هواشناسی غدیر: «آیا در غدیر هوا گرم بود؟»
Article data in English (انگلیسی)
-
- مقدمه
نوشتار حاضر، نقد و تحليل شبههاي دربارة غدير است که اخيراً در فضاي مجازي اينترنت، در قالب مقاله، پرسش و نظر، با عنوان «آيا در غدير هوا گرم بود؟» انتشار يافته است. اين شبهه درواقع يکي از قرائن ارادة معناي «اولي به تصرف» در استعمال کلمة «مولا» در حديث غدير را هدف قرار داده و مدعي است هوا در آن روز گرم نبوده تا مؤيدي باشد بر اينکه پيامبر اكرم مطلب مهمي چون مسئلة جانشيني و خلافت را مطرح کرده باشند.
استدلالكننده با بهرهگيري از نرمافزارهاي تبديل تاريخ قمري به شمسي، دريافته است که واقعة غدير در بيست و هشتم اسفندماه روي داده و مدعي است گرماي هوا در اين فصل، امري بسيار بعيد و بلکه غيرممکن بوده و در صورت وجود گرما، آن مقدار حرارت در آن فصل سال، براي عرب آن منطقه، هوايي مطبوع بهحساب ميآيد. نويسندة اين مقاله ميكوشد با تأکيد بر دستاورد پژوهشي خود، مسئلة نصب اميرالمؤمنين عليبن ابيطالب را در هالهاي از ابهام و تناقضگويي جلوه دهد.
مقالة «آيا در غدير هوا گرم بود؟» در حقيقت، مسئلة امامت و جانشيني اميرالمؤمنين را معلق به دلالت حديث غدير، و دلالت حديث بر امامت و جانشيني اميرالمؤمنين را معلق بر گرماي هوا در آن روز، و گرماي هوا را به استناد وقوع آن در آخر اسفندماه، محال فرض کرده و نتيجة حاصله از اين صغرا و کبرا را دستماية استدلالات بعدي خود قرار داده است.
پرسشهايي که در اين گفتار به دنبال پاسخ آن هستيم، اين است که اولاً آيا ادلة امامت بلافصل علي منحصر به حديث غديرند؟ ثانياً آيا دلالت کلمة «مولا» در حديث، بر ولايت منصوص علي متوقف بر گرماي هوا در آن روز است؟ ثالثاً آيا گرماي هوا، در زمستان در آن منطقة جغرافيايي بُعد علمي، عقلي و يا عادي دارد؟ رابعاً گرماي هواي روز واقعة غدير با روايات اهلسنت قابل اثبات است؟ و خامساً تبعات انکار گرمي هوا در آن روز چيست و چه تأثيري در مسئلة غدير دارد؟
-
- 1. حديث غدير تنها مستند مسئلة امامت نيست
نويسندة مقالة مورداشاره، در طرح شبهه ميکوشد با اين اشکال، مقدمات ادلة شيعه مبني بر امامت منصوص را باطل سازد و ادعا ميکند كه مسئلة امامت و جانشيني اميرالمؤمنين عليبنابيطالب، معلق به حديث غدير است؛ حال آنکه شيعه در استدلال به اصل امامت، به قرآن و سنت تمسک کرده است(رباني گلپايگاني، 1392، ج2، ص143).
در اثبات مسئلة نصب اميرالمؤمنين علي به خلافت توسط پيامبر، اگر چشم بر تصريح انکارناپذير تاريخ، حکم عقل و انبوهي از روايات متواتر مجامع روايي شيعه و سني فرو بنديم و تنها به يکي از آيات انذار (رعد: 7)، مودت (شوري: 23)، مباهله (آلعمران: 63)، ولايت (مائده: 55)، تطهير (احزاب: 33) و يا اکمال (مائده: 3)، به انضمام روايات فراوان وارده در ذيل هريك از آيات شريفة مزبور استناد كنيم، کافي است. براي تفصيل استدلال به آيات و روايات، ميتوان به کتب استدلالي اصول اعتقادي شيعه مراجعه كرد (رك: رباني گلپايگاني، 1392، ج2، ص143؛ مطهري، 1381، ج4، ص871؛ مصباح،1381، ص313).
بنابراين حديث غدير با همة اهميتش ـ که کتاب شريف الغدير جايي براي ترديد وجدان حقيقتجو باقي نگذارده است ـ قطرهاي است از درياي براهين واضح بر ولايت اميرالمؤمنين.
-
- 2. يگانه مؤيد معناي ولي، گرماي هوا نيست
مطلب دوم اينکه استدلالكننده ادعاي نفي اصل حديث غدير را ندارد، بلکه چنان وانمود ميکند که اگر هوا در غدير گرم نبوده است، پس قطعاً مراد پيامبر از «من کنت مولاه فهذا علي مولاه» بيان دوستي و محبت ايشان است؛ چراکه ديگر محذوري براي اين معنا وجود ندارد.
اين دليل نيز از نظر منطقي غلط و غيرمنتج است؛ چراکه اولاً اگر محذوري براي معناي «دوست» نباشد، اولُالکلام است که کدام معنا از 21 معناي «ولي» (اميني، 1397ق، ج1، ص374) مراد است و برگزيدن معناي «دوست»، ترجيح بلامرجح است؛ ثانياً اگر اين محذور برطرف شود، محذور ديگري موجود است، بهگونهايکه علامة اميني در کتاب شريف الغدير، بيست قرينه بر دلالت معناي «ولي» بر «اولي به تصرف» ذکر فرموده که هريک مانعي براي ارادة معناي «دوست» يا هر معناي ديگري جز «اولي به تصرف» است؛ از جمله؛ صدر حديث: «أ لست أولي بأنفسکم»؛ ذيل حديث: «اللّهم وال من والاه»؛ فراز: «يا أيها الناس بم تشهدون»؛ فراز: «الله اکبر علي اکمال دين»؛ فراز: «فاليبلغ الشاهد الغائب»؛ فراز: «کأنّي دعيت فأجبت»؛ فراز: «وخصّ اهل بيتي بالإمامة»؛ فراز: «اللّهم انت شهيد عليهم إنّي قد بلغت»؛ بهکارگيري کلمة «نصب» در روايات متعدد واقعة غدير، بيعت گرفتن پيامبر براي علي، نزول آية تبليغ، جملة معروف خليفه: «بخّ بخّ لک يا علي»، و استشهاد اميرالمؤمنين دربارة منصوب بودن خود به حديث غدير.
بيان اسناد اين فقرات از حديث شريف غدير، در کتب معتبر و موردقبول اهلسنت و ديگر شواهد و قرائن قطعي در دلالت کلمة «مولا» بر «سرپرست» از عهدة اين مقال خارج است؛ لذا خوانندة محترم را به اصل کتاب الغدير ارجاع ميدهيم (ر.ك: همان، ج 1، ص 375).
بنابراين بر فرض که مستدل گرماي هوا در روز غدير را نفي کند، استحالة دلالت کلمة «مولا» به غير معناي «اولي به تصرف» در حديث غدير به قوت خود باقي است.
-
- 3. هواشناسي غدير!
نويسندة مقالة «آيا در غدير هوا گرم بود؟» پس از تبديل تاريخ قمري به شمسي، با ابراز شگفتزدگي فراوان شيعيان را به کذب و هذيان متهم ميكند و در بخشي از کلام خود ميگويد:
اثبات دروغ بودن اين ادعا [گرماي هوا در غدير] بدين شکل است: ماجراي غدير در روز 18 ذيالحجه سال 10 هجري پيش آمد؛ اگر تقويمها را ورق زده و به عقب برگرديم خواهيم ديد که روز غدير دقيقاً با 28 اسفند مصادف خواهد بود، يعني انتهاي فصل زمستان. بله اگر روز غدير در ماه مرداد بود، ميتوانستيم به او حقّ بدهيم که آن روز را با کلمة «داغ» و «گرم» توصيف کند؛ اما داغ بودن «28 اسفند» از عجايب و بلکه شبيه به هذيان است. کدام آدم عاقلي است که بگويد «28 اسفند» يا «اول فروردين» روز گرمي است؟ (ابوبکربنحسين، 1392)
حال از منظر علم جغرافيا و به طور خاص اقليمشناسي، به بررسي و نقد مطلب ميپردازيم.
اولاً کارشناسان هواشناسي با ثبت منظم دما در نقاط مختلف جهان، اثبات کردهاند که ميان زمستان و سرماي هوا بههيچوجه ملازمهاي وجود ندارد تا ادعا شود گرماي هوا در زمستان امري محال يا غيرعادي است. براي نمونه در گزارشهاي هواشناسي ايران آمده است: «اختلاف دماي هوا در ايران در نقاط مختلف زياد است؛ درحاليکه در فصل زمستان دماي شهرکرد در شب به ۳۰- درجه هم ميرسد، مردم اهواز هواي تابستاني (۵۰ + درجه) را تجربه ميکنند».
ثانياً «غدير ناحيهاي ميان مکه و مدينه در کشور عربستان است و حدود ۶7 کيلومتري شهر مکه قرار دارد» (نجفي، 1381). «عربستان سعودي داراي آبوهواي گرم و خشک صحرايي است» (همان).
تمامي آسياي مرکزي، نواحي غربي و جنوب غربي آسيا شامل شبهجزيرة عربستان، نواحي داخلي فلات آناتولي و فلات ايران از نواحي خشک آسيا محسوب ميشوند. بيشتر اين سرزمينها يا از دريا دورند يا کوههاي بلند مانع ورود بادهاي مرطوب به داخل آنها ميشود. سرزمينهاي جنوبي که در مجاورت درياها، از درياي سرخ تا جزيرة تايوان واقع شدهاند و در تمامي روزهاي سال گرم هستند (گروه مؤلفان، 1388، درس 4).
بيابانهاي کشور عربستان سعودي آبوهواي بينهايت گرمي دارند. از اواسط آوريل تا اواسط اکتبر [حدوداً برابر با 12 فروردين تا اواخر مهرماه]، هنگام روز دما در کشور عربستان 45 درجة سانتيگراد (113 درجة فارنهايت) يا بيشتر مورد انتظار است (پايگاه ملي دادههاي علوم زمين كشور،1392).
تمام آنچه از ويژگيهاي اقليمي کشور عربستان گفته شد تأييد ميکند كه گرماي هوا در فصل زمستان در آن منطقه، دور از انتظار نيست. علاوه بر آن، نمودارهاي بيشينه و کمينة دمايي شهر مکه را در ماه مارس (حدوداً برابر با 10 اسفند تا 12 فروردينماه) سالهاي 2008، 2010 و 2013، نيز بررسي کرديم که همگي مؤيد طبيعي بودن گرمي هوا در آن محدودة جغرافيايي است.
نمودار بيشينه دمايي شهر مکه در ماه مارس 2008 (Ulrich Römer-2014)
نمودار بيشينه دمايي شهر مکّه در ماه مارس 2010(همان)
نمودار بيشينه دمايي شهر مکّه در ماه مارس 2013: (همان)
در اين نمودارها، دماي هوا تا بيش از 42 درجة سانتيگراد هم براي روزهاي پاياني اسفند ثبت شده است و درخور توجه اينکه نوسان بيشينة دمايي در كل ماه مارس بين 34 و 42 درجه است.
آنچه تتبع ما را کامل ميکند، تأمل در نمودار زير است که کمينة دمايي يعني سردترين ساعات ماه مارس 2013 را- که غالباً نيمهشبها اتفاق ميافتد نه وسط روز - بالاتر از 20 درجه نشان ميدهد. گويا برخلاف تصور نويسندة مقاله، سرماي غدير بعيد است نه گرما!
نمودار کمينة دمايي شهر مکّه در ماه مارس 2013: (همان)
-
- 1ـ3. شدت گرماي غدير در منابع تاريخ - حديثي اهلسنت
آنچه بيان شد براي تعيين شدت گرماي غدير که مربوط به رويدادي با بيش از 1400 سال قدمت است، حجيت ندارد و اگر متعرض آن شديم، براي ابطال بُعد عقلي ادعاشده بود. بنابراين پاسخ اين پرسش را که «آيا در غدير هوا گرم بود؟» بايد در نصوص معتبر تاريخي و روايات موردقبول اهلسنت جست نه با تبديل تاريخ! اکنون منصفانه، به نقل و تدبر در گزارشهاي راويان حديث و مورخان نامي و مورد تأييد اهلسنت ميپردازيم.
-
-
- 1-1-3. گزارش حاکم نيشابوري
-
يحيىبن جعده از زيدبن ارقم نقل کرده كه گفت: «با رسول خدا [از مكه] خارج شديم تا رسيديم به غدير خم، در روزى كه تا كنون گرمتر از آن روز بر ما نگذشته بود...» (حاكم نيشابوري، بيتا، ج3، ص 533).
حاکم بلافاصله پس از نقل حديث، بر صحت آن نيز شهادت داده است: «هذا حديث صحيح الاسناد ولم يخرجاه» (همان).
چون در پي نحوهاي از استدلال هستيم که بر پاية پذيرش مقدمات آن از جانب اهلسنت باشد و نتيجه، بيطرفانه و حاصل صغرا و کبراي منطقي باشد، بايد بگوييم برخي از اهلسنت حاکم را متهم به سهلانگاري در تصحيحاتش کردهاند. در بعضي نظرات منتشرشده از جانب برخي تحليلگران سني در فضاي مجازي آمده است: «اين مسئله کاملاً واضح و روشن است كه حاكم بيدليل هر روايتي را صحيح ميدانسته؛ همه ميدانند كه مستدرك حاكم بدون تلخيص ذهبي ارزشي ندارد»!
بههرحال اين اشکال چيزي را عوض نميکند؛ چراکه همانها که تصحيحات حاکم را تضعيف کردهاند، ميگويند: مگر اينكه ذهبي هم صحت آن حديث را تأييد و امضا کرده باشد و اتفاقاً ذهبي ذيل اين حديث نگاشته است: «صحيح» (ذهبي، 1341ق، ج 3، ص 533)!
-
-
- 2-1-3. گزارش طبراني
-
روايتي که طبراني از بزرگان اهلسنت آورده عين همان روايت حاکم است، با تفاوتي که در طريق اتصال وي به ابونعيم وجود دارد (طبراني، 1405ق، ج 5، ص172). ترجمة سخن همان است که ذيل روايت حاکم بيان شد.
نويسندة «آيا در غدير هوا گرم بود؟» در بخشي از مقالة خود مينويسد: «عرب حجاز با همين آبوهوا بزرگ شده، براي او هواي داغ معنا ندارد، آن هم هواي اسفندماه! او با آن گرما خو کرده، اين گرما براي او بيمعناست» (همان).
در رد اين ادعا همين بس که زيدبن ارقم، عرب حجاز ميگويد: «في يوم ما أتى علينا يوم كان أشدّ حرّا منه»؛ يعني چنين گرمايي براي ما در عين اينکه عرب حجازيم بيسابقه بوده است. راويان هم يکي پس از ديگري بدون آنکه از ادعاي او تعجب کنند اين مطلب را نقل کردهاند. حاکم، طبراني و ذهبي هم سخنش را صحيح ميدانند.
-
-
- 3-1-3. ابن مغازلي شافعي
-
... از همسر زيدبن ارقم [نقل شده] كه گفت: پيامبر خدا در حجةالوداع از مكه برگشته تا به غدير جحفه در ميان مكه و مدينه نزول كرد و امر كرد كه سايهبان بزرگى ترتيب دهند و خس و خاشاك زير آنها را پاك كنند؛ سپس مردم را به نماز جماعت دعوت نمود؛ و ما در هواى بسيار سوزان به سوي او آمديم، درحاليکه بعضى از ما به سبب شدت گرما رداى خود را بر سر كشيده و بعضى به خاطر ريگهاي داغ بر پايشان پيچيده بودند، بااينحال به حضور پيامبر خدا رسيديم... (ابنمغازلى،1424ق، ص 67).
آيا توصيف اين گزارشگر غدير براي پاسخ به اين پرسش که «آيا در غدير هوا گرم بود؟» بسنده نيست؟
-
-
- 4-1-3. گزارش امام احمدبنحنبل
-
... قال زيدبن أرقم وأنا أسمع نزلنا مع رسول الله بواد يقال له وادى خم فامر الصلاة فصلاّها بهجير قال فخطبنا وظلل لرسول الله بثوب على شجرة سمرة من الشمس... احمدبنحنبل، پس از ذکر سند نقل کرده است که ابىعبدالله از قول زيدبن ارقم چنين گفت: با رسول خدا در سرزميني كه خم ناميده ميشود فرود آمديم، آن حضرت امر به اقامة نماز فرمود و در گرماى نيمروز نماز را به جا آورد سپس براى ما خطبه ايراد فرمود، درحاليكه با افكندن لباس بر درخت سمره [نام درختي که در مناطق گرم و بياباني در کنار آبگيرها ميرويد] براى آن جناب سايهباني تشكيل داده شده بود... (احمدبنحنبل، بيتا، ج 2، ص597؛ همو،1403ق، ج 4، ص372).
احمدبنحنبل در دو کتاب خود اين روايت را آورده و در آن گزارش کرده که از شدت گرما براي پيامبر اکرم سايهباني ساختند. آگاهان به سيرة رسول اسلام بهخوبي ميدانند که ايشان براي آسايش خود ويژگي روانميداشتند، بلکه به برتريجويان و سلاطين دنيا که چنين رفتاري داشتند انتقاد ميکردند؛ حال، آيا جز اين است که به سبب گرماي شديد، هريک از مسلمانان در پناه سايهاي هستند و پيامبر چون براي ايراد سخن بر فراز بلندي قرار دارند چون بقيه براي خود سايهباني فراهم آورند؟
-
-
- 5-1-3. گزارش سعدالدين تفتازاني
-
أما حديث الغدير فهو أنّه عليه السلام قد جمع الناس يوم غدير خم موضع بين مكّة والمدينة بالجحفة وذلك بعد رجوعه عن حجّةالوداع و كان يوما صائفا حتّى أنّ الرجل ليضع رداءه تحت قدميه من شدّة الحرّ ... وهذا حديث متّفق على صحّته أورده عليّ رضي الله عنه يوم الشورى عندما حاول ذكر فضائله ولم ينكره أحد؛ اما حديث غدير؛ همانا رسول خدا مردم را در روز غدير خم در مکاني بين مکه و مدينه در جحفه جمع نمود و اين امر پس از بازگشت از حجةالوداع بود و آن روز، روزي بسيار گرم بود؛ بهگونهايکه از شدت گرما مردم رداي خود را به زير پاي خود افکنده بودند... (تفتازاني، 1401ق، ج2، ص290).
صحت اين حديث مورد اجماع است و علي آن را در روز شورا، هنگام بيان فضايلش بيان كرد و احدي منکر آن نشد. تفتازاني اولاً ميگويد هوا بيش از حد تحمل يک عرب اهل حجاز گرم بود؛ چراکه به استفاده از رداي خويش پناه آوردند و ثانياً اين سخن را تا زمان خود، اجماعي و بدون مخالف ميداند.
-
- 2-3. نقل گرماي هواي فصول مشابه حجاز در صحاح
نويسندة مقاله توجه نکرده است که با اثبات اين ادعا صحت روايات امام صادق - که فرموده است «غدير مصادف با ايام نوروز است» (حر عاملي، 1414ق، ج 8، ص 173) را تأييد، و صحاح سته از جمله بخاري و مسلم را متهم به کذب و هذيان کرده است؛ چراکه ايشاناند که روزهاي زمستان و بهار حجاز را در آن روزگار بدين گونه سوزان توصيف کردهاند.
درعينحال اگر مقصود ايشان نفي غدير و مسئلة انتصاب اميرالمؤمنين به عنوان امام و جانشين پس از پيامبر است که ما قصد لم يقع؛ چراکه قبلاً اثبات شد گرم يا سرد بودن هواي غدير اثباتکننده مدعاي ايشان نيست.
آنچه گفته شد به انضمام احاديثي که در اين بخش ميآوريم، نشاندهندة ملازمة بين ميان قبول ادعاي مقالة «آيا در غدير هوا گرم بود؟» و اثبات اتهامات وارده در مقاله نسبت به علما، محدثان و راويان بزرگ اهلسنت است؛ اما پيش از بيان احاديث توجه به اين بخش از کلام مؤلف مقاله لازم است:
«داغ بودن 28 اسفند از عجايب و بلکه شبيه به هذيان است. کدام آدم عاقلي است که بگويد 28 اسفند يا اول فروردين روز گرمي است؟» (همان).
-
- 1-2-3. روزةبنرواحه در زمستاني داغ!
حدّثنا داودبن رشيد حدّثنا الوليدبن مسلم عن سعيدبن عبدالعزيز عن إسماعيلبن عبيدالله عن أم الدرداء عن أبي الدرداء رضيالله عنه قال خرجنا مع رسول الله في شهر رمضان في حرّ شديد حتى إن كان أحدنا ليضع يده على رأسه من شدة الحرّ وما فينا صائم الاّ رسول الله وسلم وعبدالله بن رواحة؛ اُم درداء از ابيدرداء - رضي الله عنه - نقل کرده که او گفت: ما در ماه رمضان همراه پيامبر[] بوديم، آنچنان گرم بود که هر مردي از گرما دستش را روي سرش ميگذاشت و احدي بين ما روزه نداشت مگر پيامبر[] و عبداللهبن رواحه (قشيري نيشابوري، ج 3، ص 145؛ بخاري، 1401ق، ج2، ص238).
ابيدرداء که گرماي رمضان را چنين و چنان توصيف کرده به نقل اهلسنت در جنگ بدر يعني سال دوم هجري مسلمان شده است (بغدادي، 1424ق، ج 11، ص3930؛ ابناثير،2010م، ج4، ص 19؛ عسقلاني، 1415ق، ج 6، ص 290؛ 1431ق، ج 2، ص 1393). تاريخ دقيق واقعه در حديث مجهول است، ولي حديث صراحت دارد که اين واقعه زماني روي داده که اولاً ابيدرداء مسلمان بوده، ثانياً نبي مکرم اسلام زنده بودهاند و ثالثاً ماه رمضان هم بوده است. حال با استفاده از همان نرمافزارهاي تبديل تاريخ، رمضانهاي بين سال دوم هجري که آغاز اسلام ابيدرداء است تا پايان عمر شريف نبي اکرم را محاسبه ميکنيم تا معلوم شود اين گرمايي که ابيدرداء از آن سخن ميگويد چه موقع از سال بوده است؟!
رمضان سال دوم هجري قمري برابر است با حدود 9 اسفند تا 9 فروردينماه هجري شمسي.
رمضان سال سوم هجري قمري برابر است با حدود 29 بهمن تا 28 اسفندماه هجري شمسي.
رمضان سال چهارم هجري قمري برابر است با حدود 18 بهمن تا 17 اسفندماه هجري شمسي.
رمضان سال پنجم هجري قمري برابر است با حدود 6 بهمن تا 5 اسفندماه هجري شمسي.
رمضان سال ششم هجري قمري برابر است با حدود 26 دي تا 25 بهمنماه هجري شمسي.
رمضان سال هفتم هجري قمري برابر است با حدود 15 دي تا 14 بهمنماه هجري شمسي.
رمضان سال هشتم هجري قمري برابر است با حدود 5 دي تا 4 بهمنماه هجري شمسي.
رمضان سال نهم هجري قمري برابر است با حدود 23 آذر تا 22 ديماه هجري شمسي.
رمضان سال دهم هجري قمري برابر است با حدود 12 آذر تا 11 ديماه هجري شمسي.
نتيجه اينکه تمام رمضانهايي که ابيدرداء در زمان اسلام خود و حضور پيامبر درک کرده، در فصل زمستان است. حال پرسش اساسي اين است که آيا بخاري و مسلم در کتابي که نامش را صحيح گذاردهاند، کذب و هذيان ميگويند؛ يا اينکه قاعدة شما فقط در باب غدير جاري است؟!
-
- 2-2-3. غزوة تبوک در پاييز سوزان!
كعببن مالك رضيالله عنه يقول كان رسول الله صلّى الله عليه وسلّم قلّما يريد غزوة يغزوها الاّ ورّى بغيرها حتّى كانت غزوة تبوك فغزاها رسول الله صلّى الله عليه وسلّم في حر شديد... (بخاري، 1404ق، ج4، ص 6)؛ کعببنمالک ميگفت: رسول خدا به ندرت اراده ميفرمود در غزوهاي بجنگد مگر آن را پنهان ميداشت تا غزوة تبوک که رسول الله در گرماي شديد اعلان جنگ فرمود...
اما تاريخ جنگ تبوک در منابع عامّه: «حتّى كانت غزوة تبوك في رجب سنة تسع...» (قسطلاني، 1323، ص 2075).
«وخرج رسول الله صلّى الله عليه وسلّم في رجب وأقام بتبوك شعبان وأيّاما من رمضان...» (قرطبي، 1405ق، ج8، ص280).
که با همان حساب مطابق است با فصل پاييز!
-
- 3-2-3. حجّةالوداع در زمستاني گرم!
اين بار به حديثي از صحاح استدلال ميکنيم که شبههافکنان از آن غفلت كردهاند؛ وگرنه پاسخ اين پرسش که «آيا در غدير هوا گرم بود؟» را در نرمافزار تبديل تاريخ نميجستند و آن همه تهمت ناروا را به پيروان امام منصوب از جانب خدا و رسول روا نميداشتند:
... عن أمّ الحصين جدّته قالت حججت مع رسول الله صلّى الله عليه وسلّم حجّةالوداع فرأيت أسامة وبلالا وأحدهما آخذ بخطام ناقة النبيّ والآخر رافع ثوبه يستره من الحرّ حتّى رمى جمرة العقبة... (قيشري نيشابوري، بيتا، ج4، ص80؛ ابنحبان، 1414ق، ج9، ص265؛ ابنخزيمة، 1412ق، ج4، ص 202؛ احمدبنحنبل، بيتا، ج6، ص402؛ ذهبي،1421ق، ج 2، ص 27؛ ابنحجر، 1415ق، ج 8، ص 425)؛ ...امّ الحصين جدّة حصين گفت: من با رسول خدا در حجۀالوداع حج ميگزاردم که اسامه و بلال را ديدم، يکي مهار ناقة ايشان را گرفته و ديگري لباسش را بلند کرده بود که سايهاش پيامبر را از گرما حفظ کند تا ايشان رمي جمرة عقبه را انجام دهند... .
آنچه مسلم است؛ اينكه رمي جمرة عقبه را رسول اكرم - در واپسين حج خود يعني حجۀالوداع - چند روز پيش از واقعة غدير انجام دادهاند و قريب به اتفاق کتب روايي صحيح اهلسنت آن روزها را - که انتظار ميرود هوا بسيار سردتر از آخر اسفند و اول فروردين باشد- آنچنان گرم توصيف کردهاند که رسول الله هنگام رمي جمره، تحملش را نداشتهاند و استظلال نمودهاند!
«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا».
-
- نتيجهگيري
ادلة امامت بلافصل اميرالمؤمنين عليبنابيطالب منحصر به حديث شريف غدير نيست و با ادلة اربعه اثباتناپذير است و القاي چنين شبهاتي ريشه در تعصبات و تقليد در اعتقاد دارد و بههيچوجه علمي و يا وجداني نيست.
دلالت کلمة «مولا» در حديث غدير و عبارت: «من کنت مولاه فهذا علي مولاه»، بر ولايت منصوص حضرت علي متوقف بر گرماي هوا در روز غدير نيست و قراين در اينباره، متعدد است.
بررسيهاي اقليمي و هواشناسي اثبات کرد كه گرماي هوا در آخر زمستان يا اول بهار در منطقة جغرافيايي غدير بُعد علمي، عقلي و يا عادي ندارد، بلکه قرينة قابلاعتماد است بر انتظار گرماي شديد هواي آن منطقه در تمام ايام سال. هوا در روز واقعة غدير نيز به استناد روايات مورد قبول اهلسنت، به شدت گرم و تحملناپذير بوده است.
غير از روايات متعددي که صحت آنها از ديدگاه علماي اهلسنت بررسي شد، براي نخستين بار به حديثي از صحاح و ديگر کتب معتبر عامه تمسک گرديد که صراحت در گرماي هوا در حجۀالوداع دارند و در پايان ثابت شد كه انکار گرمي هوا مساوي با تکذيب صحت صحاح و بيتأثير در مسئلة غدير است.
- ابناثير، عزالدين، 2010م، أسدالغابۀ في معرفۀ الصحابه، بيروت، دارالفکر.
- ابنحبان، محمدبن احمد، 1414ق، صحيح ابن حبان، ط. الثانيه، شعيب الأرنؤوط، مؤسسة الرسالة.
- ابنحجر عسقلاني، احمدبن علي، 1415ق، الإصابة، الشيخ علي محمد معوض، بيروت، دارالكتب العلميّة.
- ابنخزيمة، 1412ق، صحيح ابن خزيمة، تحقيق محمدمصطفى الأعظمي، چ دوم، بيروت، المكتب الإسلامي.
- ابنمغازلى شافعى، عليبن محمد، 1424ق، مناقب الإمام علي بن أبي طالب، چ سوم، بيروت، دار الأضواء.
- ابوبکر بنحسين، «آيا در غدير هوا گرم بود؟»، در: 1/10/1392؛ islamtext.com.
- احمدبن حنبل، ابوعبدالله الشيباني، 1403ق، فضائل الصحابة، تحقيق د. وصيالله محمد عباس، بيروت، دار النشر، مؤسسة الرسالة.
- ـــــ ، بيتا، مسند الإمام أحمدبن حنبل، مصر، دارالنشر، مؤسسة قرطبة.
- اميني، عبدالحسين، 1397ق، الغدير، ط. الرابعة، بيروت، دار الكتاب العربي.
- بخاري، محمدبن اسماعيل، 1401ق، صحيح البخاري، بيروت، دارالفكر.
- بغدادي، ابيحسين عبدالباقي، 1424ق، معجم الصحابۀ، تحقيق محمد حمدي الدمرداش، بيروت، دارالفکر.
- تفتازاني، سعدالدين، 1410ق، شرح المقاصد في علم الكلام، باكستان، دارالنشر، دارالمعارف النعمانية.
- حاكم نيشابوري، محمدبن عبدالله، بيتا، المستدرك، اشراف يوسف عبدالرحمن المرعشلي، بيروت، دارالمعرفۀ.
- حر عاملي، محمدبن حسن، 1414ق، وسائل الشيعة، ط. الثانية، قم، مؤسسة آل البيت لإحياء التراث.
- ذهبي، محمدبن احمد، 1341ق، تلخيص المستدرک علي الصحيحين في الحديث، هند، بمطبعه مجلس دائرۀالمعارف النظاميۀ في هند، بمحروسۀ حيدرآباد.
- ـــــ ، 1421ق، تنقيح التحقيق في أحاديث التعليق، مصطفى ابوالغيط عبدالحي عجيب، الرياض، دارالوطن.
- رباني گلپايگاني، علي، 1392، عقايد استدلالي، چ چهارم، قم، هاجر.
- طبراني، سليمانبن احمد، 1405ق، المعجم الكبير، تحقيق و تخريج حمدي عبد المجيد السلفي، چ دوم، بيروت، دار إحياء التراث العربي.
- عسقلاني، ابنحجر، 1415ق، تهذيب التهذيب، بيروت، دارالفکر.
- ـــــ ، 1431، الاصابۀ في تمييز الصحابۀ، چ دوم، بيروت، دارالمعرفۀ.
- قرطبي، ابواسحاق ابراهيم اطفيش، 1405ق، تفسير القرطبي، بيروت، دار إحياء التراث العربي.
- قسطلاني، احمدبن محمد، 1323، إرشاد الساري لشرح صحيح البخاري، تحقيق شهابالدين ابوالعباس، ط. السابعه، مصر، المطبعة الكبرى الأميرية.
- قشيري نيشابوري، مسلمبن حجاج، بيتا، صحيح مسلم، بيروت، دارالفكر.
- گروه مولفان، 1388، جغرافياي سال دوم راهنمايي، تهران، شرکت چاپ و نشر کتب درسي.
- مصباح، محمدتقي، 1381، آموزش عقائد، چ هشتم، تهران، اميرکبير.
- مطهري، مرتضي، 1381، مجموعه آثار، چ هفتم، قم، صدرا.
- نجفي، سيدمحمدباقر، 1381، «موقعيت جغرافيايي غدير خم»، ميقات حج، ش42، ص111-123.
- پايگاه ملي دادههاي علوم زمين كشورجمهوري اسلامي ايران، 1/10/1392 در: www.ngdir.ir
- الريچ رومر (Ulrich Römer)، پايگاه بين المللي ثبت داده هاي هواشناسي (WeatherOnline Ltd. - Meteorological Services)، انگلستان، لندن، 1/10/1392 در: www.weatheronline.co.uk
- سايت پژوهشهاي ايراني، نرم افزار تبديل تقويم، 1/10/1392 در: www.ghiasabadi.com
- سيدوکيلي، سيدحجت، و همکاران، سايت خبرگزاري دانا، مجتمع آموزشي امام صادق، 1/10/1392 در: http://danakhabar.com
- شيرازي، عليرضا، فناوري اطلاعات در ايران، 1/10/1392 در: http://www.itna.ir/archives