن به‌شمار مي‌رود که ثمرات آن را مي‌توان در اداره و احياي زمين مشاهده نمود (جوادي آملي، 1390، ج 7، ص 47).
    بدین‌روی به تصريح آيت‌الله جوادي آملي، «فرهنگ زيست‌محيطي با مقام برين جانشيني خدا آميخته است» (جوادي آملي، 1389الف، ص 197). براين‌اساس، خليفه خداوند در پرتو حيات متألهانه، با هماهنگي و اعتدال قواي نفساني و سازگار نمودن افعال خود در جهت تعادل و کمال طبيعت (جوادي آملي، 1388الف، ص 73ـ74). علاوه بر حفاظت زيست‌بوم و رونق آن، به تعالي وجودي در سايه ارتقاي سلامت جسماني و رواني نائل مي‌آيد (جوادي آملي، 1389الف، ص 197).
    به‌ اجمال، نظريه «خليفة‌اللهي» نقش انسان را در ارتباط با طبيعت و زمين در موضوعات ذیل تعريف مي‌نمايد:
    ۱. نگرش متعادل و نظام‌مند به عالم‌هستي و طبيعت و تدبير جامع آن؛
    2. مسئوليت‌پذيري نسبت به حفاظت و آباداني زيست‌بوم و تعامل با آن؛
    3. توانايي در مديريت بحران‌ها و اصلاح ساختارها؛
    ۴. عدالت‌محوري در تنظيم روابط با عالم طبيعت مبتني بر مباني الهياتي توسعه پايدار.
    نظريه خلقت؛ جايگاه ويژه طبيعت در انديشه آيت‌الله جوادي آملي
    از نظر آيت‌الله جوادي آملي، بشر امروزی مبتني بر فلسفه الحادي غرب، نظام هستي را مجموعه‌اي فاقد حيات و منفصل از مبدأ و معاد ارزيابي مي‌کند (جوادي آملي، 1388ب، ص 135). در اين نگاه، عنوان «طبيعت» با تنزل ارزش و جايگاه الهياتي آن در خلقت همراه گشته است؛ به‌گونه‌اي‌که ضمن غفلت از پيوند طولي نظام خلقت با مبدأ هستي، سير تحولات و تطورات مظاهر طبيعي به صورت عرضي، در محدوده نظام داخلي آن و در بستر زمان، حرکت، ماده و نظاير آن بررسي مي‌شود (جوادي آملي، 1388ب، ص 135؛ همو، 1388الف، ص 129). علاوه بر این، با نگرش ابزاري و سلطه‌جويانه به طبيعت، آن را وسيله‌اي در جهت توسعه رفاه مادي و رونق اقتصادي قلمداد نموده، در جهت اهداف منفعت‌طلبانه به خدمت مي‌گيرد. ايشان در نقد و بررسي ديدگاه فوق، نظريه «خلقت» را ارائه نموده و با تبديل جريان «طبيعت» به عنوان «خلقت» و فعل الهي، درصدد اصلاح نگرش انسان معاصر به محيط‌زيست و تبديل آن به جايگاه ذاتي و منظم طبيعت در جهان آفرينش برآمده‌اند.
    در آموزه‌هاي اسلامي، مبتني بر نظام احسن الهي، عالم طبيعت گستره حيات انسان و ساير موجودات به‌شمار مي‌رود که در فعليت‌بخشي به غايت خلقت مؤثر است؛ به‌گونه‌اي‌که حقايق طبيعي افعال الهي‌اند که ضمن اتصال وجودي با حق‌تعالي و ارتباط با انسان و عالم هستي، از مبدأ فيض و اسماء الهي نشئت گرفته و به آن منتهي مي‌گردند. براين‌اساس، شعورمند، تسليم و تسبيح‌گوي ذات اقدس الهي و از هدفمندي خاص و عام برخوردارند. بنابراين، جايگاه طبيعت در سلسله‌مراتب نظام خلقت از ارکان غايتمندي جهان آفرينش به‌شمار مي‌رود و از قداست و ارزشمندي ذاتي برخوردار است. بدین‌روی، تخريب و تضييع مواهب طبيعي يا اختلال در شبکه زیست‌بوم‌ها، حيات زيست‌‌بوم و چرخه هستي را به مخاطره مي‌اندازد که غفلت از جايگاه و غايت طبيعت در نظام آفرينش، کفران نعمت الهي و تهديد کل عالم محسوب مي‌شود (جوادي آملي، 1396، ص 737ـ738؛ طباطبائي، 1390ق، ج ‏16، ص 195).
    بنابراين، نظريه «خلقت» ضمن تبيين جايگاه ارزشمند طبيعت در جهان هستي، بر ساير قلمروهاي جهان آفرينش سايه مي‌اندازد و با مباني توحيدي وابسته است. عنوان «خلقت» مقوم هويت زمين و موجودات محسوب مي‌شود که شناخت آن بدون معرفت خالقي مدبر و حکيم امکان‌پذير نیست (جوادي آملي، 1389ب، ص 130).
    ازاين‌رو، سياست‌ها و راهبردهاي نظري و عملي قرآن و عترت در جهت حفاظت و آباداني محيط‌زيست، براساس جايگاه ارزشمند طبيعت در جهان خلقت شکل گرفته است (جوادي آملي، 1388الف، ص 46). همچنين توجه به الهيات زيست‌محيطي و ظرايف آن در جهت حل بحران ضرورت دارد که با ايجاد پيوند معرفتي ميان جهان‌بيني الهي و تفسير صحيح از زيست‌‌بوم، قلمروها و ارتباطات آن مبتني بر اصول زيست‌محيطي حيات انساني تبيين شده و مسئوليت‌هاي آدمي نسبت به اداره و حفاظت محيط‌زيست معين مي‌گردد (جوادي آملي، 1389الف، ص 197).
    آثار و ثمرات طبيعت در خلقت
    براساس مباحث پيشين، «طبيعت» از جايگاه و حکمت خاص و عام برخوردار است. بدين‌روی، از آثار، ثمرات و غايات متعددي ‌نیز در مجموعه خلقت بهره‌مند است؛ چنان‌که علاوه بر تأمين نيازهاي جسمي و روحي آدمي، بر هندسه معرفتي، شکل‌گيري شخصيت و رفتار و نوع تعاملات و ارتباطات وي با مخلوقات تأثيرگذار است. در نظام الهيات زيست‌‌محيطي مبتني بر جهان‌بيني اسلامي و ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي، طبيعت از کارکردهاي مادي، معنوي، اخلاقي، فرهنگي، اجتماعي در نظام آفرينش برخوردار است. براين‌اساس، تأمين اصول زيست‌محيطي، حفاظت زيست‌‌بوم و پرهيز از تخريب و آلودگي آن، از حقوق طبيعت بر آدمي و تکاليف انساني محسوب مي‌شود که با حيات فرد و جامعه پيوند دارد (جوادي آملي، 1388الف، ص 84).
    الف) کارکردهاي طبيعت در سلامت مادي
    طبيعت مبدأ مراحل تکوين و رشد مخلوقات و شرط لازم زيست مادي و تکامل آنها محسوب مي‌شود و با فقدان يا اختلال در زيست‌‌بوم، حيات و بقاي موجودات و به‌ويژه انسان دچار تحول و آسيب‌هاي فراواني مي‌گردد (طباطبائي، 1390ق، ج ‏16، ص 195). براين‌اساس، پرورش ابعاد جسمي و روحي آدمي و تداوم حيات فردي و اجتماعي بشر و نسل‌هاي آتي او، مستلزم فراهم‌شدن اسباب معيشت مادي و سلامت مجموعه محيط‌زيست است (جوادي آملي، 1388الف، ص 251ـ252). در آموزه‌هاي ديني، جسم مَرکَب روح و ابزار تدبير نفس به‌شمار مي‌رود و تقويت و تجهيز قواي جسماني و رواني در تعامل با پديده‌هاي طبيعت، نقش اساسي در تربيت عقلاني و معنوي آدمي و تعالي وجودي وي ايفا مي‌کند (جوادي آملي، 1390ب، ص 40).
    عناصر زيست‌محيطي شامل آب، هوا و خاک، از مؤثرترين عوامل ساختاري زمين و چرخه زيستي پيوسته‌اي از منابع طبيعت به‌شمار مي‌رود که حيات و بقاي موجودات از آنها متأثر است. آب و خاک سرچشمه آفرينش و هستي انسان و موجودات زنده (انبياء: 30؛ حجر: 26) و مبدأ تغذيه و رشد آنها (نحل: 11؛ يونس: 24) محسوب مي‌شود و صفا و پاکيزگي طبيعت از آن نشئت مي‌گيرد. با تطهير آلودگي‌هاي جسماني و محيطي، تجزيه فضولات و پسماندهاي محيط‌زيست و حفظ و توسعه پوشش گياهي آن، در سلامت و تعادل مجموعه زيست‌‌بوم نقش اساسي ايفا مي‌کند (لال، 2015، ص 5878).
    نصوص ديني، با اشاره به اثرات آب و خاک در نظافت بدن و دفع امراض جسماني (انفال: 11؛ نساء: 43)، نقش باران را در آراستگي و تطهير طبيعت و احياي فضاي سبز (نحل: 65؛ حجر: 22؛ طه: 53)، و تأثير خاک را در ذخيره و تصفيه منابع آبي، پرورش موجودات (ق: 7) و نابودي آلودگي‌هاي اقليمي مهم و اساسي ارزيابي مي‌نمايد (ر.ک: جوادي آملي، 1391، بخش پنجم). همچنين نور آفتاب علاوه بر نقش پاک‌کنندگي و حيات‌بخشي به زمين و موجودات، از محرک‌هاي تأثيرگذار بر جسم و روان و فعاليت‌هاي حياتي آدمي محسوب مي‌شود. ‌علاوه بر این، بادها و نسيم‌هاي فصلي ازجمله پديده‌هاي طبيعي مؤثر در باروري گياهان و احياي زمين به‌شمار مي‌روند و بر پژمردگي يا طراوت روح و جسم آدمي نيز تأثيرگذارند. بنابراين، صفات و ويژگي‌هاي جسمي و روحي، کيفيت زندگي، تغذيه و نحوه عملکرد حياتي موجودات و به‌ويژه انسان و نوع رفتار و خلقيات آدمي از تغييرات جوّي و تنوع اقليمي متأثرند (غياث و شرقي، 1397).
    با توجه به چالش‌هاي زيست‌‌محيطي عصر حاضر، به‌ويژه خشکسالي و «بحران آب و هوا»، بررسي نقش آلاينده‌ها در ايجاد تغييرات و نوسانات ناگوار محيطي و جوّي و تأثير آن بر آلودگي زیست‌‌بوم‌ها و چرخه عناصر طبيعي حائز اهميت است (اسچلسر و ديگران، 2014، ص 341ـ361).
    فرهنگ جامع قرآن و سنت، عناصر محوري زمين را از بزرگ‌ترين نعمت‌هاي الهي معرفي و به نقش آنها در حفظ حيات و سلامت انسان و موجودات توجه نموده است. از اين رهگذر، پويايي و نشاط زندگي را در بهره‌مندي از هواي پاكيزه، آب گواراي فراوان و زمين حاصلخيز مي‌داند (جوادي آملي، 1388الف، ص273ـ274؛ فرقان: 48؛ ابن شعبه حراني، 1363، ص 320). همچنين اهتمام به سلامت محيط‌زيست و بهره‌برداري بهينه از منابع طبيعي، بررسي چگونگي پالايش و تصفيه آب و هوا و ارزيابي راهکارهاي احيا، تسطيح، کويرزدايي و صيانت زمين را از وظايف انساني و ديني قلمداد نموده است (جوادي آملي، 1391، ص 706).
    طبيعت منشأ بسياري از نيازهاي اوليه و بنيادين انسان محسوب مي‌شود که در پرورش و تربيت مادي و معنوي انسان نقش اساسي ايفا مي‌کند. زمين و سکونت‌گاه قرارگاه آدميْ جايگاه رشد، بلوغ و ثمردهي انسان، محل تأمين نيازهاي زيستي و کسب آسايش جسماني و رواني وي محسوب مي‌شود (جوادي آملي، 1389ج، ص 63). آموزه‌هاي قرآني استقرار بشر در زمين و سکنا‌گزيدن آدمي را از نشانه‌هاي حکمت و تدبير خداوند در آفرينش معرفي نموده (رعد: 3)، آرامش و امنيت وي را وابسته به آن مي‌داند (نحل: 80)؛ در الهیات زیست‌‌محیطی پرورش و کمال ابعاد وجودي، ارضاي عواطف، احساسات، غرايز و تحکيم روابط انساني از کارکردهاي مسکن به‌شمار مي‌رود (جوادي آملي، 1389، ج 10، ص 436؛ همو، 1387، ج 11، ص 717؛ نیز ر.ك: کشفي و همکاران، 1393). از سوی‌ دیگر، تنوع زیست‌‌بوم‌ها و تحولات جوّي، با توجه به شرايط اقليمي و پستي و بلندي‌هاي زمين ـ ازجمله كوهستاني، جزيره‌اي يا کويري بودن مناطق آن ـ متغير بوده و بر قواي بدني، صفات جسماني و رواني، خلقيات و نوع رفتار انسان مؤثر است.
    براين‌اساس، در نصوص اسلامي، علاوه بر شرايط فيزيکي، ضوابط و شاخصه‌هاي مؤثر جغرافيايي و محيطي در ساخت بنا و معماري مسکن بررسي شده و ارزش‌هاي اعتقادي و فرهنگي تأثيرگذار بر ويژگي‌ها و کيفيت آن تشريح شده است (غياث و شرقي، 1397). با توجه به عوامل مذکور، بهره‌برداري خردمندانه از زمين و منابع طبيعي در جهت تأمين مکان و مسکن مناسب و سازگار با زندگي، علاوه بر اعتدال و بهبود طبيعت و ارتقای کيفيت زيست بشر، نقش مؤثري در احيا، اداره و آبادسازي محيط زيست ايفا خواهد نمود (جوادي آملي، 1391، ص 173).
    زيست‌بوم مبدأ و رکن اساسي تغذيه و رشد و نمو موجودات زنده به‌شمار مي‌رود که حيات و بقاي آنها و پرورش و تکامل ابعاد وجودي و شخصيتي آدمي با آن ارتباط دارد صحت و راحتي بدن، مصون ماندن آن از بيماري‌ها و ابتلائات جسماني و آرامش و تعادل رفتاري و رواني وي وابسته به تغذيه سالم است (جوادي آملي، 1389، ج 21، ص 513؛ همو، 1388ج، ص 71ـ72). در اين ميان، آب، مايه حيات (انبياء: 30) و مهم‌ترين منبع غذايي طبيعت به‌شمار مي‌رود (نحل: 10) که قسمت عمده ساختار بدن موجودات را تشکيل داده و بر فعاليت‌هاي اندام‌هاي داخلي، تنظيم حرارت، دفع سموم و بيماري‌هاي بدن مؤثر است (مان و تراسول، 2002، ص 113ـ119). همچنين برخي مواد مغذي، به‌ويژه ويتامين‌ها، مواد معدني و پروتئين‌ها در رشد و نمو، هماهنگي و حفاظت اعضا و ايمني و سلامت بدن نقش دارند (همان، ص 55ـ77 و 120ـ258). تأثير محيط‌زيست بر تغذيه و نسبت آن با سلامت و حيات آدمي تا آنجاست که به سبب چالش‌هاي زيست‌محيطي، کاهش دسترسي به منابع طبيعي، آبي و غذايي و تهديد امنيت تغذيه، عمده جنگ‌هاي آتي و بحران‌هاي اجتماعي از آن نشئت مي‌گيرد (اسچلسر و ديگران، 2014، ص 341ـ361).
    نصوص ديني بر ضرورت اهتمام به حفاظت منابع غذايي تأکيد کرده و رهنمودهاي مؤثري در رابطه با سلامت مادي و معنوي تغذيه ارائه نموده و علاوه بر توجه به ماهيت کيفي و کمّي تغذيه، بهداشت و آداب آن، تأثيرات ويژه مواد غذايي در رشد اعضاي بدن، پرورش قواي جسمي و روحي و خواص درماني آنها را تشريح نموده و رابطه رژيم غذايي با مزاج و طبايع آدمي و نقش آنها را بر ابعاد شناختي، خلقي و رفتاري انسان تبيين نموده است (جوادي آملي، 1391، ص 139ـ156).
    محيط‌زيست منبع مهم و اساسي پوشاک انسان محسوب مي‌شود (جوادي آملي، 1386ب، ص 131) که با توجه به کارکردهاي مادي و معنوي آن در حيات، سبک زندگي و تمدن بشر، بررسي رابطه زيست‌‌بوم با پوشش انساني و تأثير آن بر صحت و امنيت جسماني و رواني آدمي حائز اهميت است (جوادي آملي، 1388، ج 9، ص 460ـ461). ميزان سازگاري جنس و رنگ پوشاک با طبيعت و بدن، علاوه بر تأثيرگذاري بر سلامتي و نشاط انسان، در خلقيات، انديشه و نوع رفتارهاي وي مؤثر است و زمينه تکامل شخصيت فردي و اجتماعي آدمي را فراهم مي‌سازد (طباطبائي، 1390ق، ج ‏8، ص 68ـ70). بنابراين آموزه‌هاي ديني، علاوه بر توجه به آراستگي ظاهري، اندازه، کيفيت و نوع پوشش، رعايت بهداشت لباس و محيط را در جهت پرورش تن و جان آدمي و بهبود و ارتقاي روابط انساني و اجتماعي مؤثر مي‌داند (جوادي آملي، 1391، ص 157ـ164؛ نیز ر.ک: کلینی، 1407ق، ج 6، باب‏ اللّباس‏).
    کارکردهاي مادي محيط‌زيست را مي‌توان علاوه بر تأمين نيازهاي اوليه و ثانويه آدمي، رشد و شکوفايي حيات اقتصادي و اجتماعي جامعه بشري دانست. براين‌اساس، طبيعت بستر کار و تلاش انسان و عرصه اشتغال و فعاليت‌هاي توليدي وي محسوب مي‌شود که با نيازهاي مادي، رواني، رفاهي آدمي، ارزش‌هاي فردي و اجتماعي و معيارهاي زيست‌محيطي پيوند دارد. براين‌اساس، رونق معيشت و رشد اقتصاد و تجارت با سلامت زيست‌بوم و منابع طبيعي مرتبط است و ايجاد قوانين و ضوابط در کار و توليد و تعادل در مصرف، در حفاظت از زيست‌بوم اهميت مضاعفي مي‌يابد. مي‌توان ادعا نمود امروزه محيط‌زيست منبع مهم صنعت گردشگري دنيا محسوب مي‌شود؛ به‌گونه‌اي‌که اختصاص پارک‌هاي وسيع و طبيعي در اقصا نقاط جهان برای اين منظور، علاوه بر شناخت عجايب خلقت و ظرفيت‌هاي ناشناخته زمين و بهره‌برداري اقتصادي از آن، سهم بسزايي در ايجاد نشاط اجتماعي و ارتقای معرفتي و معنوي جامعه ايفا مي‌کند. آموزه‌هاي قرآني گستره زمين از اعماق درياها تا اوج آسمان‌ها را عرصه فعاليت‌هاي انساني معرفي نموده، با تأکيد بر ضرورت تحرک و پويايي بشر و بهره‌مندي خردمندانه از منافع طبيعت، سستي و بيکاري را آفت و تهديد امنيت و ثبات جامعه به‌شمار مي‌آورد. در عرصه کار و توليد، علاوه بر رشد مادي و آرامش رواني آدمي، عزت، کرامت و استقلال جامعه نیز تأمين مي‌گردد و در پرتو آن، بر آباداني و رونق محيط‌زيست، که منبع مهم توليد و پويايي اقتصاد جامعه است، افزوده مي‌شود (جوادي آملي، 1388الف، ص 233ـ266).
    ب) کارکردهاي طبيعت در رشد معرفتي و سلامت عقلاني
    يکي از تفاوت‌هاي معنادار الهيات زيست‌‌محيطي با ديگر دانش‌هاي زيست‌بوم، نگاه معرفت‌بخش به طبيعت، ساحات و ابعاد آن در چارچوب نظام احسن الهي است که زمينه‌ساز رشد عقلاني و اخلاقي آدمي محسوب مي‌شود. نصوص ديني با اشاره به برخي موارد خاص، بر نگاه عالمانه و مدبرانه به مجموعه نظام خلقت تأکيد نموده است. مي‌توان ادعا نمود رشد انديشه و آگاهي آدمي در ارتباط با طبيعت، علاوه بر اصلاح جهان‌بيني و تعميق روابط معنوي وي با مبدأ هستي، به تنظيم روابط صحيح انسان با خلق، هستي و زيست‌بوم و بهبود مديريت منابع زيستي مي‌انجامد که اداره و آباداني محيط‌زيست از ثمرات آن است (جوادي آملي، 1388الف، ص 132ـ138).
    در فرهنگ ديني، سير آفاقي در عالم و درک قوانين حاکم بر هستي، از اصول اساسي تعاليم الهي در جهت پرورش عقلاني انسان به‌شمار مي‌آيد مشاهده و تأمل در شگفتي‌ها و اسرار دروني طبيعت و عبرت‌گيري از حقايق آن، توجه به کيفيت خلقت، منافع و فوايد پديده‌هاي زمين، در جهت تحکيم بنيان‌هاي اعتقادي و تربيتي انسان نقش اساسي ايفا مي‌کند که در ذيل به مهم‌ترين ابعاد آن اشاره ‌مي‌شود:
    توجه به آثار صنع الهي در خلقت، علم، قدرت و حکمت مدبّر هستي را تصوير نموده، نظم، انسجام و هدفمندي مجموعه طبيعت، درک حقيقت قدسي، شعورمندي و ارتباط آن با مبدأ حکمت متعالي، معارف توحيدي و هستي‌شناسي انسان را در جهت تعالي معنوي وي ارتقا مي‌دهد. قرآن کريم با اشاره به اختلاف در آفرينش شب و روز، چرخش بادها، حرکت ابرها، نزول باران، رويش گياهان و ثمردهي درختان، آيات معرفت در نظام خلقت را تجلي اسماء و صفات خداوند و نشانه‌هايي براي صاحبان انديشه و خرد معرفي مي‌نمايد (جوادي آملي، 1388، ج 16، ص 594ـ608).
    معارف ديني در جهت معرفت‌افزايي، رشد، صلاح و تربيت بشر، بهره‌گيري از تمثيل‌هاي طبيعي را در جهت تبيين ماهيت برخي حقايق عالم هستي و وقايع خير و شر آن مؤثر مي‌داند که با ايجاد تناظري عقلاني ميان اين امور و پديده‌هاي طبيعت، حقايق انتزاعي و معنوي را به موضوعات محسوس و قابل ادراک تشبيه نموده است. قرآن کريم با اشاره به آفرينش بديع انسان و مخلوقات، کيفيت و مراحل تکوين و رشد آنها، احياي زمين، تحولات طبيعت و سير آنها به سوي مبدأ هستي، امکان و ضرورت معاد را اثبات و تداعي مي‌کند (طباطبائي، 1390ق، ج ‏14، ص 344ـ348).
    همچنين تبيين ضرورت نبوت و باور به حقانيت پیامبران الهي از ديگر اصول اعتقادي مؤکد خداوند به‌شمار مي‌رود که اشاره به نور آفتاب و روشنايي آن، بادهاي بشارت‌دهنده و نزول باران در قرآن ‌کريم بر آن دلالت دارد (طباطبائي، 1390ق، ج 15، ص 225ـ228). ‌علاوه بر این، ترسيم سيماي حق به آب جاري (رعد: 17) و شجره طيبه، تصوير نمودن هیأت باطل به شجره خبيثه (ابراهيم: 24ـ26)، همانندسازي ابعاد فريبنده و جلوه‌هاي زودگذر حيات دنيوي با تحولات ناپايدار زمين (يونس: 24)، ازجمله تمثيل‌هاي قرآني در جهت تثبيت عقايد، رشد سجاياي اخلاقي، تکامل قواي عقلاني و نفساني و پرورش ابعاد وجودي انسان به‌شمار مي‌رود.
    ج) کارکردهاي طبيعت در سلامت معنوي
    سلامت و تعالي معنوي انسان از مهم‌ترين اهداف تربيتي انبيای الهي و از ارکان نصوص وحياني در الهيات زيست‌محيطي اسلام به‌شمار مي‌رود؛ تاآنجاکه بخش عمده‌اي از تعاليم فقهي، اخلاقي، عرفاني و عبادات به تقويت و تأمين اين رکن اختصاص يافته است. معنا و معنويت شالوده اصلي غالب بينش‌ها، گرايش‌ها، اعتقادات و اخلاقياتي است که در الهيات اسلامي بر آنها تأکيد شده است؛ حيات متألهانه آدمي، سير مراحل خودسازي، پرورش ابعاد وجودي و شخصيتي و تضمين سلامت جسمي، روحي و اجتماعي بشر مبتني بر آن است (جوادي آملي، 1384ب، ص 40ـ47). بدين‌سان، فقدان معنا و معنويت، پويايي و نشاط مادي و معنوي انسان و ساير شئونات و ساحات زندگي بشر را به چالش خواهد کشيد. چون در ادبيات ديني معنويت در حقيقت و باطن عمل نهفته و با نظام اعتقادي و اهداف يک رفتار خاص ارتباط دارد. در بيان قرآني، آيات الهي و نشانه‌هاي آن در طبيعت تجلي مبدأ هستي و گستره‌اي بالنده براي کسب و ارتقای سلامت معنوي بشر محسوب مي‌شود (فصلت: 11؛ رعد: 15؛ آل‌عمران: 83و109؛ يونس: 56؛ مريم: 40؛ بقره: 281؛ فصلت: 153).
    در الهيات زيست‌‌محيطي، نگرش معنادار به طبيعت، تفسير و بهره‌برداري معنوي از آن، در رشد، کمال و تعالي انسان نقش مؤثري ايفا مي‌کند. ارتباط با حقايق معنوي زيست‌بوم، علاوه بر پرورش قواي شناختي و معرفتي بشري، فطرت انساني و ظرفيت‌هاي وجودي آدمي را شکوفا مي‌سازد (جوادي آملي‏، 1389، ج4، ص640). همچنين انس با زيبايي‌هاي طبيعي آفرينش بر لطافت و صفاي باطن مي‌افزايد و پيوند و اتصال دروني انسان با مبدأ هستي را تعميق مي‌بخشد؛ تاآنجاکه طبيعت خاستگاه عروج انبيای الهي محسوب مي‌شود که در دامان آن آموزه‌هاي توحيدي و عرفاني آموختند.
    علاوه بر آن، در نصوص ديني، توجه به ظواهر عالم طبيعت و غفلت از حقايق باطني و معنوي آن مذمت شده و بهره‌برداري هدفمند از آن در مسير حرکت استکمالي انسان، زمينه ارتقای حيات متألهانه و طيب و کسب ره‌توشه آخرت را فراهم مي‌سازد (جوادي آملي، 1389ث، ص 19ـ22). براين‌اساس، محيط‌زيست قلمرو آزمون خداوند، عرصه تکليف بشر و بستر شکوفايي استعدادها و کمالات انساني محسوب مي‌شود و بهره‌مندي از نعمت‌هاي عالم طبيعت و رفاه، امنيت و آسايش، آزمون شکرگزاري و مسؤليت‌پذيري انسان تلقي شده، نقمت‌هاي آن و ابتلا به مصایبي مانند نقص در اموال، اولاد و انفس، علاوه بر امتحان صبر بندگان، تنبّه غافلان و دنياگرايان به‌شمار مي‌رود (جوادي آملي، 1388الف، ص 211ـ229).
    بنابراين، با توجه به نقش و کارکرد طبيعت در تأمين سعادت دنيوي و اخروي انسان و آباداني و تکامل محيط‌زيست، از لوازم کمال، تعالي و سلامت معنوي بشر به‌شمار مي‌رود. از اين رهگذر، معارف وحياني در جهت حفظ سلامت و تعادل محيط‌زيست، مسئوليت‌ها و وظايف انساني را تعريف و ارائه نموده و احترام به حيات و حقوق موجودات، احياي منابع طبيعي و عمارت زمين را ازجمله اعمال عبادي بشر برشمرده است که علاوه بر نزول خيرات و برکات الهي، ثواب و منزلت اخروي را در پي دارد (همان، ص 173ـ179).
    رابطه عملکرد انسان با مسائل زيست‌محيطي
    بدون‌شک، نقش محوري انسان در تعاملات زيست‌محيطي و تأثيرات مستقيم يا غيرمستقيم عملکردهاي وي در تحولات و بحران‌هاي طبيعت برجسته و بنيادين است. آگاهي، تدبير و گستره تصرفات آدمي در زيست‌بوم و نسبت آن با ملکات و رفتارهاي ايماني و اخلاقي وي، در تنظيم روابط ميان موجودات و ارتباطات آنها با انسان، حيات زیست‌بوم‌ها و چالش‌ها يا آباداني‌هاي زيست‌‌محيطي نقش اساسي ايفا مي‌کند. علاوه بر آن، با توجه به جايگاه عالم طبيعت در خلقت، هوشمندي و غايتمندي آن ـ که به تفصيل گذشت ـ تعاملات انسان با مخلوقات و حقايق زيست‌بوم، در ترقي يا تباهي محيط‌زيست و مجموعه هستي مؤثر بوده‌ و ارتقا يا سقوط حيات بشر نيز متأثر از آن است (جوادي آملي، 1396، ص 91ـ92 و 737ـ738). بنابراين، تأثيرات متقابل روابط انسان و محيط‌زيست، با نگرش و رفتار آدمي در جهان و طبيعت مرتبط است که در قلمرو سنن الهي در عالم هستي اثبات و تبيين مي‌گردد (جوادي آملي، 1388ب، ص 38ـ39).
    در نگاه الهياتي آيت‌الله جوادي آملي، ارتباطات آدمي با زيست‌بوم در گستره قوانين حاکم بر جهان هستي و مبتني بر نقش خليفة‌اللهي انسان و جايگاه طبيعت در نظام احسن و غايتمندي آن تکامل يافته است. براساس چنين نگرشي، عملکرد اخلاقي بشر در تعامل با پديده‌هاي شعورمند و پوياي طبيعت، کارکرد عناصر حياتي زيست‌بوم، روابط و اهداف آنها را در چرخه زیست‌بوم‌ها تنظيم مي‌کند که ثمرات آن را در پرورش ابعاد جسمي و روحي انسان و تربيت مادي و معنوي وي مي‌توان مشاهده نمود.
    این در حالی است که غفلت از مباني الهياتي دين اسلام در تعاملات زيست‌محيطي بشر، ضمن تأثيرگذاري بر رفتارها، روابط و آثار خاص پديده‌هاي طبيعت، چرخه زيستي و نظام داخلي و غايي آن را به چالش‌کشيده و حيات و کمال انسان و ساير موجودات را به مخاطره افکنده است. بنابراين، ارتباط دوسويه عملکرد انسان و تحولات عالم طبيعت، با توجه به پيوند آدمي و حقايق جهان آفرينش و اثربخشي متقابل آنها در قلمرو قوانين حاکم بر نظام آفرينش توصيف مي‌گردد. ازیک‌سو، رفتارهاي متفاوت بشر در تعامل با طبيعت، بر ايجاد تغييرات مثبت يا منفي در سلامت و بالندگي محيط‌زيست و ارتقای جايگاه آن مؤثر است. از سوي ديگر، رونق و آباداني طبيعت يا اختلالات ‌زيست‌محيطي، سلامت و نشاط آدمي و ثبات و پويايي اجتماع بشري را متأثر مي‌سازد. ازاين‌رو، ايشان تعامل انسان و طبيعت را در کمال جسمي و تعالي روحي او يا کاستي و سقوط وي تأثيرگذار مي‌داند که رشد و ارتقا يا انحطاط و تباهي محيط‌زيست و مجموعه عالم وابسته به آن است (جوادي آملي، 1388الف، ص 179ـ186).
    در نگاه اعتقادي و قرآني آيت‌الله جوادي آملي، بخشي از رويکردهاي مزبور تحت عنوان «سنت‌هاي الهي در نظام هستي»، نسبت ميان مجموعه ملکات و کمالات انساني و رويدادهاي عالم طبيعت را بررسي نموده است. براين‌اساس، در رابطه با ميزان بهره‌مندي آدمي از نعمت‌ها و برکات آفرينش و تأثير گناه، طغيان و فساد وي در نزول عطايا و بلايا، مباحث و دقايق زيادي وجود دارد. همچنين تأثير عقايد، اخلاق و عملکرد ايماني بشر در تغيير سرنوشت اقوام و تبديل و دگرگوني نعمت‌هاي الهي تحليل گرديده است (جوادي آملي، 1388ب، ص 102ـ103).
    از سوی ‌دیگر، در نگاه جامع‌نگر ايشان در تفسير مجموعه آيات و روايات، کارکرد، آثار و روابط وقايع خلقت، با تصرفات و عملکرد انسان و ساختار نظام آفرينش مرتبط است که در گستره حکمت و غايتمندي افعال الهي و قوانين و سنن ثابت هستي محقق مي‌گردد. بااين‌حال، با توجه به اهميت تأثيرگذاري عملکرد انسان در اصلاح زيست‌‌بوم و نقش آن در بحران‌هاي زيست‌‌محيطي، در آموزه‌هاي وحياني، عقايد، احکام و تکاليف اخلاقي و شرعي، مبتني بر ارتباطات و تعاملات انسان با محيط‌زيست سامان يافته است (جوادي آملي، 1386ب، ص 168ـ169). شناخت و تحصيل اصول زيست‌‌محيطي، پرهيز از تخريب محيط‌زيست و سعي در اداره، حفاظت و آبادسازي آن از بارزترين حقوق و تكاليف بشري به‌شمار مي‌رود تا صحت، نشاط و تعالي جامعه و افراد آن تضمين گردد (جوادي آملي، 1381، ج 1، ص 44).
    نتيجه‌گيري
    الهيات زيست‌محيطي حاصل مطالعات و يافته‌هاي جديد انديشمندان و الهي‌دانان معاصر و از شاخه‌هاي مهم الهيات محسوب مي‌شود که درصدد است با استفاده از سنن و منابع ديني و الگوهاي الهياتي، با تبيين نسبت ميان خداوند و جهان هستي و تحليل نقش و جايگاه انسان در رابطه با طبيعت، به ريشه‌يابي و چاره‌جويي بحران‌هاي محيط‌زيست بپردازد. در اين ميان، الهيات زيست‌محيطي آيت‌الله جوادي آملي مبتني بر مباني هستي‌شناختي و انسان‌شناسي دين اسلام حائز اهميت و تأثير بسزايي است. از نظر ايشان، با نگرش توحيدي به طبيعت براساس نظام احسن و غايتمندي آن و تفسير صحيح از مقام و نقش خلیفة‌الله در آفرينش، کارکرد و ثمرات زيست‌‌بوم در هستي، تکاليف و مسئوليت‌هاي آدمي در حفاظت، اداره و آباداني محيط‌زيست و تعاملات آنان مبتني بر اصول زيست‌‌محيطي حيات انساني بدین شرح قابل استخراج است:
    1. تأمين نيازهاي اوليه زندگي، رشد، کمال، سير استکمالي انسان و حيات و بقاي موجودات وابسته به طبيعت است.
    2. عناصر ساختاري زمين و تغييرات اقليمي و جوّي بر بالندگي زيست‌بوم و ويژگي‌هاي جسمي و روحي آدمي تأثيرگذار است.
    3. نيازهاي بنيادين آدمي از قبيل مسکن، تغذيه و پوشاک که در سامان‌يابي تن و جان انسان و تعادل و تکامل ابعاد وجودي وي مؤثر است، با محيط‌زيست و منابع طبيعي ارتباط دارد.
    4. آموزه‌هاي ديني به ويژگي‌هاي کيفي و کمّي، بهداشت، آداب و شرايط بهره‌مندي انسان از طبيعت و منابع آن اهتمام ويژه‌اي دارد.
    5. گستره زمين عرصه کار، تلاش و فعاليت‌هاي توليدي و اقتصادي بشر محسوب مي‌شود که در پرتو آن، علاوه بر تأمين سلامت و رونق زيست‌بوم، آسايش و امنيت آدمي و ارزش‌ها و کمالات فردي و اجتماعي محقق مي‌گردد.
    6. در نگرش الهياتي آيت‌الله جوادي آملي، طبيعت از کارکردهاي عقلاني، اخلاقي و معنوي برخوردار است و از ارکان سلامت جسمي و روحي آدمي و لازمه ارتقای حيات متألهانه وي به‌شمار مي‌رود.
    7. تأثيرات متقابل تعامل انسان و طبيعت که در قلمرو سنن ثابت الهي در آفرينش محقق مي‌گردد، با اعتقادات و عملکرد ايماني و اخلاقي بشر و ابتلائات الهي در حيات دنيوي مرتبط است که زمينه کمال يا سقوط انسان و ارتقا يا تباهي محيط‌زيست را فراهم مي‌سازد.
    چون بحران‌هاي محيط‌زيست حاصل غلبه جريان‌هاي فکري و فلسفي، به‌ويژه انسان‌گرایی (اومانيسم) و عرفیگری (سکولار) بر انقلاب‌هاي علمي ـ فرهنگي معاصر است، چنين رويکردي بشر امروزی را بي‌توجه به جايگاه طبيعت در آفرينش و مقام و نقش انسان در هستي، با نگاه ابزاري به زيست‌بوم، به سوي تخريب و بهره‌برداري حداکثري از آن سوق داده است. الهيات زيست‌محيطي آيت‌الله جوادي آملي ضمن جايگزيني جهان‌بيني توحيدي با نگرش مادي‌گرايانه و الحادي غرب، اصلاح معرفتي و مسئوليت‌پذيري اخلاقي بشر را راهکار حل چالش‌هاي محيط‌زيست دانسته و با ارائه مباني اسلامي توسعه پايدار، علاوه بر حفظ حيات و حقوق زيست‌بوم و موجودات، در جهت تأمين سلامت، امنيت، عدالت و سعادت فردي و اجتماعي بشر گام برمي‌دارد.

    ستان 1400

    References: 
    • ابن‌شعبه حراني، حسن‌بن علي، 1363، تحف‌العقول، چ دوم، قم، جامعة مدرسين.
    • ابن‌عربي، محيي‌الدين، 1994، الفتوحات المكيه، چ دوم، بيروت، دار احياء التراث العربى‏.
    • انصاري، معصومه و فاطمه لاجوردي، 1391، «دين يهود و مسائل زيست‌محيطي»، پژوهشنامة اديان، سال ششم، ش 11، ص 29ـ46.
    • جوادي آملي، عبدالله، 1381، سروش هدايت، چ پنجم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1384الف، معرفت‌شناسي در قرآن، چ سوم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1384ب، حيات حقيقي انسان در قرآن، چ دوم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1386، سرچشمه انديشه، چ پنجم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1386الف، رحيق مختوم، چ سوم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1386ب، شريعت در آينه ‏معرفت، چ پنجم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1387، تفسير تسنيم، چ دوم، قم، اسراء، ج 11.
    • ـــــ ، 1387الف، نسبت دين و دنيا، چ پنجم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1387ب، تحرير تمهيدالقواعد، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1388، تفسير تسنيم، چ سوم، قم،‌ اسراء، ج 9.
    • ـــــ ، 1388، تفسير تسنيم، چ دوم، قم، اسراء، ج 16.
    • ـــــ ، 1388الف، اسلام و محيط‌زيست، چ پنجم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1388ب، حق و تکليف در اسلام، چ سوم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1388ج، شكوفايي عقل در پرتو نهضت حسيني، چ پنجم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1389، تفسير تسنيم، چ پنجم، قم، اسراء، ج 3.
    • ـــــ ، 1389، تفسير تسنيم، چ ششم، قم، اسراء، ج 4.
    • ـــــ ، 1389، تفسير تسنيم، چ پنجم، قم، اسراء، ج 10.
    • ـــــ ، 1389، تفسير تسنيم، چ سوم، قم، اسراء، ج 13.
    • ـــــ ، 1389، تفسير تسنيم، قم، اسراء، ج 21.
    • ـــــ ، 1389الف، انتظار بشر از دين، چ ششم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1389ب، منزلت عقل در هندسه معرفت ديني، چ چهارم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1389ت، منزلت عقل در هندسه معرفت ديني، چ چهارم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1389ث، دنياشناسي و دنياگرايي در نهج‌البلاغه، چ پنجم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1389ج، تفسير انسان به انسان، چ پنجم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1389ج، جامعه در قرآن، چ سوم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1390، ادب فناي مقربان، قم، اسراء، ج 7.
    • ـــــ ، 1390الف، تبيين براهين اثبات خدا تعالي شأنه، چ ششم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1390ب، ادب قضا در اسلام، قم،‌ اسراء.
    • ـــــ ، 1391، مفاتيح ‌الحيات، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1396، آرشيو دروس خارج تفسير 92-91، در: مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان.
    • صالح، محمدحسن و علي حسني، 1396، «نقد و بررسي مدل‌هاي الهيات محيط‌زيست در مسيحيت نوين» اديان و عرفان، سال پنجاهم، ش 1، ص 103ـ127.
    • صدرالمتألهين، 1981م، الحکمة المتعالية في الاسفار الاربعة العقلية، چ سوم، بيروت، دارالاحياء التراث العربي.
    • طباطبائى، سيمحمدحسين، 1390ق، الميزان في تفسير القرآن، چ دوم، بيروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‏.
    • غياث، مجيد و مريم شرقي، 1397، «نقش پارامترهاي اقليمي بر سلامت و بيماري‌هاي روحي و رواني افراد»، طب سنّتي اسلام و ايران، سال نهم، ش 1، ص 13ـ23.
    • كشفي، محمدحسين و همكاران، 1393، «بررسي مباني فلسفي سکناگزيني از ديدگاه پديدارشناسي با تكيه بر ارزش‌هاي اسلامي ـ ايراني»، انديشه ديني، دوره چهاردهم، ش 2، پياپي 51، ص 55ـ80.
    • كلينى، محمدبن يعقوب‏، 1407ق، الكافي، چ چهارم، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
    • موسوی خميني، روح الله، 1378، صحيفه امام، تهران، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني.
    • نصر، سيدحسين، 1386، دين و نظام طبيعت ترجمة محمدحسن فغفوري، چ دوم، تهران، حكمت.
    • Abbagnano, Nicola, 1972, "Humanism", in The Encyclopedia of Philosophy, Paul Edwards, NewYork, Macmillan and Free Press.
    • Bacon, Francis, 2000, New Organon, London, Cambridge University Press.
    • Heidegger, Martin, 1977, The Question Concerning Technology, New York, Garland Publishing.
    • Hume, Robert Ernest, 1959, The world’s living Religions: with special Reference to their sacered, Oxford, University Press.
    • Lal. Rattan, 2015, Academic Editor: Marc A. Rosen. Restoring Soil Quality to Mitigate Soil Degradation, The Ohio State University, Columbus, OH 43210, USA. Sustainability journal.
    • Mann, Jim and Truswell, A. Stewart, 2002, Essentials of Human Nutrition, Second Edition, Oxford University Press.
    • Online Oxford Reference, Oxford university Press.
    • Schlosser, C. Adam and Strzepek, Kenneth and Gao, Xiang and Fant, Charles and Blanc, Eodie and Paltsev, Sergey and Jacoby, Henry and Reilly, John and Gueneau, Arthur, 2014, The Future of Global Water Stress: An Integrated Assessment, AUG Earth’s Future, V. 2, Issue 8, p. 341-361.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    کریم نژادی، سمیرا، علی پور، ابراهیم.(1400) الهیات زیست‌‌‌محیطی آیت‌الله جوادی آملی بررسی تأثیر جهان‌بینی اسلامی بر محیط‌زیست. دو فصلنامه معرفت کلامی، 12(2)، 203-220

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سمیرا کریم نژادی؛ ابراهیم علی پور."الهیات زیست‌‌‌محیطی آیت‌الله جوادی آملی بررسی تأثیر جهان‌بینی اسلامی بر محیط‌زیست". دو فصلنامه معرفت کلامی، 12، 2، 1400، 203-220

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    کریم نژادی، سمیرا، علی پور، ابراهیم.(1400) 'الهیات زیست‌‌‌محیطی آیت‌الله جوادی آملی بررسی تأثیر جهان‌بینی اسلامی بر محیط‌زیست'، دو فصلنامه معرفت کلامی، 12(2), pp. 203-220

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    کریم نژادی، سمیرا، علی پور، ابراهیم. الهیات زیست‌‌‌محیطی آیت‌الله جوادی آملی بررسی تأثیر جهان‌بینی اسلامی بر محیط‌زیست. معرفت کلامی، 12, 1400؛ 12(2): 203-220